منابع پایان نامه با موضوع اسکیزو فرنیا[۱]

رفتار کاتاتونیک یا آشفته آشکار یا علائم منفی می باشد. شیوع این اختلال یک درصد جمعیت عمومی و احتمال بروز آن بیش از همه در سنین ۱۶ الی ۲۵ سالگی وجود دارد. شیوع این اختلال در مرد و زن برابر است، هر چند که سیر بیماری در مردان و زنان تفاوت دارد. این اختلال در همه فرهنگها و طبقات مشاهده می شود، هر چند بنا بر نظر بعضی محققان در طبقه اجتماعی- اقتصادی پایین از فراوانی بیشتری برخوردار است (کاپلان[۲]، ۲۰۰۲).

 

نشانه های شاخص اسکیزو فرینا در برگیرنده گسترده ای ازکژ کاری های شناختی و هیجانی است که شامل کژکاری ادراکی، تفکر استنتاجی، زبان و ارتباطات، بازنگر رفتاری[۳]، عاطفه، سیالی و بارآوری تفکر و گفتار، قابلیت لذت بردن، اراده و انگیزه، و توجه است. در اسکیز و فرینا یک نشانه تنها که شاخص این بیماری باشد وجود ندارد، بلکه این تشخیص مستلزم شناسایی مجموعه ای از علائم و نشانه هایی است که با اختلال در کارکردهای شغلی یا اجتماعی همراه باشد (انجمن روانپزشکی امریکا، ۲۰۰۰).

 

از نظر DSM-IV-TR ملاکهای تشخیصی برای اسکیزوفرنی به شرح زیر می باشد:

 

 

الف) حداقل دوتا ازعلائم زیر در طی یک دوره یک ماه وجود داشته باشد (یا در صورت درمان موفق کمتر)

 

۱) هذیان

 

۲) توهم

 

۳) تکلم نابسامان

 

۴) علائم منفی یعنی تخت شدگی حالات عاطفی ،ناگویی،یا بی ارادگی .

 

ب) کژکاری شغلی واجتماعی: از زمان شروع اختلال به مدت قابل توجهی ،حداقل یکی از حوزه های اصلی کارکرد از قبیل شغل، روابط بین فردی، یا مراقبت از خود کاهش یابد.

 

پ) مدت : نشانه اختلال به مدت حداقل شش ماه ادامه داشته باشد

 

ت) رد کردن اختلال اسکیزو افکتیو و اختلال خلقی

 

ث) رد کردن سوء مصرف مواد و بیماری طبی عمومی

 

ج) ارتباط با اختلال نافذ رشد : در صورتی که حداقل یک ماه هذیان و توهم برجسته وجود داشته باشد کاپلان و سادوک (۲۰۰۷، ترجمه رضاعی،۱۳۹۰).

 

 

 

۲-۲- افسردگی اساسی MDD[4]

 

اختلال افسردگی اساسی (که افسردگی یک قطبی نیز نامیده می شود.) بدون سابقه ای از دوره های مانیا، مختلط، یا هیپومانی رخ می دهد. دوره افسردگی اساسی باید حداقل دو هفته طول بکشد و بیماری که دچار دورۀ افسردگی اساسی تشخیص داده می شود. باید لااقل چهار علامت از فهرستی شامل تغییر اشتها و وزن، تغییرات خواب و فعالیت، فقدان انرژی، احساس گناه، مشکل در تفکر و تصمیم گیری، و افکار محدود کنندۀ مرگ یا خودکشی هم داشته باشد. این اختلال بالاترین شیوع طول عمر (حدود۱۷ درصد) را داشته است. میزان بروز سالیانه افسردگی اساسی ۵۹/۱ درصد (زنان ۸۹/۱ درصد)و مردان ۱/۱ درصد است کاپلان و سادوک (۲۰۰۷ ، ترجمه رضاعی، ۱۳۸۷).

 

 

تقریباً در سراسر جهان و در همه کشورها و فرهنگها دیده شده که شیوع این اختلال در زنان دو برابر مردان است. طبق فرضیات دلایل این تفاوت عبارت است از تفاوتهای هورمونی، اثرات زایمان، تفاوت فشار روانی- اجتماعی زنان و مردان، الگوهای رفتاری مربوط درماندگی آموخته شده[۵].

 

متوسط سن شروع اختلال افسردگی اساسی حدود چهل سالگی است و حدود ۵۰ درصد از کل این افراد بیماریشان در سنین بیست تا پنجاه سالگی شروع می شود. این اختلال نیز ممکن است در کودکی یا پیری شروع شود. اختلال افسردگی اساسی بیشتر در افرادی پیدا می شود که هیچ ارتباط بین فردی نزدیکی ندارند و یا طلاق گرفته یا متارکه کرده اند (همان منبع).

 

همچنین هیچ ارتباطی بین وضعیت اجتماعی- اقتصادی افراد و اختلال افسردگی اساسی پیدا نشده است (همان منبع).

 

از نظر DSM-IV-TR ملاکهای تشخیصی برای افسردگی اساسی به شرح زیر می باشد:

 

حداقل پنچ تا از علائم زیر همزمان در یک دوره دو هفته ای وجود داشته باشد و نشانه تغییر در کار کرد قبلی باشد:

 

۱) خلق افسرده در اکثر اوقات روز و تقریبا همه روزها

 

۲) کاهش علاقمندی ولذت بردن از همه یا تقریبا همه فعالیت ها

 

۳) کاهش وزن (بدون اجرای رژیم خاصی)

 

۴) کم خوابی یا پر خوابی به طور تقریبا همه روزه

 

۵) سراسیمگی یا کندی روانی حرکتی در تقریبا همه روز ها

 

۶) احساس خستگی یا از دست دادن انرژی تقریبا همه روز ها

 

۷) احساس بی ارزشی با احساس گناه مفرط یا نامتناسب (حتی ممکن است هذیانی باشد)

 

۸) کاهش قدرت تفکر یا تمرکز ،یا احساس بلاتصمیمی ،تقریبا همه روزها

 

۹) افکار عود کننده ای درباره مرگ (نه فقط ترس از مردن ) کاپلان وسادوک(۲۰۰۷، ترجمه رضاعی،۱۳۹۰).

 

 

 

۲-۳ عملکرد اجرایی

 

عملکرد اجرایی[۶] اصطلاحی کلی است که به تمام فرایندهای شناختی سطح بالا که در هدایت و کنترل رفتار نقش ایفا می کنند، اطلاق می شود (هیوز[۷]، گراهام[۸]، ۲۰۰۰). هرچند در میان پژوهشگران تعرف یکسانی از عملکرد اجرایی وجود ندارد و در تعاریف ارائه شده هر پژوهشگری بر برخی از جنبه های این عملکرد تاکید کرده است (سوچی[۹]، ۲۰۰۹).

 

به طور کلی عملکرد اجرایی به عنوان فرایندهای پیچیده ای تعریف می شود که در حل مسائل جدید به کار می روند. این فرایند شامل آگاهی از مسأله موجود و ارزیابی آن، تحلیل شرایط مسأله و فرمول بندی هدف های خاص، ایجاد مجموعه ای از طرح ها و نقشه ها به منظور مشخص کردن اعمال مورد نیاز برای مسأله، ارزیابی میزان تأثیر بالقوه نتایج بدست آمده، انتخاب و شروع طرح مورد نیاز برای حل مسأله، ارزیابی پیشرفت در جریان حل مسأله و تغییر طرح در صورت مؤثر نبودن، عدم توجه به طرح های غیر مؤثر و تغییر در جهت اجرایی طرح های مؤثرتر، مقایسه نتایج بدست آمده با نتایج قبلی (در صورتی که از طرح جدیدی متناسب با موقعیت مسأله استفاده شده باشد).

 

اتمام طرح هنگامی که نتایج حاصل رضایت بخش است و در نهایت حفظ طرح و بازیابی آن برای مواجهه با همان مسأله یا مسأله ای مشابه در آینده می باشد گراث- هارنات (۲۰۰۳ ، ترجمه پاشا شریفی و نیکخو،۱۳۸۶).

 

و همچنین لزاک، مفهوم عملکردهای اجرایی را در چهار مؤلفه اراده، طراحی رفتار، اعمال هدف مدار و عملکرد مؤثر بیان کرده است (لزاک، ۱۹۹۵).

 

عملکردهای اجرایی به عنوان واسطه میان مدارهای پیچیده عصبی شناخته شدند که ارتباط میان مناطق لب پیشانی را با سایر نواحی مغزی برقرار می کنند (باکستر[۱۰]، ساکسن[۱۱]، بردی[۱۲]، اکرمن[۱۳]، اسشوارز[۱۴] و همکاران، ۱۹۹۷؛ لومباردی[۱۵]، اندرسون[۱۶]، سروکو[۱۷]، ریو[۱۸]، ۱۹۹۹؛ ماهن[۱۹] و کوتچ[۲۰]، ۲۰۰۱؛ کولت[۲۱] و وندرلیندن[۲۲]، ۲۰۰۲؛ میلر[۲۳] و کامینگز[۲۴]، ۲۰۰۷؛ بوکرا[۲۵]، کلادیک[۲۶]، جراک[۲۷]، هالامک[۲۸]، رکتور[۲۹]، ۲۰۰۷؛ سوچی[۳۰]، ۲۰۰۹).

 

تمام لوب پیشانی و به طور اختصاصی ناحیه پیش پیشانی پشتی- جانبی و کورتکس کمربندی قدامی برای تکالیف اجرایی از قبیل انتزاع و حل مسأله، راهبردهای جابه جایی، بازداری پاسخ ناکارآمد و انعطاف پذیری تفکرضروری هستند (کاوالارو[۳۱]، کاوادینا[۳۲]، میسترتو[۳۳]، باسی[۳۴]، ۲۰۰۳ و پالمر[۳۵] و هتون[۳۶]، ۲۰۰۰) به شکل ۲-۱ توجه کنید.

 

شکل ۲-۱تصویر لوب پیشانی جایگاه ضروری در عملکرد اجرایی

 

نقیصه های اجرایی در بیشتر موارد با آسیب منطقه پیشانی رابطه دارد، ضایعه کرتکس زیرقشری به ویژه ناحیه تالاموس یا ضایعه پراکنده ناشی از فقدان اکسیژن یا اثر حلالی های آلی نیز ممکن است اختلال اجرایی را سبب شود گراث- هارنات (۲۰۰۳ ، ترجمه پاشا شریفی و نیکخو، ۱۳۸۶).

 

راهبردهای سنجش کارکردهای اجرایی از راه ترکیب های مختلفی از مصاحبه، مشاهده رفتار و آزمون بالینی کوتاه و غیررسمی انجام می گیرد (همان منبع).

 

گلدبرگ[۳۷] (به نقل از گرانت[۳۸]، ۱۹۹۸) نارسایی­هایی حافظه و عملکردهای اجرایی در فرونتال را بارزتر از سایر نارسایی شناختی دانست. سایکین و همگان (به نقل از لیبرمن[۳۹]، موری[۴۰] ۲۰۰۱) یک مجموعه از آزمون شناختی را بر روی ۳۷ بیمار مبتلا به نخستین حمله اسکیز و فرنیا، ۶۵ بیمار مبتلا به اسکیزو فرنیا مزمن و ۱۳۱ فرد عادی اجرا کردند و دریافتند در هر دو گروه بیمار مبتلا به اسکیز و فرینا عملکرد اجرایی به طور برجسته ضعیف تر از افراد مبتلا به نخستین حمله اسکیز و فرینا بود (هیرش- استون[۴۱]، و اینبرگر[۴۲]، ۱۹۹۷).

 

از آنجا که دامنه عملکردهای اجرایی وسیع بود امکان ایجاد آزمون واحدی برای اندازه گیری همه آنها وجود نداشت و از این رو برای بررسی آنها آزمون های مختلفی طراحی شد، از متداول ترین آزمون عصب روانشناختی مورد استفاده برای سنجش عملکردهای اجرایی می توان آزمون کلمه و رنگ استروپ (کافمن[۴۳]، کوپل استاتر[۴۴]، دلازر[۴۵]، سایس دنتاپ[۴۶] و همکاران، ۲۰۰۵) و آزمون ویسکانسین (کاتافا[۴۷]، پارلاد[۴۸]، لومنا[۴۹]، برناردو[۵۰]، و همکاران، ۱۹۹۸؛ نگهاما[۵۱]، اکادا[۵۲]، کاتسومی[۵۳]، یاموچی[۵۴] و همکاران، ۲۰۰۱؛ پرنیز[۵۵]، مائستو[۵۶]، بارسلو[۵۷]، فرنانز[۵۸] و همکاران، ۲۰۰۴) اشاره کرد.

 

۲-۴- آزمون جور کردن کارتهای ویسکا نسین WCST[59]

 

(گرانت و برگ[۶۰]، ۱۹۹۳) برای اندازه گیری استدلال انتزاعی، مفهوم سازی، و پاسخ دهی تکراری[۶۱] در افراد سنین ۵/۶ تا ۸۹ ساله به کار می رود. در این تکلیف از بیمار خواسته می شود که کارت های که به او ارائه می شود بر اساس یکی از سه اصل مربوط به عضویت، دسته بندی کند. مقیاس های بدست آمده از این آزمون به قرار زیر می باشد: طبقه بندی های انجام شده، پاسخ های تکراری، خطاهای تکراری، خطاهای غیرتکراری، ناکامی در نگهداری آمایه و کفایت یادگیری هبن، میلبرگ (۲۰۰۲، ترجمه حق شناس، ۱۳۸۵).

 

عملکرد اجرایی را می توان به وسیله آزمون جور کردن کارت های ویسکانسین سنجید. این آزمون شامل دو بعد تغییرپذیری است: تغییر بعد درونی[۶۲] که شامل تغییر پاسخ به بعد مشابه محرک است (برای مثال، انتخاب دایره به جای مربع) و تغییر بعد بیرونی، که در این صورت آزمودنی باید در جهت بعد متفاوت محرک ارائه شده تغییر کند. (برای مثال، انتخاب بر مبنای رنگ وقتی که ملاک طبقه بندی قبلی شکل بوده). در اصل، تغییر بعد بیرونی مؤلفه هسته ای آزمون جور کردن کارت های ویسکانسین است و با توانایی آزمودنی در مورد آگاهی از مفهوم طبقه بندی در هر مرحله مرتبط است. تغییر موفقیت آمیز بعد درونی، به تصمیم یادگیری یا توانایی یادگیری مجموعه نیاز دارد. شکل دیگری از این آزمون بعد درونی- بیرونی است که به بررسی این موضوع می پردازد که عملکرد ضعیف به ایجاد خطای در جا ماندگی منجر می شود (یعنی امتداد پاسخ نامناسب در بعد تقویت شده قبلی) یا به یادگیری نامتناسب (یعنی نادیده گرفتن پاسخ غلط قبلی). مطالعات نشان داده اند که این آزمون ها بیماران مبتلا به آسیب کانونی در لوب پیشیانی و هسته های قاعده ای، نقایصی را نشان می دهند. به علاوه، در حالی که بیماران مبتلا به آسیب موضعی پیشانی خطای درجاماندگی نشان می دهند، افراد مبتلا به بیماری پارکینسون یادگیری مناسب ندارند و قادر به یادگیری اساس طبقه بندی ها نیستند. (اوون[۶۳]، روبینز[۶۴]، هادگز[۶۵]، سامرز[۶۶]، ۱۹۹۳).

 

مطالعات مربوط به جریان خون منطقه ای مغز (RCBF)[67] با بهره گرفتن از توموگرافی گسیل پوزیترون (Spect-PET)[68] نشان داده است که اختلال در پاسخگویی به آزمون ویسکانسین با اختلال عملکرد لوب فرونتال رابطه دارد. در تعدادی از بیماران اسکیز و فرن اختلال عملکرد لوب فرونتال مشاهده شده است. (استراتا[۶۹] و دانیلو[۷۰]، ۲۰۰۰).

 

در این بیماران ضمن اجرای آزمون ویسکانسین افزایش جریان خون در ناحیه دورسوترال پروفرونتال مشاهده نشد (گرین[۷۱] و ساترز[۷۲]، ۱۹۹۲).

 

 

 

۲-۵- آزمون کلمه و رنگ استروپ[۷۳]

 

آزمون کلمه و رنگ استروپ به عنوان یکی از قدیمی ترین و کارآمدترین ابزارها به مطالعه فشار روانی می پردازد. این آزمون به نام روانشناسی که این تست را به صورت استروپ رنگی آن ابداع کرد یعنی جان راندلی استروپ نام گذاری شد (کلین مک لاروو پنی مک دونالد[۷۴]T 2000).

 

در سال ۱۹۳۵ جان رایدلی استروپ تز دکتری خویش را به این پدیده اختصاص داد و به دنبال پژوهشهای جالب توجه او، موضوع فوق به نام وی به «پدیده استروپ»[۷۵] معروف شد (لف را نکویس[۷۶]، ۱۹۸۰).

 

به طور کلی پدیده استروپ تأثیر محرکهای گوناگون و ابعاد مختلف آنها بر روان انسان مورد توجه قرار داده است هر شی ابعاد مختلف دارد. چنانچه از فردی خواسته شود تا به این ابعاد توجه کند، هم مدت زمان توجه به هر بعد و هم پاسخ وی نسبت به هر یک از ابعاد متفاوت خواهد بود. به هنگام توجه به یک بعد، به نظر می رسد پاره ای از ابعاد دیگر نامربوط پنداشته شده و پاسخی بر نمی انگیزد. به عبارت دیگر در توجه به ابعادگوناگون محرکها، تمایز و تفکیکی به عمل می­آید. استروپ برای ایجاد استرس در افراد از این خصوصیت ذهن انسان استفاده کرد و این فرض را مورد آزمون قرار داد که اگر فرد به ابعاد مربوط به اشیاء پاسخ دهد، احتمالاً زمان کمتری صرف پاسخ­دهی خواهد کرد تا هنگامی که به ابعاد نامربوط پاسخ می دهد. استروپ از آزمودنی ها خواست تا به ابعاد طبیعی پدیده ها توجه نکنند و به ابعاد غیر طبیعی آنها پاسخ دهند و از آنجا که گرایش ذهنی و روانی انسان در درجه نخست متوجه ابعاد طبیعی و مربوط پدیده هاست. لذا تلاش آزمودنی ها توجه به ابعاد غیر طبیعی و نامربوط اشیاء در آنها تعارض و استرس ایجاد می کند (پاپالیا و اولدز[۷۷] ، ۱۹۸۵).

 

آزمون کلمه و رنگ استروپ در سال ۱۹۳۵ توسط رایدلی استروپ برای ارزیابی توجه اختصاصی و انعطاف پذیری شناختی ابداع شد که یکی از یافته های مشهور در روانشناسی شناختی می باشد که به صورت گسترده ای استفاده می شود. از آن زمان به بعد انواع متفاوتی از این آزمون ساخته شده است. از جمله آزمون دودریل در سال ۱۹۷۸، آزمون گلدن در سال ۱۹۷۸ و نوع گراف در سال ۱۹۹۵٫ تعداد کارتهای مورد استفاده در هر یک از این آزمونها با هم فرق می­ کند (نریمانی، ۱۳۹۰).

 

در واقع آزمون کلمه و رنگ استروپ یک آزمون واحد نیست بلکه تاکنون شکلهای مختلفی از آن جهت اهداف پژوهشی تهیه شده است (مشهدی، ۱۳۹۰) از جمله فرایندهای شناختی که بیشتر در اجرای آزمون کلمه و رنگ استروپ مورد توجه می باشد، توجه انتخابی و بازداری می باشد (کاپولا[۷۸]، بونت[۷۹]، بورتیر[۸۰]، دمول[۸۱]، فاول[۸۲]، ۲۰۱۰).

 

[۱] – schizophrenia

 

[۲] – Kaplan

 

[۳] – BehaviorMonitoring

 

[۴] – Major Depression Disorder(MDD)

 

[۵] – Learned heplessness

 

[۶] – Executive Functions

 

[۷] – Hughes

 

[۸] – Graham

 

[۹] – Suchy

 

[۱۰] – Baxter

 

[۱۱] – Saxene

 

[۱۲] – Brody

نتایجی از عوامل مؤثر بر آزمونهای جور کردن کارت های ویسکانسین و کلمه و رنگ استروپ

۲-۶-۱- جنس

 

مطالعاتی نشان داده است که احتمالاً عملکرد دختران در آزمون کلمه و رنگ استروب بهتر از پسران است. دختران در اجرای آزمون کلمه و رنگ استروب خطای کمتر و سرعت بیشتری دارند (داش و داش[۱]، ۱۹۸۲). این دو محقق تفاوت را توجه و علاقه بیشتر دختران به رنگها و « بعد رنگی» پدیده ها می دانند.

 

البته برخی از محققان معتقدند که بین عملکرد زنان و مردان در آزمون کلمه و رنگ استروپ تفاوت معنی داری مشهود نیست (کانور[۲]، فراتزن[۳]، مایکل[۴]، شارپ[۵]، ۱۹۸۸).

 

در پژوهشی توسط طوفانی و بهدانی در سال ۱۳۸۱ که به مقایسه نتایج آزمون ویسکانسین در بیماران اسکیزوفرن مبتلا و غیر مبتلا به حرکت پریشی دیررس انجام دادن به نتیجه رسیدن که جنس بیماران اسکیزوفرن مبتلا و غیرمبتلا به دیسکنزی دیررس تأثیری بر معیارهای مورد ارزیابی نداشت.

 

 

 

۲-۶-۲- سن و تحصیلات

 

داش و داش (۱۹۸۲) بیان کردن که ظاهراً پدیده استروپ از سن ۸ سالگی به بعد روی می دهد، زیرا این مقطع سنی است که گرایش به خواندن کلمه (اسم رنگ) به عادتی قوی تر از « نام بردن رنگ، نگارش کلمه » تبدیل می شود.

 

مک لیوود[۶] (۱۹۹۱) اعتقاد دارند که به موازات رشد و پیشرفت مهارت خوانده، زمان واکنش به مرور زمان کاهش یافته و سرانجام در سن ۶۰ سالگی مجدداً رو به افزایش می گذارد.

 

همچنین تحقیقات گوناگون نشان داده است که افراد بی­سواد در اجرای آزمون کلمه و رنگ استروب کمتر دچارخطا می­شوند زیرا آنها کلماتی (اسامی رنگها) را نمی­خوانند و لذا از نظر مفهوم دچار مشکل نمی‌شوند (کاستلو[۷]،۱۹۷۰؛ آبرامسکی، جردن و هگل[۸]، ۱۹۸۳). در تحقیقی که طوفانی و بهدانی (۱۳۸۱) نیز سن بیماران اسکیزوفرن مبتلا و غیرمبتلا به ردیسکنزی دیررس تأثیری بر معیارهای گروه مورد مطالعه با افزایش سطح سواد نمونه ها، تعداد طبقات تکمیل شده افزایش می یابد. ولی سطح سواد تأثیری بر خطای درجاماندگی مجموع خطاها نداشت.

 

 

 

 

 

 

۲-۶-۳- هوش

 

در تحقیقی که توسط پورآقاروده برده و همکاران در سال ۱۳۹۱ انجام شد به بررسی مقایسه درجاماندگی عملکردی و انعطاف پذیری ذهنی در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم و کم توان ذهنی و عادی پرداختند که از هر گروه ۱۵ نفر به صورت نمونه گیری در دسترس بین سن ۷ تا ۱۵ سال انتخاب شدند و با آزمون ویسکانسین ارزیابی شدند نتایج نشان داد که این فرضیه که عامل هوشبهر نقش مؤثری در کنش اجرایی دارد را قوی تر می کند.

 

در تحقیقی توسط رحیمی در سال ۲۰۱۱ بر روی بیماران اسکیزوفرنیا با علائم مثبت و علائم منفی، افسرده اساسی و افراد عادی از طریق آزمون ویسکانسین و آزمون هوش کلامی پرداختند. نتایج نشان داد عملکرد پایین تر WCST به خاطر پایین بودن IQ در گروه بیماران نبود زیرا اختلاف بین گروه های بیمار و سوژه های سالم معنی دار نبود.

 

 

 

۲-۷- پیشینه تحقیقات آزمون جور کردن کارتهای  ویسکانسین دراسکیزوفرنیا و افسردگی اساسی

 

همانگونه که ذکر شد عملکرد در آزمون ویسکانسین با عملکرد لوب پیشانی مرتبط است، نابهنجاری در این آزمون می تواند نشان دهند آسیب لوب پیشانی در بیماران اسکیزوفرنیا باشد (گراث، ۲۰۰۰). مطالعات متعددی بدکاری عصب – روانشناختی را در بیماران اسکیزوفرنیا به اثبات رسانده اند که شامل نقایص در انتزاع، کارکرد اجرایی، حافظ کلامی و پژوهش دیگری نشان داد که توانایی های شناختی نظیر انعطاف پذیری شناختی ، حل مسأله، برنامه ریزی و حافظه فعال در بیماران اسکیزو فرنیک در مقایسه با همتایان بهنجار مختل می باشد و آن را به بدکاری قشر پیش پیشانی نسبت می دهند (موریس[۹]، ۱۹۹۶).

 

بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی در مقایسه با افراد بهنجار در مجموعه ای از تست های نورو پسکیولوژی و به ویژه آزمون جور کردن کارتها ویسکانسین، عملکرد پایین تری دارند و خطای درجاماندگی بیشتری نشان داده اند. این امر نشان دهنده یک نقص عمومی در پردازش اطلاعات و عملکرد شناختی بیماران اسکیزوفرنیا می باشد. (لونن[۱۰]، ۱۹۹۶ و جاسمن[۱۱]، ۲۰۰۶).

 

از سوی دیگر عملکرد نابهنجار در این آزمون با استعداد روانپریشی، وجود توهم و هذیان به عنوان علایم مثبت در اختلال اسکیزوفرنیا (کاپلان، ۲۰۰۰) رابطه دارد و بیماران اسکیزوفرنیا در مقایسه با دیگر اختلالات روانی بدون سایکوز عملکرد ضعیف تری دارند (نلسون[۱۲]، سَکس[۱۳]، استراکویسکی[۱۴]، ۱۹۹۸).

 

در پژوهشی توسط مورتیز و همکاران به بررسی این نکته پرداختند که آیا بیماران افسرده اسکیزوفرینا و وسواسی-جبری نیمرخ های مشخصی را در آزمون های که به علمکرد لوب پیشانی حساس هستند نشان می دهند یا خیر، چند نتایج نشان داده که بین سه گروه در عملکردشان تفاوت وجود دارد و بیماران اسکیزوفرنیا نسبت به دو گروه دیگر نابهنجاری های بیشتری نشان داده اند. آنها در آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین خطاهای درجا ماندگی بیشتری نسبت به دو گروه دیگر داشتند (موریتز[۱۵]، بیرکنر[۱۶]، کلوس[۱۷]، جان[۱۸]، هند[۱۹]، ۲۰۰۲).

 

داودی و همکاران پژوهشی در سال ۱۳۹۰ انجام دادن جهت مقایسه عملکرد اجرای بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا و افسردگی اساسی بدون رانپریشی و افراد بهنجار در شهر تهران. در این پژوهش ۲۸ بیمار اسکیزوفرنیک (۱۶مرد، ۱۲زن) و ۲۸ بیمار افسرده بدون روانپریشی (۱۶مرد، ۱۲زن) و ۲۸ آزمودنی بهنجار (۱۶مرد، ۱۲زن) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند با دامنه سنی ۱۹ تا ۵۰ سال که از لحاظ مدت زمان بستری تطابق داده شده بودند ملاک انتخاب بیماران در دو گروه به تشخیص روانپزشک و انجام مصاحبه بالینی ساختار یافته بر اساس معیار DSM-TV (SCID-I)[20] توسط روانشناس بالینی بود، علاوه بر این معیار دیگری مانند نداشتن تشخیص همزمان اختلال مصرف مواد، الکل، نداشتن صرع، اختلال بیش فعالی و نقص توجه، آسیب مغزی، عقب ماندگی ذهنی، دمانس و در نهایت حداکثر مدت بستری دو سال نیز در انتخاب آزمودنی ها مورد نظر قرار گرفت. برای اندازه گیری عملکرد اجرایی، از آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین استفاده شد و نتایج نشان داد که میانگین خطای درجا ماندگی و خطای خاص در دو گروه بالینی (افسردگی اساسی بدون روانپریشی و اسکیزوفرنیا) به مراتب بیشتر از گروه بهنجار بوده است. عملکرد اجرای بیماران اسکیزوفرینا نسبت به افراد بهنجار در این آزمون به طور معنی داری ضعیف تر می باشد به این صورت که خطاهای درجاماندگی بیشتری را مرتکب شدند و به تعداد طبقات صحیح کمتری دست یافتند. آسیب عملکرد شناختی در اختلال اسکیزوفرینا به ویژه در کارکردهای اجرایی در تحقیقات بسیاری تأیید شده است (لونن[۲۱] ۲۰۰۰، مورتیز، ۲۰۰۲).

 

آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

 

همچنین در این تحقیق نتایج نشان داد که بیماران افسرده اساسی بدون روانپریشی به طور معنی داری خطای درجاماندگی بیشتری نسبت به افراد بهنجار دارند ولی در متغیر تعداد طبقات بین دو گروه تفاوت معنی دار وجود نداشت که این تحقیق با تحقیقات (مورتیز، ۲۰۰۲ و فوستایی[۲۲]، ۱۹۹۹) همخوانی داشته است.

 

رحیمی و همکاران در پژوهشی که در سال ۲۰۱۱ انجام دادن فواید آزمون جور کردن کارتهای ویسکانسین در تشخیص افتراقی اختلالات ادراکی در بیماران روانی و افراد سالم در ایران پرداختند. جهت بررسی این موضوع ۲۵ بیمار اسکیزو فرنی با علائم مثبت، ۲۵ اسکیز و فرنی با علائم منفی، ۲۵ افسرده اساسی و ۲۵ فرد بهنجار به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و همه گروه ها به طور جداگانه با آزمون ویسکانسین مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تمام گروه­های بیمار در این آزمون عملکرد برتری از افراد سالم داشتند اگرچه اختلاف بین گروه­های بیمار معنی­دار نبود. آنها به این نتیجه رسیدندکه آزمون ویسکانسین می ­تواند بیماران روانی با اختلاف ادراکی را از افراد سالم تشخیص دهد اما نمی ­تواند به روشنی بیماران اسکیزوفرنی با علائم منفی را از بیماران با علائم مثبت و افسرده بازشناسی کند و همچنین این ایده را تأیید کردند که نواحی مختلف لب پیشانی می تواند در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی و افسردگی اساسی تحت تأثیر قرار گیرد و شدت علائم بالینی می تواند نتیجه آزمون را تغییر دهد.

 

در تحقیقی که توسط برکوسکا[۲۳]، دروزد[۲۴]، جرکویسکی[۲۵]، ریباکسکی[۲۶] در سال ۲۰۰۹ انجام شد به بررسی عملکرد شناختی بیماران غیر افسرده با مشکلات شناختی خفیف (MCI)[27]، بیماران افسرده شدید و افراد بهنجار پرداختند که از هر گروه ۳۰ نفر انتخاب شد و مورد ارزیابی با تست ویسکانسین قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بیماران MCI نتایج بدتری نسبت به بیماران افسرده شدید داشتند و نیز بیماران افسرده شدید نتایج بدتری نسبت به افراد سالم نشان دادند.

 

[۱] – Dash and Dash

 

[۲] – Connor

 

[۳] – Franzen

 

[۴] – Michael

 

[۵] – Sharp

 

[۶] – Macleod

 

[۷] – Costello

 

[۸] – AbraMczki ,Jordan & Hegel

 

[۹] – Morice

 

[۱۰] – Llonen

 

[۱۱] – Josman

 

[۱۲] – Nelson

 

[۱۳] – Sax

 

[۱۴] – Strakowsk

 

[۱۵] – Moritz

راهنمای مقاله : روان شناسی سلامت

که با بیماری مرتبط است، بهبود بخشیدن به نظام­های مراقب بهداشتی از طریق شناسا یی تمرین های خوب و شکل دادن به افکار عمومی ،در جهت سلامت مرد م کمک کرده است.

 

به کارگیری اصول روان شناسی در زمینه سلامت به طیفی از پیامدهای مثبت کمک کرده، که پایین آوردن فشار خون، مهار سطح کلسترول خون، ترک دخانیات، پیشگیری و مقابله با سرطان و ایدز و تعدیل رفتارهای ناسالم دیگر از جمله آنهاست. روان­شناسی سلامت با بسیاری رشته­ها و زمینه ­های مرتبط با بهداشت وسلامت در پیشگیری و ارتقای سطح سلامت و بهزیستی، از جمله گرایش­های مختلف پزشکی، شاخه­های مختلف روان‌شناسی، فیزیولوژی وجامعه شناسی همپوشی و وجه اشتراک دارند (آشتیانی ۱۳۸۵، ۴۴).

 

در زمینه ارتقای سلامت، روان شناسان سلامت به تشویق تمرین های منظم ورزشی، معاینه های کامل دندانپزشکی و تمرین رفتار های سالم تر (مانند تشویق به رفتا رجنسی سالم)پرداخته اند (آشتیانی ۱۳۸۵، ۴۴).

 

 

 

۲-۲-۲ مکتب تحلیل بیوانرژتیکی

 

بیوانرژتیک، شیوه­ای جهت درک و شناخت «شخصیّت انسان» است اساس این روش‌شناختی را بدن و فرایند‌های انرژیکی آن تشکیل می­ دهند بنیان گذار روش تحلیل بیوانرژیکی، الکساندر لوون (متولد ۱۹۱۰ میلادی) است.

 

نام دیگر روان درمانی به شیوه بیو انرژتیک «تحلیل انرژتیکی» است در چنین درمان بیوانرژتیکی به فرد کمک می شود از طریق بدنش با خویشتن خود ارتباط بر قرار سازد. بیوانرژتیک، راهی است که از طریق ارتعاش به سلامتی می انجامد ومی توان آن را«سلامت ارتعاشی» نیز نامید منظور ما از سلامت ارتعاشی فقط بیمار نبودن فرد نیست، بلکه سر زندگی کامل او است.

 

تمرین های بیوانرژتیک، میزان ارتعاشات بدن را بالا می برند و به فرد کمک می کنند تا سالم­تر باشد. بدن سالم، چه در خواب چه در بیداری همواره در حال ارتعاش است. هدف از درمان بیوانرژتیک دارای بودن بدنی سر زنده است که بتوانند به تمام و کمال، درد، لذّت، غم و شادی های زندگی را احساس کند هر چه میزان سرزنده بود فرد افزایش یابد توانایی او در تحمل هیجانهای مربوط به زندگی روزانه جنسی اش نیز بیشتر می شود.تنفس خوب برای «سلامت ارتعاش» امری ضروری است (صفایی۱۳۸۲، ۱۰۲).

 

دانلود مقاله و پایان نامه

 

 

 

۲-۲-۳ مسایل اخلاقی در معنویت وسلامت روان

 

دستورالعمل­های انجمن روان شناسی(۱۹۹۳) بر اهمیّت توجّه به باورها و ارزش های مذهبی درفرایند مداخله درمانی تاکید دارد مطابق با این دستورالعمل:

 

روان شناسان به باورها و ارزش مذهبی یا معنوی مراجعان مانند خصایص وتابوهای آنان احترام می‌گذارند. زیرا چنین مواردی جهان بینی، عملکرد روان شناختی و چگونگی بیان نارحتی مراجعان و مواردی از این دست را تحت تاثیر قرار می دهد. دانسته ­های رهبران یا دست اندر کاران مذهبی یا معنوی و کسب مشورت از آنها در باره سیستم های فرهنگی و باورهای مراجعان می تواند به امر مداخله روان شناختی موثر کمک کند (کامکار و جعفری ۱۳۸۷، ۷۹).

 

 

 

۲-۲-۴ ضوابط اخلاقی انجمن روان شناسی امریکا

 

انجمن روان شناسی امریکا (۲۰۰۳) نیز بر اهمیّت توجّه به تفاوت های فردی از قبیل تفاوت ‌های مذهبی تاکید می کند.آنها همچنین دلایل اهمیّت مشورت با افراد مربوطه هنگامی که درمانگران با رویکرد مذهبی یک مراجع آشنا نیستند. لازم است با یک کشیش یا همکار مطلع در این باره مشورت کنند تا بهتر بتوانند به مراجع کمک کنند (کامکار و جعفری ۱۳۸۷، ۷۹).

 

۲-۲-۵ معنویت و سلامت روان

 

اکنون بسیاری از درمانگران علاقه زیادی به گنجاندن معنویت درمان بالینی دارند. یکی از دلایل این تغییر پژوهش های است که نشان می­دهد فعالیّت مذهبی ارتباط مثبتی با سلامت وروان دارد. با این حال، نمی‌توان به طور قطع گفت که همیشه مذهب باعث سلامت بهتر می شود(کامکار و جعفری ۱۳۸۷، ۸۰).

 

 

 

۲-۲-۶ بخشایش و نادیده گرفتن خشم

 

در سال­های اخیر متخصصان سلامت روان، بخشایش را به عنوان یک راه مداخله درمانی برای مراجعانی که از آزارهای گذ شته خشمگین هستند، به کار برده اند باوجود اینکه متخصصان همیشه به مراجعان کمک کرده ­اند تا «ازخشم خود رها شوند» درمانگران اکنون ترجیح می­ دهند از واژه بخشایش استفاده کنند. بخشایش عملی است که مذاهب دنیا سنت دوازده گانه الکلی­های بی نام آن را پیشنهاد می­ کنند. سنت دوازده گانه فقط بر بخشوده شدن تاکید می­ کند، در حالی که مذاهب دنیا علاوه بر اهمیّت طلب بخشایش از سوی دیگران نیز توجّه می­ کنند. تمام ادیان بخشایش را بی چون و چرا می­پذیرند (کامکار و جعفری ۱۳۸۷، ۸۰).

 

 

 

۲-۲-۷ خصوصیات افراد دارای سلامت روان

 

بنابر تحقیقات انجمن های بهداشت روانی،افراد دارای سلامت روانی دارای خصوصیات زیر هستند:

 

آنان احساس راحتی می کنند ۲-خود را آنگونه که هستند می پذیرد ۳- از استعدادهای خود بهرمند           می­شوند ۴- نگرانی، ترس واضطراب وحسادت کمی دارند و دارای اعتماد به نفس می‌باشند  ۵- سیستم ارزش آنان از تجارب شخص خودشان سر چشمه می گیرد ۶- احساس خوبی نسبت به دیگران دارند ۷- به علایق افراد دیگر توجّه می کنند ونسبت به آنها احساس مسولیت نشان می‌دهند ۸- سعی نمی کنند بر دیگران تسلط یابند ۹- آنها با مشکلات رو به رو می شوند و نسبت به اعمال خود احساس مسولیت می­ کنند محیط خود را تا آنجا که ممکن است شکل می دهند و تا آنجا که ضرورت دارد با آن سازگار میشوند (بنی جمال واحدی ۱۳۷۰، ۸۳).

 

بعضی از محققان معتقدند سلامت روانی حالتی از بهزیستی و وجود این احساس در فرد است که می تواند با جامعه کنار بیاید. سلامت روانی به معنای احساس رضایت، روان سالمتر و مطلق اجتماعی با موازین مورد قبول هر جامعه است (کاپلان ۱۹۹۹ به نقل از افکاری ۱۳۷۶، ۲۰).

 

سلامت روان یکی از مفاهیم است نزد اسلام ومذاهب دینی که از اهمیّت بسزایی بر خوردار است. از نظر اسلام سلامت روان مفهومی است که به واسطه آن افراد می­توانند خود آگاه ، خود هوشیار و تمایل به فردیت داشته باشد و فرد خود آگاه چون می تواند متعالی شود پس آزاد است (گرجیان ۱۳۷۸، ۵۵).

 

عباداتی مانند نماز، روزه، وزکات وحج که دین اسلام بر پیروان خود واجب کرده است موجب می شود که فرد به سوی رفتار بهتر، برتر، رشد، ارتقای نفس واجتناب از رفتار زشت و انحرفی و غیر انسانی گرایش پیدا کند (قطب الدینی ۱۳۷۹، ۱۰۵).

 

الکسیس کارس پزشک فرانسوی اعتقاد دارد که نماز سبب ایجاد نشاط معنوی مشخص در انسان می گردد و همین حالت است که احتمالاًمنجر به شفای سریع برخی از بیماران در زیارتگاه­ها و معابد می شود. نماز جماعت ایجاد روابط اجتماعی دوستانه ومودت آمیز می شود که نه تنها به رشد شخصیت فرد کمک می کند بلکه نیاز تعلق او را به گروه که به عقیده روان شناسان یکی از نیازهای اساسی انسان برای سلامت روان است را تا مین می کند (الکسیس کارل[۱] ۱۹۸۷، ۴۱).

خود بیمار انگاری

 

 

۲-۲-۹ اختلال وسواسی- اجباری( (ocd

 

وسواس فکری، افکار یا تصاویر تکراری و مزاحمی که ناخوشایند هستند وسواس­های عملی[۱] رفتاری تکراری هستند که فرد احساس می کند مجبور به انجام آنهاست. مشخصه ocd، بروز وسواس‌های فکری، عملی یا هر دوی آنهاست در غالب موارد، فرد عمل وسواسی را انجام می دهد تا اضطراب ناشی از افکار وسواسی را کاهش دهد (کاپلان و سادوک ۱۳۸۸، ۳۵).

 

مشخّصه اختلال شخصیّت وسواس اجباری، الگویی از کمال طلبی، خسّت، لجبازی، نظم و ترتیب و انعطاف ناپذیری است. افراد مبتلا به این اختلال اغلب معتاد کار هستند وآنقدر وقت خود را صرف کار می کنند که وقت چندانی برای فعّالیت های خانوادگی، دوستی­ها وتفریح ندارند. برای افراد مبتلا به اختلال شخصیّت وسواس اجباری، اغلب دور ریختن اشیاء، حتّی اشیاءقدیم و فرسوده که هیچ ارزش احساس ندارند دشوار است (کاپلان و سادوک ۱۳۸۸، ۳۶).

 

مقاله - متن کامل - پایان نامه

 

بچّه‌های که شخصیّت وسواسی دارند. این ها بسیاری دقیق و مرتّب‌اند از ویژگی های این بجّه ها حرکت کند هنگام نوشتن مشق است، چندان پاک می‌کند و باز می‌نویسد که از فرط پاک کردن، کاغذ سوراخ می‌شود. برای نوشتن یک درس نهایت دقّت رابه عمل می­آورند، که حتماً بسیار زیبا باشد بچّه های وسواسی بسیار بد اخلاق‌اند. بد اخلاقی ویژگی تمام افراد وسواسی است. بزرگسالان وسواسی همیشه عیب جویی می کنند. بچّه های وسواسی هم عیب جو هستند. علامت شاخص این کودکان آن است که هیچ کس با ایشان دوست نمی شود بچّه های وسواسی در درس هم تو فیقی نارند (مجد ۱۳۸۴، ۱۱۴).

 

کارت شماره ۶ که کارت عاطفی نامیده شده است از محرک‌های با ارزش بندر گشتالت برای برای تشخیص رفتارهای وسواسی به شمار آمده است هرگاه از آزمودنی سوال شود که نسبت به ترسیم کدام شکل علاقه کمتری دارد، به احتمال خود، اگر وسواسی باشد کارت شماره ۶ را انتخاب خواهد کرد (کرمی۱۳۹۰، ۹۷).

 

 

 

۲-۲-۱۰ حساسیت بین فردی

 

حساسیت در روابط بین فرد، فرد احساس عدم کفایت، خود کم بینی و احساس ناراحتی در ارتباط با دی دیگران می کند (کرمی۱۳۹۰، ۹۷).

 

 

 

۲-۲-۱۱ افسردگی

 

از جمله نشانه­ های بارز افسردگی عمده می­توان به روحیه بد ادامه دار، اعتماد به نفس اندک و کاهش توان جسم وذهن اشاره کرد. این اختلال بی علاقگی فعّالیت­های را درپی دارد که شخص مورد نظر قبلاً از انجام آن لذّت می­برد. یکی از سرنخ­های مهّم پیدایش افسردگی را بیمارانی به دست داده‌اند که با مصرف دارویی به نام رسرپین[۲] برای درمان فشار خون تحت معالجه قرار گرفتند.

 

پزشکانی که این دارو را تجویز می کردند در یافتند که بعضی از بیماران پس از مصرف آن افسرده می شوند. غده تیروئید به اندازه کافی به خون سرازیر نشود، شرایطی که اصطلاحاً به آن کم کاری تیروئید گفته       می­ شود فراهم می­گردد. کم کاری تیروئید در بسیاری از موارد افسردگی در پی دارد (قراچه داغی۱۳۸۷، ۵۰).

 

۲-۲-۱۲ اضطراب

 

«اضطراب» نوعی ناراحتی و بیمناکی است که گاهی اوقات نشانه های آزارنده و ناخوشایند بدنی دارد. این نشانه ها عبارت از سفت شدن عضلات، افزایش ضربان قلب وتند شدن تنفس، خشک شدن دهان، معده درد، عرق کردن و لرزش. وقتی اضطراب شدید است، سر گیجه، ضعف، درد ناحیه سینه، تار شدن دید، احساس خفگی، داغ شدن، یا سرد شدن پوست، حالت تهوع، تکرار ادرار و اسهال نیز جزء علائم آن می‌باشد (فیروز بخت ۱۳۸۵، ۶۸).

 

پایان نامه ها

 

اضطراب خود انگاره هیجانی است که به دنبال به خطر افتادن «خود» با ارزشمندی انسان ایجاد می شود. این اضطراب وقتی ایجاد می شود که می ترسد در فلان کار شکست بخورید، احمقانه عمل کنید یا دیگران شما را تایید نکنند. به این ترتیب هیجانات ناخوشایندی مثل احساس کناه با شرم در شما ایجاد می شود وبه رفتار اجتناب رو می آورید (فیروز بخت ۱۳۸۵، ۴۳).

 

اضطراب شدید را می توان از موجی بودن خطوط بزر گتر بودن نقطه ها وتبدیل نقطه ها و تبدیل شکل او ۳و۵ به دو ایر کوچک استنبا ط کرد (کرمی۱۳۹۰، ۵۳).

 

هسته مر کزی حالت روان نژندی یا نورتیک، اضطراب است واضطراب مرحله اوّل نورز به شمار می رود در مکتب فروید، اضطراب یک ترس درونی شده است، ترس از اینکه مبادا تجارب درد آور گذشته یا د آوری شوند.اضطراب با ترس مترادف است.با این تفاوت که ترس منشاء خارجی دارد، ولی اضطراب منشاءدرونی دارد. فروید اضطراب را به سه دسته تقسیم می کنند. اوّل اضطراب ناشی از واقعیّت دنیای خارجی یا اضطراب عینی، که درآن منشاء خطر در دنیای خارج قراردارد و ادراک این خطر موجب حالت رنج آور عاطفی می شود. دوم اضطراب روان نژندی است، که که منشاءآن ادراک خطری است که از غرایز ناشی می شود. سوم اضطراب اخلاقی به صورت احساس گناه یا شرمساری بروز می کندوناشی از ادراک خطر از ناحیه وجدان اخلاقی است (شفیع آبادی ۱۳۸۴، ۱۴۵).

 

الیس ،اضطراب واختلال عاطفی را نتیجه طرز تفکر غیر منطقی وغیر عقلانی می­داند. به اعثقاد راجز خویشتن پندار فرد مضطرب یا روان نژند با تجربه ارگانیزمی او ناهماهنگ و در تضاد است (شفیع آبادی ۱۳۸۴، ۱۴۵)

 

اضطراب فاصله وشکاف میان حال وآینده است. انسان بدان دلیل مضطرب می­ شود که وضعیت موجود را رها می­ کند و درباره آینده و نقش­های احتمالی که ایفا خواهد به تفکر می پردازد / اگر فرد در زمان حال به سر برد مضطرب نخواهد شد، زیرا هیجان و تحریک به فوریت در فعالیّت خود به خودی او جریان می یابد و خلاّق و مبدع می­ شود (پرز ۱۹۶۹، ۵۸؛ شرتزرواستون ۱۹۷۹، ۴۰).

 

 

 

۲-۲-۱۳ خصومت

فوبیا

درصورتی فرد به فوبی خاص[۱] تشخیص داده می شود که ترس مستمری داشته باشد که بیش از اندازه یا نا معقول بوده و وجود موضوع یا موقعیتی خاص موجب آن شود. فرد از موقعیّت فوبیک اجتناب کرده یا با اضطراب و ناراحتی زیاد آ را تحمل می کند مدّت آن حداقل ۶ماه است. گر چه افرادی که به فوبی ها مبتلا هستند معمولاً می دانند که ترس آنها قدری نامعقول است، امّا می گویند که نمی توانند به خودشان کمک کنند. اگر آنها سعی کنند به موقعیت فوبیک نزدیک شوند، غرق در ترس یا اضطرابی می شوند که ممکن است از احساس خفیف نگرانی و ناراحتی تا فعال شدن تمام عیار پاسخ جنگ و گریز تفاوت داشته باشد. رفتار فوبیک صرف نظر از اینکه چگونه شروع شده باشد، می شود، زیرا هر بار که فرد مبتلا به فوبی از مو قعیت ترسناک اجتناب می کند، اضطرب او کاهش می یابد به علاوه، منافع ناشی از ناتوان بودن، مانند توجه بیشتر همدردی، و مقداری کنترل بر افتار دیگران، نیز گاهی می تواند فوبی را تقویت کند. یک طبقه از  فوبی های خاص که احتمالاً در تقریباً ۳تا۴ درصد جمعیت یافت می شود، چند ویژگی جالب و منحصر به فرد دارد. در فوبی خون- تزریق- جراحت[۲] افراد مبتلا حداقل به اندازه ترس، دچار نفرت می شود آنها وقتی با خون یا جراحت مواجه می شوند، پاسخ فیزیولوژیکی منحصر به فردی نیز نشان می دهند این افراد بر خلاف اغلب افراد مبتلا به فوبی­ها که وقتی با موضوع فوبیک خود روبرو می شوند.

 

 

افزایش ضربان قلب و فشار خون نشان می­ دهند، ابتدا شتاب و بعد کاهش چشم گیر ضربان قلب و فشار خون این غالباً با تهوع سر گیجه و یا ضعف کردن همراه است که در فوبی‌های خاص دیگر رو نمی دهند (سیّد محمّدی ۱۳۸۸، ۸۸).

 

 

 

۲-۲-۱۵ پارانویا

 

افراد دچار اختلال شخصیّت پارانوئید ،نسبت به دیگران بی اعتماد شکاکند و ممکن است تصّور کند دیگران عملاً کاری می کنند که آنها را ناراحت کرده ویا به آنها صدمه بزند. اغلب آن­ها در اظهارات دیگران، تهدیدها یا تحقیرهای پنهان را کشف می کنند. این افراد ممکن است در موارد وفاداری یا قابل اعتماد بودن دوستان یا همکاران نگران باشند و اغلب مایل نیستند به دیگران اعتماد کنند زیرا معتقدند وقتی مطلبی خصوصی را با کسی در میان می گذارند برایشان تمام خواهد شد. افراد دچار اختلال شخصیّت پارانوئید ممکن است در زمینه کنترل خشم مشکلاتی داشته باشند. اینها وقتی وارد یک رابطه می شوند، اغلب نگران عدم وفاداری و خیانت طرف مقابل هستند (کاپلان و سادوک ۱۳۸۸، ۴۰).

 

دانلود مقاله و پایان نامه

 

 

 

۲-۲-۱۶ روان پریشی

 

اختلال روان پریشی مشترک .مشخصه اختلال روان پریشی مشترک که جنون دو نفر[۳] نیز نامیده می‌شود، شکل گیری باور هذیانی در فرد نزدیک به بیماری است که دچار هذیان تثبیت شده می‌باشد. محتوای هذیان ،شبیه هذیان بیمار دارای تثبیت شده است. اختلال روان پریشی ناشی از بیماری طبیّ عمومی زمانی تشخیص داده می شوند که شواهد حاکی از آن باشد که توهّم یا هذیان پیامد مستقیم یک بیمار طبیّ عمومی به جز دلیر یوم یا دمانس هستند. اختلال روان پریشی ناشی از مواد. اختلال روان پریشی ناشی از مواد،