دانلود فایل های دانشگاهی - تحقیق - پایان نامه - پروژه
دانلود فایل های دانشگاهی -متن کامل- تحقیق - پایان نامه - پروژه - همه رشته ها -فرمت ورد-نمونه رایگان
دانلود فایل های دانشگاهی -متن کامل- تحقیق - پایان نامه - پروژه - همه رشته ها -فرمت ورد-نمونه رایگان
جمعه 99/09/07
از تاریخ تصویب بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی ۱۳۴۷ تاکنون، مسأله ماهیت و چیستی بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه مورد مناقشه بوده است. عدهای آن را تعهد به نفع شخص ثالث دانستند و عدهای آن را قراردادی میان بیمهگر و بیمهگذار دانسته که شخص ثالث از آن متنفع میشود.
مبحث اول: ماهیت و مبانی بیمه شخص ثالث
یکی از مواردی که در این فصل به آن خواهیم پرداخت بررسی ماهیت بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه است.
از سوی دیگر از دیرباز اصولی برای بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه مطرح شده است که دقت در آن ها برای شناسایی بهتر این نوع بیمه ضرورت دارد. در این فصل این اصول را از نظر خواهیم گذراند.
گفتار اول: ماهیت بیمه شخص ثالث
در بررسی ماهیت قرارداد بیمه اجباری به این سؤال مهم پاسخ خواهیم داد که آیا این قرارداد حاوی نوعی تعهد به نفع شخص ثالث است یا خیر؟
در پاسخ به این سؤال از بدو تصویب قانون بیمه اجباری ۱۳۴۷ تا امروز دو دیدگاه عمومی حقوقی وجود داشته است دیدگاهی که این قرارداد را استثنائی بر قاعدهی نسبی بودن اثر قراردادها دانسته و آن را نوعی تعهد به نفع شخص ثالث میداند و دیدگاهی دیگر که آن را تعهدی میان بیمهگر و بیمهگذار میداند و زیاندیده را تنها به عنوان منتفع از قرارداد میان طرفین اصلی مینگرد. آن دسته از اندیشمندان که معتقدند قرارداد بیمه اجباری، تعهد به نفع شخص ثالث است[۱]، برای اثبات ادعای خود چنین استدلال میکنند: از آنجا که به طور اصولی، تحول و دگرگونی بنیادی شرایط اقتصادی و اجتماعی موجب دگرگونی مناسبتها و پیوندهای حقوقی افراد جامعه میشود، راه حلها و قواعد حقوقی ناگزیر میباید با مصالح ِژرف ساختی جامعه هماهنگ و همگام شوند. درواقع گسترش فعالیتهای تولیدی و اقتصادی و بایستگی و ضرورت تسهیل و سرعت بخشیدن به معاملات بازرگانی (اصل سرعت گردش ثروتها و خدمات)، دولتها را به سمت یافتن راه حل های حقوقی متناسب با شرایط جدید جامعه کشانیده است. به همین دلیل، نمونههایی از قراردادهای جدید تهیه و عرضه شده است تا با توجه به شرایط موجود در جامعه در برگیرنده مصالح افراد باشند و نسبت به افراد خارج از قرارداد نیز مؤثر واقع شوند.[۲] اینان معتقدند که خروج تعهد به سود ثالث از حالت استثنایی همزمان با تحولات اقتصادی و اجتماعی، تحولی در حقوق ایران است که با تصویب قانون بیمه اجباری ۱۳۴۷ به صورت یک اصل و قاعده حقوقی درآمده است.
مهمترین دلیلی که پیروان این نظر را به خویش معطوف ساخته است را باید در حق مراجعه مستقیم زیان دیده به بیمه گرد جستجو کرد. به عقیده اینان از آنجا که مهمترین اثر تعهد به نفع شخص ثالث، حق مراجعه مستقیم ذینفع به متعهد قرارداد اصلی است[۳] پس در این جا نیز با توجه به چنین حقی برای زیاندیده، با نوعی تعهد به نفع شخص ثالث مواجهیم[۴] در مقابل این دیدگاه، عدهای از حقوقدانان بر این عقیدهاند که قرارداد بیمه اجباری در ارتباط با زیان دیده حادثه تعهد به نفع شخص ثالث محسوب نمیگردد. بلکه قراردادی است میان بیمه گر و بیمهگزار، زیاندیده تحت شرایطی میتواند از این قرارداد منتفع شود.[۵]
برای توضیح این مسأله لازم است متذکر شویم که اصولاً در قرارداد بیمه اجباری، با دو نمونه از اشخاص ثالث مواجهیم: ۱) شخص ثالث بیمه شده ۲) شخص ثالث زیان دیده
بنابراین برای بررسی ماهیت قرارداد بیمه اجباری، بایستی این قرارداد را در ارتباط با هر یک از این اشخاص ثالث به صورت جداگانه مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم:
بند اول: ماهیت قرارداد بیمه اجباری در ارتباط با شخص ثالث بیمه شده
آنچه مسلم است در قرارداد بیمه اجباری، بیمه گذار همواره بیمه شده نمیباشد. چنانکه در این قرارداد ممکن است بیمهگذار، دارنده وسیله نقلیه و یا مالک آن باشد، در حالی که بیمه شده، راننده وسیلهی نقلیه باشد. در حقوق ایران تا پیش از تصویب قانون جدید بیمه اجباری، تعهد بیمه گر مبنی بر جبران خسارت به سود راننده ایجاد نمیشد. امّا با وجود این بر اساس قانون بیمه اجباری ۱۳۴۷ مسئولیت مدنی دارنده با رانندگی شخص دیگر از بین نمیرفت و در هر حال دارنده مسئول خسارتهایی بود که از این رهگذر به اشخاص ثالث وارد میشد. مسئولیت دارنده و به تبع آن بیمهگر در این فرض به خاطر شمول تعهد قرارداد بیمه اجباری به مسئولیت راننده نبوده، بلکه به دلیل گستردگی مسئولیت دارنده (بیمهگذار) بر اساس ماده ۱ قانون بیمه اجباری سابق در برابر زیان دیدگان حوادث رانندگی بود. لذا در زمان حکومت قانون سابق، قرارداد بیمه اجباری در ارتباط با راننده، یک تعهد به نفع شخص ثالث محسوب نمیشد.[۶]
این یکی از ایرادات اساسی قانون سابق بود که تحت پوشش بیمه بودن مسئولیت راننده (در فرضی که غیر از دارنده و بیمه گر بود) را تصریح نکرده بود و همین امر موجب گردیده بود تا برخی دادگاهها به استناد اثر نسبی عقد، مسئولیت او را تحت پوشش ندانند.[۷]
از آنجا که راننده نمیتواند برای شخص خود جدا از وسیله نقلیه معین، بیمه شخص ثالث تهیه نماید، نامنصفانه بودن این نتیجه بیشتر روشن میشود.
امّا به موجب تبصره ۲ ماده ۱ قانون اصلاح قانون بیمه اجباری این نقیصه بر طرف شده است و قرارداد بیمه اجباری مسئولیت راننده را نیز تحت پوشش قرار داده است. این تبصره چنین بیان میکند:
«مسئولیت دارنده وسیله نقلیه مانع از مسئولیت شخصی که حادثه منسوب به فعل یا ترک فعل او است نمیباشد در هر حال خسارت وارده از محل بیمه نامه مسبب حادثه پرداخت میگردد.»
شمول مسئولیت راننده تحت قرارداد بیمه اجباری از تبصره ماده ۲ قانون جدید نیز قابل برداشت است. بر اساس این تبصره: «خسارت وارد به زیاندیده در هر حال از محل بیمه نامه وسیله نقلیه مسبب حادثه پرداخت میشود.»
بنابراین بر اساس قانون جدید کافی است وسیله نقلیه موضوع بیمه نامه مسبب حادثه بوده باشد، تا تعهد بیمه گر در جبران خسارت زیاندیدگان آن حادثه فعلیت یابد.
با توجه به مطالب فوق و با عنایت به تغییرات مثبتی که به موجب قانون جدید در ساختار بیمه اجباری بوجود آمد، میتوان قائل به این عقیده بود که در حال حاضر قرارداد بیمه اجباری در رابطه با راننده، یک تعهد به نفع شخص ثالث محسوب میشود. زیرا وی که نه در انعقاد قرارداد بیمه نقشی داشته و نه تعهدی مبنی بر پرداخت حق بیمه به بیمهگر بر دوش کشیده است، در صورت وقوع حادثه رانندگی از مزایای این قرارداد برخوردار میشود.
بند دوم: ماهیت قرارداد بیمه اجباری در ارتباط با شخص ثالث زیاندیده
چنانکه پیشتر بیان شد، به اعتقاد عدهای از حقوقدانان قرارداد بیمه اجباری در ارتباط با شخص ثالث زیاندیده یک تعهد به نفع شخص ثالث محسوب میشود.[۸]
اما باید توجه داشت که تحلیل حق زیاندیده در برابر بیمهگر به تعهد به نفع شخص ثالث درست نیست زیرا بیمهگر در قرارداد بیمه اجباری قصد متعهد شدن در برابر ثالث را ندارد.
اگرچه شخص ثالث زیاندیده از این قرارداد به گونهای منتقع میشود ولی طرف مستقیم تعهد نیست.[۹]
توضیح اینکه تعهد به نفع شخص ثالث، یک تعهد تابع قرارداد اصلی است و از این تابعیت چنین نتیجه میشود که در صورتی شخص ثالث از آن سودی برد که دو طرف به صداقت قصد ایجاد تعهد به نفع او را کرده باشند یا تراضی بر این مبنا قرار گیرد و کافی نیست که تعهد یکی از دو طرف قابلیت سود رسانی به دیگری را داشته باشد. به بیان دیگر سودی که به شخص ثالث میرسد باید هدف قرارداد باشد نه اثر ساده آن[۱۰]. در قرارداد بیمه اجباری نیز بیمهگر به طور مستقیم قصد متعهد شدن در برابر ثالث زیاندیده را ندارد. لذا در ارتباط با وی نمیتوان قرارداد مزبور را تعهد بنفع شخص ثالث توجیه کرد. هر چند که زیاندیده از رهگذر این قرارداد منتفع شده و زیانهای وارد به خویش را جبران نماید. گفتیم که مهمترین دلیلی که حقوقدانان علاقمند به تعبیر قرارداد بیمه اجباری به عنوان تعهد به نفع شخص ثالث، به ان استناد میکنند، حق مراجعه مستقیم زیاندیده بر بیمهگر است. در حالی که اگر این قرارداد حاوی تعهد به نفع شخص ثالث نباشد، علیالقاعده زیاندیده نباید حق مراجعه مستقیم به بیمهگر را داشته باشد. [۱۱]
در پاسخ به این ایراد باید چنین گفت: که گاه قطع نظر از مفاد تراضی، قانونگذار به دلیل ارتباط نزدیک دو طلب به طلبکاری حق میدهد که به مدیون بدهکار خود به طور مستقیم رجوع کند.
چنانکه در قانون بیمه اجباری، به شخص ثالث که از فعالیت اتومبیل صدمه دیده است حق داده شده که به بیمهگر مسبب حادثه رجوع کند، در حالی که طرف قرارداد بیمه دارنده است، نه شخص زیان دیده.[۱۲]
این امر ضمن این که جنبه کاملاً استثنائی دارد و بر اساس نظم عمومی و بنا به درخواست قانونگذار ایجاد شده است، موجب تغییر ماهیت قراداد بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه و تبدیل آن به نفع شخص ثالث نمیشود.
گفتار دوم : اصول حاکم بر بیمه شخص ثالث
قانون بیمه اجباری در قالب مواد خود اصولی بنیادین را مطرح میکند که تحت عنوان اصول حاکم بر بیمه اجباری قابل مطالعه میباشند. این اصول عبارتند از اصل مسئولیت دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی، اصل اجباری بودن بیمهی شخص ثالث، اصل جانشینی و اصل حسن نیت.
در زیر به بررسی هرکدام از این اصول خواهیم پرداخت.
بند اول: اصل مسئولیت دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی
ماده نخست قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی مصوب ۱۳۸۲ مقرر میدارد.:
«کلیه دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی و ریلی اعم از اینکه اشخاص حقیقی یا حقوقی باشند مکلفند وسایل نقلیه مذکور را در قبال خسارت مدنی و مالی که در اثر حوادث وسایل نقلیه مزبور و یا یدک و تریلر متصل به آن ها و یا محمولات آن ها به اشحاص ثالث وارد میشود حداقل به مقدار مندرج در ماده ۴ این قانون نزد یکی از شرکتهای بیمه که مجوز فعالیت در این رشته را از بیمه مرکزی ایران داشته باشند، بیمه نمایند.»
از نظر ژرفساختی و مبنای فکری و عملی، این اصل متکی بر نظریه خطر و تضمین حق است[۱۳] که در گفتار مربوط به مبانی مسئولیت دارنده وسیله نقلیه به تفصیل از آن بحث نخواهیم کرد. به موجب این اصل کلیه دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی و ریلی مسئول جبران پیامدهای زیانبار حوادثهای ناشی از کاربرد این گونه وسایلاند و زیان دیده نیازی به تحمیل دلیل برای اثبات تقصیل دارنده وسایل نقلیه ندارد.[۱۴]
در واقع قانون بیمه اجباری، دارندگان وسایل نقلیه را به سبب استفاده از مزایا و فایدههای اینگونه وسایل و خطری که متقابلاً با بهره گرفتن از آن ها برای افراد جامعه و اموال ایشان ایجاد میکنند، مسئول جبران خسارات ناشی از آن ها میداند.[۱۵]
بند دوم: اصل اجباری بودن بیمه مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه
قانونگذار در ماده نخست بیمه اجباری علاوه بر بیان اصل مسئول بودن دارندگان وسایل نقلیه، اصل کلی دیگری را نیز بیان میگند. این اصل که از عنوان قانون مورد بحث نیز قابل برداشت است، اصل اجباری بودن مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری است. این اصل در واقع مکمل اصل قبلی است و بدون آن مشکلی از زیاندیدگان حوادث رانندگی حل نمیشد. زیرا بر فرض که به موجب اصل قبلی، زیاندیده از اثبات تقصیر دارنده وسایل نقلیه معاف باشد، دارایی هر دارنده، اتومبیل همیشه توانایی تحمل و جبران خسارت وارد به زیاندیدگان را ندارد و در مواردی که عامل زیان توانایی مالی داشته و قادر به جبران خسارتها باشد مراجعه به او و درخواست غرامت مستلزم طی تشریفات طولانی رسیدگی قضایی است.
بنابراین با اجباری شدن بیمه مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه جبران خسارتها تسهیل یافت و به تحقق عدالت اجتماعی کمک شایانی میشود. قانونگذار در جهت نیل به این هدف و اطمینان از بیمه شدن کلیه وسایل نقلیه موجود در کشور ماده ۱۹ و تبصرههای ذیل آن را به عنوان ضمانت اجراهای تخلف از این وظیفه قانونی در نظر گرفته است. به موجب این ماده:
حرکت وسایل نقلیه موتوری زمینی بدون داشتن بیمه نامه موضوع اینقانون ممنوع است. کلیه دارندگان وسایل مزبور مکلفند سند حاکیاز انعقاد قرارداد بیمه را هنگام رانندگی همراه داشته باشند و درصورت درخواست مأموران راهنمایی و رانندگی و یا پلیس راه ارائه نمایند. مأموران راهنمایی و رانندگی و پلیس راه موظفند وسایل نقلیه فاقد بیمهنامه موضوع این قانون را تا هنگام ارائه بیمهنامه مربوط در محلمطمئنی متوقف نموده و راننده متخلف را به پرداخت جریمه تعیین شده ملزم نمایند. آئیننامه مربوط به نحوه توقیف وسایل نقلیه فاقد بیمه نامه شخص ثالث ظرف سه ماه پس از تصویب این قانون توسط وزارتکشور با همکاری وزارتخانههای راه و ترابری و دادگستری و بیمه مرکزی ایران تهیه و به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید.
تبصره ۱- بیمه مرکزی ایران و شرکت های بیمه موظفند ترتیبی اتخاذ نمایند که با الصاق برچسب یا استفاده از ابزارهای مناسب دیگر، امکان شناسایی وسایل نقلیه موتوری زمینی فاقد بیمه نامه موضوع این قانون، برای مأموران راهنمایی و رانندگی و یا پلیس راه تسهیل گردد. دارندگان وسایل نقلیه مذکور ملزم به بهکارگیری ابزارهای فوق میباشند.
تبصره ۲- دادن بار یا مسافر و یا ارائه هرگونه خدمات به دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی فاقد بیمهنامه شخص ثالث معتبر، از سوی شرکتها و مؤسسات حمل و نقل بار و مسافر درون شهری و برون شهری ممنوع است. نظارت بر حسن اجراء این تبصره بر عهده وزارتخانههای کشور و راه و ترابری میباشد تا حسب مورد شرکتها و مؤسسات متخلف را به مراجع ذی صلاح معرفی و تا زمان صدور رأی از ادامه فعالیت آنها جلوگیری بهعمل آورند.
تبصره ۳- ارائه هر گونه خدمات به دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی فاقد بیمه نامه شخص ثالث معتبر، توسط راهنمایی و رانندگی، دفاتر اسناد رسمی و سازمانها و نهادهای مرتبط با امر حمل و نقل ممنوع میباشد. دفاتر اسناد رسمی مکلفند هنگام تنظیم هرگونه سند در مورد وسایل نقلیه موتوری زمینی موضوع اینقانون، مشخصات بیمه نامه شخصثالث آنها را در اسناد تنظیمی درج نمایند.
مسئلهای که در ارتباط با اصل اجباری بودن بیمه شخص ثالث مطرح میشود این است که باتوجه به عقد بودن بیمه از یک سو و لزوم رعایت شرایط مذکور در ماده ۱۹۰ قانون مدنی از سوی دیگر (که از جمله شرایط اساسی برای صحت هر معامله را قصد و رضای طرفین دانسته و ضمانت اجرای فقدان این ارکان را عدم نفوذ و یا بطلان دانسته است)،
جمعه 99/09/07
مبحث دوم: مبانی مسئولیت دارنده وسیله نقلیه
مسئولیت شخص را در قبال خساراتی که توسط خود او یا اقرار تحت مراقبت او یا اشیاء تحت تصرفش به دیگری وارد میشود، مسئولیت مدنی مینامند.[۱]
با مداقه در این تعریف سه نوع مسئولیت مدنی بر اساس انتساب فعل زیانبار از یک دیگر قابل تفکیک میباشند:
در هر سه قسم از انواع مسئولیت مدنی اضرار به گونهای منسوب به مسئول است با این تفاوت که در قسم اول این انتساب مستقیم و بلاواسطه ولی در دو قسم دیگر با واسطه یا مفروض است به همین جهت آن ها را مسئولیت خاص یا مختلط مینامند. مسئولیت دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی ر باید از جمله مصادیق مسئولیت نوع سوم دانست، با این تفاوت که قواعد عام مسئولیت به شکل موسوم خود در آن قابل اجرا نمیباشد؛ زیرا غالب تخلفات رانندگی یا ناشی از اشتباهاتی است که از هر انسان معقولی سر میزند و هیچ سرزنشی را در بر نمیگیرد و یا ناشی از عیبی در وسیله نقلیهای است که هر انسان معقولی را دچار سانحه کند ولی با این وجود ضمانآور است.[۳]
این که مسئولیت مدنی دارنده وسیله نقلیه از نظر حقوقی و فقهی با کدام مبانی و اصولی قابل توجیه است؟ از جمله مسائل مهم در ارتباط با موضوع بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه است که در این فصل مورد بحث واقع میگردد.
گفتار اول : مبانی حقوقی
در این بخش در حدود پاسخگویی به این سؤال خواهیم بود که ضمان دارنده وسیله نقلیه موتوری زمینی مذکور در قانون بیمه اجباری با کدام یک از مبانی حقوقی ارائه شده در ارتباط با مفهوم مسئولیت مدنی انطباق و همگامی دارد:
بند اول: نظریه تقصیر
قدیمیترین نظریهای که در خصوص مبنای مسئولیت مدنی دیده می شود نظریه تقصیر است. این نظریه مبتنی بر این باور است که مسئولیت انسان در جایی است که تقصیر و خطایی مرتکب شده باشد.
قانون مدنی ایران در ماده ۹۵۳ تقصیر را شامل تعدی و تفریط میداند. بر اساس این ماده تعدی عبارت است از تجاوز نمودن از حدود اذن و متعارف نسبت به مال یا حقوق دیگری و تفریط به معنای ترک عملی است که به موجب قرارداد یا متعارف برای حفظ مال غیر لازم است.
نتیجه و اثر حقوقی نظریه تقصیر آن است که زیاندیده در صورتی می تواند به خسارت خود برسد که تقصیر و خطای عامل زیان را در رابطه با زیانی که متوجه او شده است به اثبات برساند. عامل زیان نیز به نوبهی خود از این حق برخوردار است تا با توسل به دلایل گوناگون بی تقصیری خود یا بیارتباطی خسارت را با عملش ثابت نماید و از جبران زیان معاف شود.[۴]
به موجب این نظریه تنها دلیلی که میتواند مسئولیت کسی را نسبت به جبران خسارت توجیه کند وجود رابطه بین تفصیر وی و ضرر است یعنی زیاندیده حادثه باید ثابت کند که تقصیر مدعی علیه باعث ورود خسارت شده که در این صورت را اثبات تقصیر به دوش زیاندیده میباشد.
در نظام حقوقی کامنلا که کشورهای آمریکا و انگلیس نیز جزئی از آن هستند مسئولیت ناشی از حوادث رانندگی بر مبنای شبه جرم تقصیر استوار میباشد و در این زمینه همان قواعد عام مسئولیت مدنی را در تصادفات و حوادث ناشی از رانندگی اعمال مینمایند.[۵]
طی سالیان دراز نظریه تقصیر در ممالکی که در آن ها میزان مسئولیت مدنی یکهتازی میکرد وافی به مقصود بود و جبران خسارت زیاندیدگان را میسر میساخت زیرا دعاوی مسئولیت مدنی ساده بود و در قضایای مطروحه عامل تقصیر به آسانی نمایان و آشکار میگشت. اما از نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی با پیدایش ماشین و حوادث ناشی از آن که در برخی از موارد ناشی از یک نقص فنی غیر قابل پیشبینی بود که تقصیر را مخدوش میساخت، ستارهی اقبال نظریه تقصیر رو به افول نهاد و موجبات تجدیدنظر و حصول تحول در آن را فراهم ساخت.[۶]
لذا عدهای از علاقمندان این نظریه در تلاش برای تعدیل و کارآور نمودن آن، همگام با تحولات و تغییراتی که در جامعه بوجود آمده بود، اقدام به ارائه قالبهای جدیدی از این نظریه نمودند که از جمله آن ها میتوان به نظریات «تقصیر حفاظت» دارنده شیء خطرناک که در اینجا وسیله نقلیه است اشاره نمود. به موجب این نظریه دارندهی شیء خطرناک مسئول نگهداری و حفاظت از آن میباشد به گونهای که موجب اضرار دیگران نشود.
از آنجا که تعهد مسئول، تعهد به نتیجه است و وقوع حادثه زیانبار به منزله تخلف از تعهد حفاظت و به نوعی تقصیر است، لذا مقنن در اثبات تقصیر و نیازی به اماره قانونی ندارد.[۷]
در مورد این نظریه باید گفت هرچند از نظر یکسان کردن نظام مسئولیت مدنی، مفید و منطقی است ولی بر پیشفرض تکیه دارد که ما را از نظریه تقصیر دور میکند زیرا تکمیل حفاظت اتومبیل، آن هم به صورت تعهد به نتیجه به معنای ایجاد مسئولیت مطلق است، در حالی که در قانون بیمه اجباری مسئولیت مطلق بر دارنده تحمیل نمیشود. بنابراین نظریه نمیتواند به عنوان مبنای مسئولیت دارنده، در قانون اخیرالذکر تقلی گردد.
نظریه « فرض تقصیر» بر مبنای حکم غالب استوار است و این یعنی در اکثر حوادث رانندگی، دارنده اتومبیل کم و بیش بیاحتیاطی کرده است. کسانی هم که از طرف دارنده اقدام به راندن وسیله نقلیه کردهاند، در واقع به مسئولیت او دست به این کار خطر آفرین زدهاند. پس مقنن این حکم غالب را اماره بر تقصیر دارنده اتومبیل قرار داده است.
این نظریه حاصل کار عملی-قضایی دادرسان فرانسوی است. بدین معنا که برای یافتن راه حل در زمینه جبران دادگرانه خسارتهای ناشی از حوادث این کشور چنین استنباط کردند که دارنده شیء خطرناک، مسئول جبران خسارت وارد به دیگران است. در واقع رویه قضایی فرانسه در شرایط زندگی صنعتی دست به ابتکاری حقوقی زد و فرض مسئولیت را از مواد یک قانون قدیمی استنباط و استخراج کرد. بر اساس این نظریه، اصل بر مسئول بودن عامل زیان است مگر آنکه او، خلاف آن را به اثبات برساند.[۸]
ایرادی که به این نظریه وارد است این میباشد که فرض تقصیر برای دارندگان وسایل نقلیه در صورت صحیح و معتبر است که امکان اثبات خلاف آن برای آن ها امکان پذیر باشد در حالی که بر اساس قانون بیمه اجباری دارنده حتی با اثبات بیتقصیری خود در وقوع حادثه از مسئولیت مبری نمیشود مگر آنکه وجود یک سبب خارجی در قالب قوه قاهره عامل اصلی حادثه باشد.[۹]
با توجه به مطالب عنوان شده، چنین نتیجه میگیریم که قرار دادن مسئولیت دارنده وسیله نقلیه بر مبنای نظریه تقصیر و نمونههای اصلاح شده آن مانند فرض و تقصیر حفاظت باعث میشود که بسیاری از خسارات ناشی از حوادث رانندگی جبران نشده باقی بماند و این با هدف قانون بیمه اجباری مسئولی مدنی دارندگان وسایل نقلیه که همانا حمایت از حقوق زیاندیدگان چنین حوادثی میباشد در تعارض آشکار است. بنابراین باید مبنای دقیقتری برای توجیه مسئولیت دارنده وسیله نقلیه، بر اساس قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه جستجو نمود.
بند دوم: نظریه خطر
همانگونه که بیان شد، در اواخر قرن نوزدهم به دلیل افزایش حوادث و خسارتهای ناشی از زندگی صنعتی خصوصاً بعد استفاده از وسایل نقلیه، دیگر نظریه تقصیر و اعمال قواعد آن، در عرصهی مسئولیت مدنی کارساز نبود.
در این میان عدهای از وفاداران به نظریه مزبور، ضمن اینکه اصل نظریه را متین و منطقی میدانستند، کمر به ویرایش و اصلاح آن در جهت همگامی و انطباق با نیازهای روز هستند که شرح آن پیشتر بیان شد. لکن واکنش گروه دیگری از منتقدان، عدول از اعتماد به این ضابطه بود. اینان را اعتقاد بر این بود که چه لزومی دارد اسم بی مسمایی از تقصیر را نگه داریم در صورتی که عملاً به دلایلی از آن عدول کردهایم. به عقیده این گروه باید به طور کلی از عنصر تقصیر دست برداشت و مسئولیت را بر اساس معیارهای دیگری بنا نهاد.[۱۰] به این ترتیب بود که نظریه خطر در ارتباط با مسئولیت مدنی بوجود آمد.
بر اساس نظریه خطر، ارتکاب تقصیر شرط ایجاد مسئولیت مدنی نیست. بلکه هر کسی که بر اثر کردار و فعالیت خود، خطر یا محیط خطرزایی را ایجاد کند و موجب خسارت دیگران شود، مسئول جبران آن است. بنابراین در صورتی که بین عمل فاعل و زیان وارده رابطه علیت بر قرار رد حکم به جبران خسارت داده میشود. خواه عمل فاعل متضمن خطا باشد، خواه نباشد.
به نظر پیروان این عقیده، قبول تقصیر به عنوان پایه و اساس مسئولیت مدنی، وافی به مقصود نیست زیرا اعمال این نظریه سبب میشود که بسیاری از زیانهایی که زائیده تمدن جدید و توسعه زندگی ماشینی است و دارای منشأ ناشناخته است بدون جبران باقی بماند.[۱۱]
از سوی دیگر عدالت اجتماعی حکم میکند که زیان دیدگان حوادث جدید مانند کارگران و عابران مصدوم، که عموماً به طبقات محروم طبعه تعلق دارند در برابر صاحبان وسایل خطرآفرین که امکانات اقتصادی مناسبی در اختیار داشته و میتوانند با استخدام وکلای کارآموز به راحتی تقصیر خویش را اثبات نمایند، حمایت شوند.
از اعمال نظریه خطر نتایج زیر حاصل میشود:
نظریه خطر علیرغم مزایای انکارناپذیر از انتقاد بری نیست. اعمال این نظریه از لحاظ اخلاقی عواقب خطرناکی دارد و موجب میگردد افراد جامعه دیگر به فکر همنوع خود نبوده ودر رفتار خود جانب احتیاط را نگه ندارند. از سوی دیگر با گسترش روز افزور بیمه مسئولیت، عاملان ورود ضرر به دیکران عواقب اعمال خود را شخصاً تحمل نکرده و بدین ترتیب در بند خوب و بد اعمالشان نیستند.
از لحاظ اقتصادی نیز اعمال این نظریه موجب رکود در فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی میشود زیرا مسئول شناختن فاعل بدون توجه به تقصیر، صنعتگران و عاملان اقتصادی را با احتیاط بیش از حد در فعالیتهای تولیدی مواجه ساخت و بدین ترتیب انگیزههای سازنده در آن ها کمرنگ میشود.[۱۲]
با عنایت به مطالب بیان شده به عنوان نتیجه میتوان چنین گفت که با توجه به سابقه قانون بیمه اجباری و روح حاکم بر آن نظریه خطر میتواند مبنای مناسبی برای مسئولیت دارنده وسیله نقلیه تلقی شود.
این مسئله به صراحت از ماده ۱ قانون بیمه اجباری ۱۳۴۷ بر میآید. در واقع قسمت نخست ماده ۱ قانون مزبور با بیان این عبارت که “کلیه دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی و انواع یدک و جبران خسارات بدنی و مالی هستند در اثر حوادث وسایل نقلیه مزبور و یا محمولات آن ها به اشخاص ثالث وارد شود” مسئولیت نوعی و بدون تقصیر دارنده را مقرر کرده بود.
در قانون مصوب ۸۷ اگرچه این حکم منطقی حذف شده است و عبارتی مشابه با آن نیز تکرار نگردیده، اما تبصره ۲ ماده ۱ قانون با بیان این نکته که «مسئولیت دارنده وسیله نقلیه مانع از مسئولیت شخصی که حادثه منسوب به فعل یا ترک فعل او است نمیباشد در هر حال خسارت وارده از محل بیمه نامه وسیله نقلیه مسبب حادثه پرداخت میگردد.» مسئولیت را به دارنده حتی اگر حادثه منسوب به فعل یا ترک فعل شخص او نباشد تحمیل کرده است.
در پایان باید به این نکته اشاره کرد که عدم تکرار بند ۱ ماده ۴ قانون سابق در مورد عدم پوشش خسارات ناشی در قوه قاهره در ماده ۷ قانون جدید (که جایگزین ماده ۴ قانون سابق شده است) به معنای تلاش در جهت ایجاد یک مسئولیت مطلق برای دارنده وسیله نقلیه نیست بلکه ماده ۷ قانون جدید درصدد بر شمردن مواردی است که علیرغم ایجاد مسئولیت مدنی، بیمهگر تعهدی به جبران خسارت ندارد. از آنجا که در فرض وجود قوه قاهره مسئولیت مدنی اصولاً منتفی است[۱۳] لذا تصریح به متعهد نبودن بیمهگر در این مورد ضروری نبوده است.
گفتار دوم : مبانی فقهی مسئولیت دارنده وسیله نقلیه
در این بخش در حدود پاسخگویی به این سؤال خواهیم بود که ضمان دارنده وسیله نقلیه موتوری زمینی مذکور در قانون بیمه اجباری با کدام یک از مبانی فقهی ارائه شده در ارتباط با مفهوم مسئولیت مدنی انطباق و همگامی دارد:
بند اول:قاعده لاضرر
یکی از مشهورترین قواعد فقهی که در بیشتر ابواب فقه شامل عبارات و معاملات به آن استناد میشود قاعده لاضرر است که مستند بسیاری از احکام فقهی محسوب میشود. فشرده و چکیده این قاعده عقلی و فقهی، که از حدیث نبوی «لاضرر و لاضرار فیالاسلام» استنباط شده است، بنابر یک تفسیر آن است که هیچ ضرر و زیانی نباید بدون تدارک و جبران باقی بماند. بررسی موارد استعمال واژههای ضرر و ضرار در منابع اسلامی نشان میدهد که: «ضرر» شامل کلیه خسارات و زیانهای وارد به دیگری است ولی «ضرر» مربوط به مواردی است که شخص با بهره گرفتن از یک حق و جواز شرعی به دیگری زیان وارد سازد.[۱۴]
لزوم جبران ضرر قدیمیترین بنیادی است که در مسئولیت مدنی از دیرباز به جا مانده و همه قواعد دیگر از این منبع سرچشمه گرفتهاند. بنیادی که امروزه از مجازات مقصر فاصله گرفته و در نظریههای مدرن، جبران خسارت نام گرفته است. زیرا خطرهای تازهای که در نتیجه پیشرفتهای صنعت و فرآوردههای آن ایجاد شده است، جملگی ناشی از تقصیر نمیباشند، تکیه گاه نتیجه فعالیتهای شروع و مفید اقتصادی میباشند. بنابراین عدالت ایجاد میکند که ضررهای ناشی از این فعالیتهای مشروع و مفید جبران شده و از حمایت از حقوق زیاندیدگان نیز غافل نماند. در حقوق اسلام، قاعده لاضرر اجرا کننده همین نقش است[۱۵]
قاعده لاضرر علاوه بر آن که در موارد ضرر شخص به عنوان دلیل ثانوی میتواند دایرهی ارائه اولیه را محدود سازد، حاکی از خط مشی کلی در تشریع احکام اولیه است. بدیگر سخن، این قاعده مفید آن است که اولاً احکام الهی اعم از وضعی و تکلیفی بر مبنای نفی ضرر بر مردم وضع گردیده اند و ثانیاً چنانچه شمول قوانین و مقررات اجتماعی در موارد خاصی موجب زیان بعضی توسط بعضی دیگر گردد، آن قوانین مرتفعند.[۱۶]
این همان ضرری است که در شکلگیری مسئولیت نوعی دارنده وسیله نقلیه بر اساس قانون بیمه اجباری نقش بسزائی ایفا کرده است. توضیح این که اگر چه اصولاً مسئولیت مدنی در حقوق ایران مبتنی بر تقصیر است و هرکس مسئول زیانهایی است که به عمد و یا در نتیجه بی احتیاطی به دیگران وارد میسازد. [۱۷] منتهای مراتب چون اثبات تقصیر دارنده در حوادث رانندگی نظر به پیچیده بودن مسأله، امری دشوار و زمان بر است و در عمل موجب میگردد تا بسیاری از زیانها جبران نشده باقی بمانند، لذا قاعده لاضرر ایجاب می کند که از مسئولیت مبتنی بر تقصیر دارنده عدول کرده و حکم به مسئولیت نوعی و بدون تقصیر او شود تا از این طریق خسارت جبران نشدهای باقی نماند. بنابر مطالب فوق، قاعده لاضرر به عنوان یکی از مبانی عمده مسئولیت نوعی دارنده وسیله نقلیه، بر اساس قانون بیمه اجباری، قابل توجه میباشد.
جمعه 99/09/07
برای آنکه خسارت ناشی از حوادث رانندگی بر اساس بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه قابل جبران بشرایطی، ضروری به نظر میرسد. این شرایط گاه مربوط به حادثه و خسارت موضوع بیمه است و گاه با تعهدات طرفین قرارداد مرتبط است. ما در این فصل در مبحث اول شرایط مربوط به حادثه و خسارت و در مبحث دوم شرایط مربوط به تعهدات طرفین را مورد بحث قرار میدهیم.
مبحث اول: شرایط مربوط به حادثه و خسارت موضوع بیمه شخص ثالث
بیمه مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه، مسئولیت دارنده وسیله نقلیه را در قبال خساراتی که به شخص ثالث، در اثر حوادث رانندگی اتفاق میافتد، پوشش میدهد. بنابراین شناسایی مفهوم حادثه و شرایط مربوط به آن، در این خصوص ضروری است. این مهم در گفتار اول این مبحث بیان شده است. از سوی دیگر هدف بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه، ایجاد تأمینی مناسب برای جبران خسارات وارد به اشخاص ثالث است. از این رو مفهوم خسارت قابل جبران و مصادیق آن، از این حیث دارای اهمیت است. گفتار دوم به بیان توضیحاتی در این خصوص اختصاص یافته است.
گفتار اول: مفهوم حادثه و شرایط مربوط به آن
در این گفتار مفهوم حادثه رانندگی و شرایط و مصادیق آن را بر اساس قانون قدیم و قانون جدید مورد مطالعه قرار میدهیم.
همانگونه که میدانیم فلسفه تصویب قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری، تضمین خسارتهای جانی و مالی است که بر اثر «حوادث» وسایل نقلیه، به اشخاص ثالث وارد میشود. بنابراین شناسایی و درک مفهوم حوادث رانندگی مذکور در این قانون میتواند در درک و فهم سایر مواد آن و همچنین دستیابی به هدف اساسی قانونگذار که همانا جبران هرچه بهتر خسارات ناشی از حوادث مزبور است، نقش اساسی داشته باشد.
تعریف حادثه از دیدگاه قواعد عمومی، دشوار و مورد اختلاف و در عین حال، نسبی است. فرانسوا شاباس[۱]، حقوقدانان نامی فرانسوی حادثه را این گونه تعریف میکند: «صدمه و آسیبی جسمانی یا مادهای است که در نتیجه عملکرد ناگهانی و قهرآمیز یک سبب خارجی و مستقل از اراده بیمه شده یا ذی نفع به بار میآید.»[۲]
نظر به این تعریف، حادثه به معنای هر واقعه موجد زیان است که دارای دو رکن میباشد:
اول این که ناگهانی است؛ یعنی از پیش خواسته و برنامهریزی شده نیست. دوم این که ناشی از علتی خارج از اراده شخص است. یعنی اشخاص درگیر حادثه، چه زیان دیده و چه بیمه گذار، در به وجود آمدن آن عامد و دارای اراده نمیباشند.
به عبارت دیگر زیان دیدهای که عمداً در جستجوی خسارت باشد حق مطالبه غرامت ندارد و در مقابل بیمه اجباری مسئولیت را شامل خطاهای عمدی بیمهگذار نمیداند و زیانهایی که از این راه به بار آمدهاند را تحت پوشش قرار نمیدهد.
از سوی دیگر، علیرغم گستردگی مفهوم حادثه و مصادیق آن در علم فیزیک، در فن بیمه مفهوم و موارد آن محدود است. در واقع در فن بیمهگری همه حوادث بیمهپذیر نیستند، بلکه تنها آن دسته از حوادث که قابل مطالعه آماری باشند و بتوان درجه احتمال وقوع آنها را محاسبه و تعیین کرد، بیمه شدنی هستند.
افزون بر این پیشآمدها و حوادثی که بیمه کردن آنها مغایر قانون و نظم جامعه است از گستره قلمرو بیمه بیروناند.[۳] با عنایت به مطالب مطروحه، حادثه رانندگی را میتوان به حادثهای تعبیر کرد که در اثر دخالت وسایل نقلیه موتوری روی میدهد. خواه وسیله مزبور در حال حرکت باشد یا توقف. آنچه اهمیت دارد، دخالت وسیله در ایجاد حادثه است. بر این پایه، واقعه آتشسوزی ناشی از انفجار یک اتومبیل در حال توقف، حادثه رانندگی تلقی میشود.[۴] نکته دیگری که در ارتباط با حادثه مربوط به قانون بیمه اجباری وجود دارد این است که این حادثه میبایست در مدت اعتبار قرارداد بیمه رخ داده باشد تا خسارات ناشی از آن قابل مطالبه از بیمهگر باشد.[۵]
البته برای تعهد بیمهگر لازم نیست خسارت همزمان با حادثه به شخص ثالث وارد شود، چنانکه ممکن است در اثر تصادفی که در مدت اعتبار قرارداد بیمه مثلاً حس بویایی خود را از دست بدهد. آنچه برای تعهد بیمهگر به پرداخت ضرورت دارد، وقوع فعل زیانبار در مدت قرارداد است، نه ورود خسارت در این مدت. نکته دیگری که در ارتباط با حوادث رانندگی به ذهن میرسد در خصوص تعدد این حوادث در یک سانحه است اصولاً کارشناس خسارت در حین بازدید اتومبیل خسارت دیده، تعداد حادثه منجر به خسارت را نیز مشخص میکند. اگر خسارت اتومبیل ناشی از وقوع دو یا چند حادثه مستقل گزارش شود، مقدار خسارت قابل پرداخت با احتساب تعداد حادثه، محاسبه خواهد شد.[۶] تبصره ۵ ماده ۱ قانون بیمه اجباری ۱۳۸۷ به توضیح و تبیین مفهوم حادثه اختصاص یافته است.
بر اساس این تبصره:
«منظور از حوادث مذکور در این قانون، هرگونه سانحهای از قبیل تصادم، تصادف، سقوط، واژگونی، آتشسوزی و یا انفجار وسایل نقلیه موضوع این ماده و نیز خسارتی است که از محصولات وسایل مزبور به اشخاص ثالث وارد شود.»
چنانکه در فصل قبل نیز گفتیم، قانون بیمه اجباری شخصیتی مستقل برای خود وسیله نقلیه قائل شده است و چنان چه به هر علت خسارت ثالث از ناحیه وسیله باشد، حتی اگر شخص راننده با دارنده آن نقشی در ایراد خسارت نداشته باشند، ریسک ناشی از وسیله را بردارنده آن بار نموده و مسئولیت او را به رسمیت شناخته است.[۷]
اما آیا مسئولیت دارنده وسیله به معنی تضمین تمام آثار حوادثی است که وسیله نقلیه موتوری در آن دخالت دارد یا بایستی مسئولیت را محدود به مواردی کرد که حادثه خارجی زیان را به بار نیاورده است؟ این سؤال بویژه از آن جهت اهمیت مییابد که قانونگذار در ماده ۷ قانون جدید، که جانشین ماده ۴ قانون ۱۳۴۷ میباشد و به ذکر مواردی میپردازد که از موضوع بیمه آن قانون خارج است، «خسارت ناشی از فورس ماژور از قبیل جنگ، سیل و زلزله» را قید نکرده است. در پاسخ به این سؤال باید چنین گفت: که از نظر اصول حقوقی، هیچ کس را نمیتوان مسئول حوادثی شناخت که از نیروهای برتر طبیعی یا بینظمیهای همگانی ناشی شده است. منطق و عدالت انسان را در حدود توان او مسئول میشناسد. خواه مبنای این مسئولیت، تقصیر یا ایجاد خطر یا امور دیگر باشد. پس آن چه از حوادث قهری به بار میآید ناچار بر کسی تحمیل میشود که در سر راه این حوادث قرار گرفته است.[۸] منتهای مراتب حادثه خارجی گذشته از داشتن اوصاف عمومی قوه قاهره، نباید مربوط به ساختمان داخلی اتومبیل باشد. پس هرگاه لاستیک ماشینی هنگام حرکت بترکد و در نتیجه اتومبیل منحرف شود و به دیگری خسارت وارد آید، دارنده آن مسئول جبران خواهد بود[۹] علاوه بر این مطابق اصول کلی مسئولیت، برای این که امری قوه قاهره محسوب شود و فرض مسئولیت دارنده را از بین ببرد، کافی نیست خارجی باشد، بلکه باید احتراز از آن مقدور نباشد. به عبارت دیگر فورس ماژور در موردی رفع مسئولیت از مکلف می کند که نتواند از حادثهای که مانع از انجام تکلیف میشود جلوگیری کند.[۱۰]
بنابراین مسئولیت دارنده وسیله نقلیه به موجب قانون بیمه اجباری ۱۳۸۷ مسئولیتی مطلق نیست، بلکه در فرض قوه قاهره و با رعایت شرایطی که توضیح داده شد، مسئولیت او منتفی است و به تبع آن بیمهگر تعهدی به جبران خسارت نخواهد داشت. عدم ذکر قوه قاهره در شمار موارد عدم تعهد بیمهگر در ماده ۷ قانون بیمه جدید به این دلیل است که آن ماده مواردی را که علیرغم تحقق مسئولیت مدنی، بیمهگر تعهدی به جبران خسارت ندارد، شمارش کرده است در حالی که در فرض وجود قوه قاهره، مسئولیت مدنی منتفی است. بنابراین لزومی به تصریح مسئول نبودن بیمهگر در این مورد وجود ندارد.
البته ذکر این نکته ضروری است که قوه قاهره زمانی رفع مسئولیت میکند که علت منحصر حادثه باشد، وگرنه در فرضی که این قوه به همراه تقصیر دارنده و به صورت مشترک، عامل ورود خسارت به شخص ثالث است، دارنده را باید مسئول جبران همه خسارتها شناخت و اثر حادثه خارجی را نادیده گرفت.[۱۱]
همان گونه که گفتیم، یکی از شرایط مربوط به حادثه مربوط به قانون بیمه اجباری این است که این حادثه در زمان اعتبار قرارداد بیمه رخ دهد. هرچند که خسارت ناشی از آن مدتی بعد از حادثه و حتی خارج از مدت اعتبار این قرارداد رخ دهد.[۱۲] اما این نتیجه با قسمت دوم تبصره ۵ ماده ۱ هماهنگ نیست. زیرا بر اساس این قسمت از تبصره، در مواردی که محموله وسیله نقلیه سبب خسارت است، این خود خسارت است که باید در مدت اعتبار قرارداد رخ دهد، نه صرف وقوع حادثهای که خسارت از آن ناشی میشود.
برای رفع تعارض، باید بخش دوم تبصره ۵ ماده ۱ را بر قسمت نخست آن حمل کرد. بنابراین در تفسیر آن باید گفت خساراتی که در اثر سقوط، واژگونی، آتشسوزی و یا انفجار محموله وسیله نقلیه رخ میدهد، تحت پوشش بیمه است مشروط بر این که این سوانح در مدت اعتبار قرارداد بیمه رخ داده باشد.[۱۳]
قانون بیمه اجباری ۱۳۴۷ به موجب تبصره ۱ ماده ۱ خود، حوادث رانندگی را تعریف کرده بود. بر اساس این تبصره:
«منظور از حوادث مذکر در این قانون هرگونه تصادف یا سقوط یا آتشسوزی یا انفجار وسایل نقلیه موضوع این ماده و نیز خساراتی است که از محمولات وسایل مزبور به اشخاص ثالث وارد شود.»
همانگونه که ملاحظه میشود، در تعریف حادثه تفاوتی ماهوی میان قانون جدید و قدیم موجود نمیباشد. منتهای مراتب با مقایسه آن ها موارد زیر به ذهن میرسد:
اول اینکه تبصره ۱ ماده ۱ قانون قدیم مصادیق حادثه را احصاء نموده و آن ها را در ۵ مورد تصادف، سقوط، آتشسوزی، انفجار و خسارتهای ناشی از محمولات وسایل نقلیه خلاصه کرده بود.[۱۴] این در حالی بود که محدود کردن موارد تحت پوشش به موارد فوق، گاهی موجب جبران نشدن زیانهایی در حوادث رانندگی میشد که هیچ دلیل قانع کنندهای برای محرومیت زیاندیده از دریافت آنها وجود نداشت.
برای مثال، در حوادثی که راننده بیاحتیاط موجب واژگونی اتومبیل خود یا دیگری شده و از این طریق موجب بروز خسارت به اشخاص ثالث می گشت، بیمهگر به بهانه این که حادثه از هیچ یک از موارد مذکور در تبصره ۱ ماده ۱ نیست مسئولیتی نمیپذیرفت و بیمه گذار خود باید از عهده خسارات بر میآمد. شمارش حصری مصادیق حادثه، یکی از ایرادات اساسی قانون بیمه اجباری ۱۳۴۷ بود که خوشبختانه به موجب تبصره ۵ ماده ۱ قانون جدید برطرف شده است. قانونگذار ۱۳۸۷ با بهره گرفتن از قید «از قبیل» در این تبصره شمارش حصری حوادث رانندگی را کنار نهاده و موارد مذکور در آن را به مصادیقی تمثیلی تبدیل کرده است.
دوم اینکه در تبصره ۵ ماده ۱ قانون جدید «تصادم» و «واژگونی» وسیله نقلیه نیز به مصادیق حادثه موضوع این قانون اضافه گردیدهاند. همانگونه که در فوق اشاره شد، به موجب قانون جدید مصادیق مطروحه در تبصره ۵ تمثیلی بوده و شامل هرگونه حادثهای میگردد که از وسایل نقلیه موتوری برای اشخاص ثالث به وجود میآید. بنابراین در فرض عدم تصریح نسبت به این دو مورد، باز هم آن ها مشمول قانون بیمه اجباری و سیستم جبران خسارت آن میبودند. این ایراد خصوصاً در ارتباط با عبارت «تصادم» پررنگتر است. چراکه به نظر نمیرسد میان واژه «تصادف» با آن فرقی وجود داشته باشد.
گفتار دوم: مفهوم خسارت و شرایط مربوط به آن
در این گفتار مفهوم خسارت قابل جبران را تحت بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه با رویکردی منطقی، بر اساس قانون قدیم و قانون جدید توضیح خواهیم داد و ایرادات و نقایص قانون قدیم و خصوصیات قانون جدید در این مورد را از نظر میگذرانیم.
یکی از اصول بنیادین بیمههای خسارت (بیمههای اموال و بیمههای مسئولیت) حاکمیت «اصل جبران خسارت» بر این بیمههاست. اصل یاد شده دارای دو اثر مهم است: نخست اینکه همانند مسئولیت مدنی، در اینجا نیز «اصل لزوم جبران کامل خسارت» حاکم است. این اصل اقتضا میکند که بیمهگر به طور کامل خسارت زیاندیده را جبران کند و او را تا حد امکان در موقعیت قبل از روی دادن حادثه زیانبار قرار دهد و دوم اینکه، پوشش چنین بیمهای نباید منجر به افزایش دارایی زیاندیده شود و نسبت به قبل از روی دادن حادثه او را در موقعیت بهتر قرار دهد.[۱۵] بنابراین بیمهگر ملزم به جبران تمام خساراتی است که بیمهگذار مسئولیت جبران آنها را به عهده دارد مگر آنکه قرارداد برخی را استثناء کرده باشد یا قانون نوع خسارات قابل جبران را محدود کرده باشد.[۱۶] در مورد حوادث رانندگی، چه قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی ۱۳۴۷، چه قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی ۱۳۸۷،خسارات قابل جبران را شامل خسارات مالی و بدنی دانستهاند. توضیح این که قانون سابق ضمن این که در ماده ۱ خود کلیه دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی و انواع یدک و تریلر متصل به وسایل مزبور و قطارهای راهآهن اعم از این که اشخاص حقیقی یا حقوقی باشند را مسئول جبران خسارات بدنی و مالی میدانست که در اثر حوادث وسایل نقلیه مزبور و یا محمولات آن ها به اشخاص ثالث وارد میشد. تعریف و دامنه خسارات مالی و بدنی مذکور را به آئین نامه اجرایی آن قانون محول کرده بود. امری که از اصول قانوننویسی به دور است و بهتر این بود که در متن قانون به بیان تعریف و دامنه این خسارات پرداخته میشد. بعلاوه، تعریف آیین نامه مذکور از خسارات مزبور نیز به گونهای مبهم و نارسا بود، چنانکه در پارهای از موارد باعث پیدایش عقایدی نادرست در این ارتباط شده بود. مثلاً عدم تصریح قانونگذار به تحت پوشش قرار گرفتن دیه در زمره خسارات بدنی موجب گردیده بود تا عدهای به این اعتبار که دیه نوعی مجازات است نه وسیله جبران خسارت، بیمه آن را باطل تلقی کنند و در نتیجه بیمهگر را متعهد به پرداخت دیه ندانند به نظر آنان منظور از خسارات بدنی مذکور در ماده ۳ آئین نامه اجرایی قانون بیمه اجباری ۱۳۴۷ شامل هزینههای درمان و از کار افتادگی و خسارت ناشی از فوت (غیر از دیه) بود.[۱۷]
قانون سال ۱۳۸۷ نیز همانند خلف خود خسارات ناشی از حوادث رانندگی را بر اساس ماده ۱، شامل خسارتهای بدنی و مالی میداند که در اثر حوادث وسایل نقلیه و یا یدک و تریلر متصل به آن ها و یا محمولات آن ها به اشخاص ثالث وارد میشود. قانون جدید به درستی از احاله تعریف خسارات به آئیننامه اجرایی امتناع کرده و آن را در متن خود آورده است. به این نحو که در تبصره ۳ همان ماده خسارات بدنی را این چنین تعریف میکند: «منظور از خسارت بدنی هر نوع دیه یا ارش ناشی از صدمه، شکستگی، نقض عضو،از کار افتادگی (جزئی یا کلی – موقت یا دائم) یا دیه فوت شخص ثالث به سبب حوادث مشمول بیمه موضوع این قانون است هزینه معالجه بیمه چنان چه مشمول قانون دیگری نباشد جزو تعهدات بیمه موضوع این قانون خواهد بود.»
از مقایسه تعریف خسارات بدنی مذکور در تبصره ۳ ماده ۱ فانون جدید با آن چه که در ماده ۳ آئیننامه اجرایی قانون بیمه اجباری ۱۳۴۷ چند نکته به ذهن میرسد:
نخست این که از لحاظ اصول نگارش، تعریف قانون جدید به آدابتر و رساتر میباشد و ایراداتی را که به این سبب از قانون قدیم و متن مبهم آن ایجاد میشد را متوجه نمیباشد. نمونه بارز این امر در تصریح این تبصره به پرداخت دیه توسط بیمهگر میباشد.
دوم این که در قانون جدید بر خلاف آئیننامه اجرایی قانون سابق عبارت «شکستگی» جزو خسارتهای بدنی آمده است. به نظر میرسد با توجه به بیان صریح قانونگذار در ابتدای تبصره ۳ که بر اساس آن «هر نوع دیه یا ارش ناشی از «صدمه» تحت پوشش بیمه موضوع این قانون میداند و با توجه به این که «صدمه» اعم از شکستگی بوده و شامل آن نیز میشود، بنابراین ذکر عبارت «شکستگی» در این تبصره غیر ضروری به نظر میرسد.
تبصره ۴ ماده ۱ قانون بیمه اجباری ۱۳۴۷ به تعریف خسارت مالی پرداخته است.
«منظور از خسارت مالی، زیانهایی میباشد که به سبب حوادث مشمول بیمه موضوع این قانون به اموال شخص ثالث وارد میشود.»
بنابراین ما در این بخش و در تبیین مفهوم خسارت قابل جبران از دیدگاه قانون بیمه اجباری ۱۳۸۷ ابتدا از خسارت بدنی و انواع آن، سپس از خسارت مالی و انواع آن و در نهایت از خساراتی که تحت شمول بیمه موضوع این قانون نیستند، تحت عنوان استثنائات بحث خواهیم کرد.
بند اول ) خسارت بدنی
منظور از خسارت بدنی، صدمه و زیانی است که بر بدن و جسم انسان وارد میشود.
تبصره ۳ ماده ۱ قانون جدید در تعریف خسارت بدنی چنین گرفته است:
«منظور از خسارت بدنی هر نوع دیه یا ارش ناشی از صدمه، شکستگی، نقص عضو، از کار افتادگی (جزئی یا کلی- موقت یا دائم) یا دیه فوت شخص ثالث به سبب حوادث مشمول بیمه موضوع این قانون است.
هزینه معالجه نیز چنانچه مشمول قانون دیگری نباشد، جزو تعهدات بیمه موضوع این قانون خواهد بود.»
به این ترتیب خسارات بدنی که براساس بیمه اجباری قابل جبران است و بیمهگر متعهد پرداخت آن میباشد عبارت است از: دیه (اعضا یا فوت)، ارش و هزینه معالجه در صورتی که مشمول قانون دیگری نباشد.
الف) دیه (اعضا یا فوت)
واژه دیه در لغت مشتق از «ودی»، به معنای پرداخت دیه است که «واو» آن حذف و «هاء» آن در آخر کلمه افزوده شده است. دیه را «عقل» نیز معنا کردهاند، زیرا از معانی عقل، «منع» است و دیه مانع بر ارتکاب جنایت میگردد. همچنین در مواردی دیه به معنی «دم» و خون آمده، که نامگذاری مسبب است به اسم سبب آن، در اصطلاح حقوقدانان اسلامی نیز از دیه تعاریف مختلفی به عمل آمده است. چنانکه برخی از امامیه در تعریف آن گفتهاند:
«دیه مالی است که به سبب جنایت بر نفس یا عضو انسان واجب میگردد».[۱۸]
در ماده ۱۰ قانون راجع به مجازات اسلامی مصوب ۱۳۶۱ از دیه به عنوان «جزای مالی» و یک مجازات نام برده شده بود. همین امر و عدم تصریح قانونگذار در قرار گرفتن دیه تحت شمول بیم موضوع بیمه اجباری به موجب ماده ۳ آیین نامه اجرایی آن موجب گردیده بود تا عدهای بیمه دیه را باطل دانسته و در نتیجه بیمهگر را در بیمه اجباری متعهد به پرداخت آن ندانند.[۱۹]
ولی قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰ در ماده ۵ خود به ماهیت دین بودن دیه توجه کرده و آن را صرفاً «مالی دانسته که از طرف شارع برای جنایت معین شده است».[۲۰]
بنابراین پس از وضع قانون مجازات اسلامی و تغییر نظام جبران خسارت بدنی، بدون تردید محدود کردن تعهد بیمهگر به موارد مذکور در ماده ۳ آیین نامه اجرایی قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه سابق، بی مورد مینمود، زیرا در عمل دادگاهها در مقام جبران خسارت بدنی تنها به پرداخت دیه حکم میکردند[۲۱] و شرکتهای بیمه نیز دیه تعیین شده از سوی محاکم را در جبران چنین خسارتی به زیان دیده میپرداختند.
جمعه 99/09/07
این بند نیز بدون ذکر از مواد و اصول حاکم بر قانون بیمه اجباری قابل برداشت است. توضیح اینکه استثناء بودن محکومیتهای جزائی و پرداخت جرائم مالی از شمول عقد بیمه جزو اصول اولیه به شمار میرود. بیمه صرفاً مسئولیت مدنی افراد را بیمه می کند آن هم منوط به اینکه عمدی در ایجاد حادثه وجود نباشد. بنابراین بند در قانون، چیزی جز تذکر و تأکید بر این امر نیست.
مبحث دوم: شرایط مربوط به تعهدات طرفین در بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه
از جمله شرایط لازم برای امکان جبران خسارت بر اساس بیمه اجباری رعایت تکالیفی است که به موجب قانون و یا قرارداد بر عهده هر یک از طرفین این قرارداد گذاشته شده است.
گفتار اول به بیان شرایط مربوط به تعهدات بیمه گر و گفتار دوم به بیان شرایط مربوط به تعهدات بیمه گذار در این خصوص اختصاص یافته است.
گفتار اول : شرایط مربوط به تعهد بیمه گر
هدف اصلی بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه بوجود آمدن تضمینی در جهت جبران خسارت وارد به اشخاص ثالث در جریان حوادث رانندگی است. در این راستا بیمهگر با مبلغی حق بیمه متعهد میگردد تا مسئولیت بیمه گذار را در صورت بروز اینگونه حوادث پوشش دهد. در این گفتار حدود و میزان تعهد بیمهگر را در قبال خسارتهای بدنی و مالی مورد مطالعه قرار میدهیم.
تعهد اصلی بیمه گر یا به عبارت دیگر مقتضای ذات بیمه مسئولیت جبران خسارات ناشی از حادثه رانندگی است که بیمه گذار آن را ایجاد کرده است و بیمه گر باید این تعهد را حسب مورد در برابر بیمه گذار یا قربانی انجام دهد. اگر خسارت وارد به شخص ثالث توسط بیمه گذر جبران نشده باشد بیمه گر باید این تعهد را در برابر زیان دیده انجام دهد و اگر بیمه گذار و یا دیگر اشخاص (نظیر سازمان تأمین اجتماعی) خسارات را پرداخت کرده باشند، حق رجوع به بیمه گر را دارند.[۱]
امّا در این راستا آنچه اهمیت دارد میزان تعهد بیمه گر به جبران خسارت و تعیین انواع خساراتی است که او ملزم به جبران آن ها میباشد.
از طرف دیگر تعهد بیمهگر، مشروط به مسئولیت بیمه گذار است و او حداکثر باید به میزان همین مسئولیت متعهد باشد. بعبارت دیگر بیمه گران مسئولیت دارنده و شخص مسئول را پوشش میدهند و تعهدات آن ها برگردانی از تعهدات بیمه گذار است و نتیجه منطقی آن، محدود بودن سقف تعهدات بیمه گران به حدودی است که بر عهده شخص مسئول قرار دارد.[۲]
اگر بنا باشد در صورت برائت بیمه گذار یا افزون بر مسئولیت او بیمه گر متعهد باشد، بیمه مسئولیت تغییر ماهیت داده و به بیمه حوادث نزدیک میشود با این وجود در قانون جدید مواردی یافت میشود که علیرغم عدم مسئولیت وارد کننده زیان، بیمه گر عهده دار جبران خسارت است.
بنابراین بررسی این که آیا بیمه گر در چهارچوب بیمه مسئولیت مسئول جبران خسارات اشخاص ثالث است یا در چهارچوب بیمه حوادث، از اهمیت خاص برخوردار است.
همانگونه که بیان داشتیم در بیمه اجباری مسئولیت مدنی، بیمه گر ملزم به جبران تمام خساراتی است که بیمه گذار مسئولیت جبران آنها را بر عهده دارد و در این راستا، بیمهگر تابع قرارداد بیمه و سقف مسئولیتی است که در آن پیشبینی شده است.[۳]
همچنین دانستیم که خسارتهای قابل جبران در چهارچوب بیمه اجباری خسارتهای مالی و بدنی هستند که هرکدام از آن ها به نوبه خود مورد تعریف قانونگذار واقع شدهاند. بنابراین شایسته است که در جهت بررسی میزان تعهد بیمه گر در ارتباط هویت از خسارات قابل جبران آن ها به صورت جداگانه و مجزا مورد بررسی قرار دهیم.
بند اول) خسارات بدنی
منظور از خسارات بدنی هر نوع صدمهای است که به جسم انسان وارد آید و منجر به فوت او یا معیوب و ناقص شدن اعضای او گردد.[۴]
تبصره ۳ ماده ۱ قانون بیمه اجباری ۸۷ در تعریف این خسارت بیان میدارد:” منظور از خسارت بدنی، هر نوع دیه یا ارش ناشی از صدمه، شکستگی، نقص عضو، از کارافتادگی (جزئی یا کلی-موقت یا دائم)یا دیه فوت شخص ثالث به سبب حوادث مشمول بیمه موضوع این قانون است. هزینه معالجه نیز چنانچه مشمول قانون دیگری نباشد، جزء تعهدات بیمه موضوع این قانون خواهد بود.”
بنابراین براساس این ماده خسارات بدنی که بیمهگر ملزم به جبران آنهاست تنها شامل دیه (اعضاء یا فوت) ارش و هزینه معالجه است. حال این سؤال به ذهن میرسد که میزان تعهد بیمهگر در جبران خسارات بدنی به چه میزان میباشد؟
م ۶ قانون بیمه اجباری ۴۷ در این باره بیان میداشت:
«بیمهگر ملزم به جبران کلیه خسارات وارد به اشخاص ثالث خواهد بود.
حداقل مبلغ بیمه با توجه به نوع و سایر خصوصیات وسائل نقلیه و هم چنین تعرفه حق بیمه و شرایط عمومی آن با رعایت نرخها و شرایط بینالمللیتوسط شرکت سهامی بیمه ایران تعیین و به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید. »
با ملاحظه در این ماده بخوبی تعارض میان قسمت اول و دوم آن آشکار میگردد توضیح اینکه در قسمت نخست بیمهگر ملزم به جبران کلیه خسارات وارد به اشخاص ثالث شده بود یعنی حداقل میبایست تا میزان مسئولیت بیمه گذار متعهد به جبران خسارت اشخاص ثالث باشد در حالی که در قسمت دوم از حداقل مبلغ بیمه سخن به میان آمده بود.
الزام به جبران کلیه خسارات، که موافق اصل جبران کامل خسارت است با امکان تعیین سقف برای تعهد بیمهگر مخالف است ولی قسمت دوم ماده با بیان «حداقل مبلغ بیمه» به بیمهگران این اجازه را می داد تا حداکثر تعهد خود را – که در عمل همان حداقل قانونی است – معین سازند و این امکان با اصل جبران کامل زیان مخالفت داشت. [۵]
بعضی از نویسندگان تلاش داشتند تا این تعارض را به نفع بیمه نامحدود حل کنند. بنابراین به این نحو ابراز میداشتند که بر طبق قسمت نخست ماده ۶ قانون بیمه اجباری ۴۷ تعهد بیمهگر در مقابل شخص ثالث نامحدود است. امّا بر طبق قسمت دوم آن در رابطه بیمهگر و بیمه گذار، بیمهگر میتواند برای تعهد خود سقفی معین کند مشروط بر اینکه این سقف کمتر از حداقل قانونی نباشد. یعنی به بیمهگر حق میدادند پس از جبران کامل خسارات زیان دیده، نسبت به مازاد حداقل، به بیمه گذار مراجعه نماید.[۶]
در قانون جدید بیمه اجباری ۸۷ تغییرات مهمی در این زمینه ایجاد شده است. بر اساس ماده ۵ این قانون «بیمهگر ملزم به جبران خسارتهای وارد شده به اشخاص ثالث تا حد مذکور در بیمهنامه خواهد بود.»
چنانکه ملاحظه میشود قانون جدید بر خلاف قانون سال ۱۳۴۷ تعیین حداقل مبلغ بیمه را به آئین نامه محول نکرده است به این ترتیب که در م ۴ میگوید:
«حداقل مبلغ بیمه موضوع این قانون در بخش خسارت بدنی معادل حداقل ریالی دیه یک مرد مسلمان در ماه های حرام و در بخش خسارتمالی معادل حداقل دوونیمدرصد(۵/۲%) تعهدات بدنی خواهد بود. بیمهگذار میتواند برای جبران خسارتهایبدنیومالی بیش از حداقل مزبور بیمه اختیاری تحصیل نماید.»
بنابراین میزان تعهد بیمهگر در ارتباط با خسارت های بدنی وارد به اشخاص ثالث را ماده ۴ قانون ۸۷ صراحتاً بیان داشته و آن را برابر با حداقل ریالی دیه یک مرد مسلمان در ماههای حرام دانسته است.
تحول تعهدات بیمهگر در خصوص خسارتهای جانی بر اساس قانون جدید به همینجا محدود نمیشود، چراکه بر اساس تبصره ۲ م ۴ این قانون «بیمه گر موظف است در ایفاء تعهدات مندرج در این قانون خسارت وارده به زیاندیدگان را بدون لحاظ جنسیت و مذهب تا سقف تعهدات بیمه نامه پرداخت نماید. مبلغ مازاد بر دیه تعیین شده از سوی محاکم قضائی، به عنوان بیمه حوادث محسوب میگردد.»
بنابراین چنانچه حادثه رانندگی منجر به فوت شخص ثالث یا صدمه جسمی او شود در پرداخت دیه به او به فاکتورهای مذهب و جنسیت توجه نمیشود و از این حیث فرقی میان زن و مرد مسلمان و غیر مسلمان وجود ندارد.
نخستین سؤالی که در ارتباط با خسارات جانی به ذهن میرسد این است که آیا مراد از عبارت «حداقل ریالی دیه یک مرد مسلمان در ماههای حرام» مذکور در ماده ۴ قانون سال ۱۳۸۷ این است که اگر قتل شخص ثالث در ماه حرام اتفاق افتد بیمهگر ضامن تغلیظ دیه نیز میباشد یا نه، مراد این بوده که حتی اگر قتل در ماههای غیرحرام واقع گردد باز هم بیمهگر ضامن این بخش اضافی است.
در پاسخ به این سؤال باید گفت که در بیمه مسئولیت مدنی ریسک بدهکاری بیمه گذار در برابر ادعای خسارات اشخاص زیاندیده موضوع قراداد بیمه قرار می گیرد[۷] یعنی بیمهگران مسئولیت دارنده و شخص مسئول را در برابر اشخاص ثالث پوشش میدهند و تعهدات آن ها برگردانی از تعهدات بیمه گذار است. لذا میزان تعهد آن ها نیز باید محدود به سقفی باشد که به عهده شخص مسئول قرار میگیرد.[۸]
بر این اساس دیدگاه نخست باید مورد پذیرش قرار گیرد. یعنی در فرضی که حادثه رانندگی منجر به فوت ثالث در ماههای حرام گردد، بیمهگر ضامن تغلیظ دیه او نیز میباشد وگرنه چنانچه فوت در ماههای غیرحرام واقع گردد از آنجا که مسأله تغلیظ دیه اصولاً منتفی است بنابراین تعهدی در این قبال بر ذمه دارنده و به تبع آن بیمهگر ایجاد نمیگردد با این وجود باید در نظر داشت در فرضی که زیان دیده برای معالجه متضمن هزینههایی شده باشد، بیمهگر باید علاوه بر پرداخت دیه کامل در ماههای غیر حرام هزینه معالجه را هم تا سقف دیه ماههای حرام به او پرداخت نماید.[۹]
سؤال دیگر این که آیا مبلغ دیه بر اساس نرخ آن در زمان صدور بیمه نامه ملاک تعهد بیمه گر است یا بر اساس نرخ تاریخ اجرای حکم؟
ایرادی که در این ارتباط میتوان به قانون قدیم گرفت این است که به علت مشخص کردن سقف تعهدات بیمهگر در خصوص خسارتهای بدنی در آئیننامه و با قید مبلغ ریالی مربوط به آن اگرچه به هنگام صدور بیمه نامه حداقل مبلغ معادل یک فقره دیه کامل بود، به هنگام جبران خسارت به دلیل اطاله دادرسی و گذشت زمان این مبلغ معادل یک دیه کامل نبود.
در قانون بیمه اجباری ۸۷ میزان تعهد بیمه گر برابر با حداقل ریالی دیه یک مرد مسلمان در ماههای حرام معین شده است. نکته قابل ذکر در ماده ۴ عدم اشاره به مبلغ ریالی دیه و عدم احاله آن به آئیننامه است تا بتواند با تغییرات قیمتی که در آن ایجاد میشود هماهنگی و همپایی داشته باشد. چرا که همان گونه که میدانیم هر ساله مبلغ دیه توسط قوه قضائیه اعلام میگردد و لذا ممکن است مبلغ سال جدید با آنچه که در سال قبل بوده متفاوت باشد. بنابراین قانون گذار با عدم ذکر مبلغ در این ماده خواسته است قانون بیمه اجباری و میزان تعهدات بیمهگر در قبال خسارات بدنی که معمولاً در قالب دیه پرداخت میگردند را با تغییرات سالیانه مبلغ دیه منطبق و هماهنگ سازد.
اما در پاسخ به سؤال فوق باید گفت:
با عنایت به این که قانونگذار در ماده ۴ از ذکر مبلغ خودداری نموده است و نظر به تغییرات سالانه مبلغ دیه، ذکر مبلغ در بیمه نامه مجاز نمیباشد و حتی فرض قید مبلغ چنانچه در تاریخ پرداخت دیه این مبلغ از مبلغ تعیین شده در بیمه نامه بیشتر باشد بیمهگر مکلف به پرداخت آن است.
زیرا بر اساس ماده ۴ قانون جدید، او افزون بر سقف تعیین شده در بیمه نامه، دست کم تا حد یک دیه کامله مسئول میباشد. به علاوه از آنجا که دین مربوط به دیه یک دین به ارزش است نه دین پولی معین، در نتیجه کاهش قدرت خرید پول تا لحظه پرداخت باید در آن لحاظ گردد.[۱۰]
سؤال دیگر در خصوص تعدد اشخاص زیان دیده در حادثه رانندگی است. یعنی اگر در حادثهای اشخاص زیاندیده متعدد باشند، تعهدات بیمهگر در ارتباط با خسارات بدنی وارد به آن ها به چه صورت است؟
در این زمینه باید میان اشخاص ثالث داخل در وسیله نقلیه و خارج از آن تفاوت قائل شویم، در خصوص افراد خارج از وسیله که بر اساس حوادث رانندگی دچار حادثه شدهاند محدودیتی در قبال جبران خسارت وجود ندارد. زیرا این اشخاص بر اساس تبصره ۶ ماده ۱ شخص ثالث شناخته شدهاند و از طرفی بر اساس ماده ۵ بیمهگر ملزم به جبران خسارتهای وارد شده بر آن ها گردیده است. بنابراین تمام افراد خارج از وسیله نقلیه که دچار حادثه رانندگی شدهاند و به آن ها خسارت جانی وارد شده است ثالث محسوب میشوند و بیمهگر مکلف به جبران تمام خسارات وارد به آن ها میباشد.[۱۱]
امّا میزان تعهد بیمهگر در قبال خسارات وارده به اشخاص داخل خودرو تا سقف ظرفیت مجاز آن میباشد[۱۲] بنابراین در موقع بروز حوادث رانندگی شرکتهای بیمه در رابطه با سرنشینان داخل آن ظرفیت مجاز اتومبیل را مبنای پرداخت خسارت قرار میدهند[۱۳]. در فرضی که ظرفیت مجاز یک اتومبیل ۴ نفر باشد و دچار حادثه گردد اگر در آن اتومبیل بیش از ۴ نفر وجود داشته باشد تعهد بیمهگر فقط به اندازه ظرفیت مجاز خواهد بود و اضافه بر آن را پوشش نمیدهد. این شرط یعنی اینکه تعهدات بیمهگر در قبال سرنشینان اتومبیل تا حد ظرفیت مجاز آن است که معمولاً در بیمهنامهها با عباراتی صریح ذکر میگردد. بنابراین تبصره ۱ ماده ۴ که بیان میدارد: «در صورتیکه در یک حادثه، مسئول آن به پرداخت بیش از یک دیه به هر یک از زیان دیدگاه محکوم شود، بیمهگر موظف به پرداخت دیههای متعدد خواهد بود.» را باید بر اساس مطالب گفته شده تفسیر نمود. اگرچه عدهای از نویسندگان تفاوتی از این حیث میان اشخاص داخل و خارج وسایل نقلیه قائل نیستند معتقدند از آنجا که ماده ۱ قانون بیمه اجباری دارندگان وسایل نقلیه را مسئول جبران خسارت وارده به تمام اشخاص ثالث نموده است و با توجه به این که تبصره ۶ ماده ۱ قانون مزبور اصل را بر شمول تمام اشخاص تحت مفهوم ثالث قرارداده و در آن هیچ سخنی از شخص داخل اتومبیل و خارجه از آن و تعداد سرنشین نشده است، بنابراین مطابق قانون هر شخص که در نتیجه حادثه رانندگی دچار صدمه گردد ثالث محسوب شده و باید از او جبران خسارت شود[۱۴]، خواه این شخص مازاد بر ظرفیت مجاز وسیله نقلیه باشد خواه نباشد. نکته دیگری که در خصوص تبصره ۱ ماده ۴ به ذهن میرسد این است که این تبصره را باید استثنایی بر متن ماده دانست. یعنی اگر بر اثر صدمات وارده، بیش از یک دیه کامل به یک زیاندیده تعلق گیرد بیمهگر مکلف است حتی افزون بر سقف تعهد خود آن را جبران نماید[۱۵].
همانگونه که بیان شد بر اساس تبصره ۳ ماده ۱ قانون بیمه اجباری ۱۳۸۷ هزینه معالجه چنانچه مشمول قانون دیگری نباشد جزء تعهدات موضوع این قانون خواهد بود وگرنه چنانچه مشمول قانون دیگری باشد بیمهگر تعهدی به جبران آن ندارد و ثانیاً از آن جا که با توجه به ماده این قانون، بیمهگر هزینه معالجه را در محدوده سقف (دیه کامله یک مرد در ماههای حرام) بر عهده دارد نه زاید بر آن، بنابراین هرگاه شخص ثالث بعد از بروز حادثه اقدام به انجام درمان نماید و از این حیث هزینههایی متحمل گردد ولی در نهایت این درمان کارگر نشده و شخص ثالث درگذرد، بیمهگر میبایست علاوه بر پرداخت یک دیه فوت، هزینههایی که او در جهت درمان نموده است را تا سقف دیه ماه حرام پرداخت نماید. بدیهی است که در ارتباط با هزینههای اضافه بر این سقف هیچ تعهد دیگری بر عهده بیمهگر نمیباشد.
بند دوم) خسارت مالی
منظور از خسارات مالی زیان وارد به اموال منقول و غیر منقول اشخاص زیاندیده میباشد.[۱۶] تبصره ۴ ماده ۱ قانون بیمه اجباری ۱۳۸۷ خسارت مالی را این گونه تعریف کرده است:
“منظور از خسارات مالی زیانهایی میباشد که به سبب حوادث مشمول بیمه موضوع این قانون به اموال اشخاص ثالث وارد می شود”
جمعه 99/09/07
گفتار دوم: شرایط مربوط به تعهدات بیمهگذار
برای آن که خسارات ناشی از حوادث رانندگی در چهارچوب قرارداد بیمه اجباری قابل جبران باشد، تکالیفی بر عهده بیمه گذار نهان شده است که میبایست آن ها را به نحو مطلوب به جای آورد. بدیهی است در صورت عدم انجام این تکالیف از سوی او، سرنوشت قرارداد بیمه به مخاطره افتاده و ممکن است با بطلان یا فسخ آن از سوی بیمهگر، خسارتهای جانی و مالی اشخاص ثالث فاقد پوشش بیمهای گردیده و بر اساس قواعد تمام مسئولیت مدنی قابل جبران باشند. بنابراین ما در این بخش تکالیف بیمه گذار را که برای اعتبار و بقای قرارداد بیمه اجباری و در نهایت جبران خسارت اشخاص ثالث بر پایه آن قرارداد ضروری میباشد مورد بررسی و بحث قرار دهیم.
بند اول) رعایت اصل حسن نیت در ارائه اطلاعات مؤثر
حسن نیت قاعدهای اخلاقی است که رفته رفته وارد دانش حقوق شده و تبدیل به یک قاعده حقوقی شده است. این قاعده در نظامهای حقوقی جهان، بسته به درجه رشد فرهنگی و توسعه اقتصادی کشورها بازتاب داشته و ضمانت اجراهایی متناسب با اهمیت آن در نظر گرفته شده است.[۱]
در حقوق ایران اصلی به عنوان حسن نیت در قرارداد پیشبینی نشده است. لیکن با مطالعه در موارد لزوم حسن نیت در حقوق بیگانه میتوان عرف و عادت را که ضابطهای برای تعیین روابط قراردادی طرفین در حقوق ایران است جانشین حسننیت دانست.[۲]
همانگونه که میدانیم عقد بیمه از سه عنصر خطر یا ریسک موضوع بیمه، حق بیمه وقوع حادثه تشکیل شده است که در این میان عنصر اول یعنی خطر و ریسک موضوع بیمه از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است چراکه در این عقد محاسبه حق بیمه بر اساس ریسک موضوع بیمه انجام میشود[۳]. بنابراین بیمه گذار وظیفه دارد تمام حقایق و اطلاعات را در این خصوص به اطلاع بیمهگر برساند. الزام به دادن اطلاعات در خصوص عقد بیمه از اهمیت و نقش اساسیتری نسبت به سایر عقود برخوردار است زیرا بیمه عقدی مبتنی بر حد اعلای حسننیت است و برخلاف سایر قراردادها که طرفین پارهای از اطلاعات را از طریق بررسی و مشاهدات بدست میآورند، در این عقد اطلاعات بر اظهارات و تصورات آن ها استوار است و چون بیشتر حقایقی که احتمال خطر باید بر آن مبنا محاسبه شود منحصراً مبتنی بر اطلاعاتی است که بیمهگذار دریافت میکند. این اطلاعات باید به درستی و به میزان لازم در اختیار بیمهگر قرار گیرد.[۴]
بنابراین بیمه گذار مکلف است در هنگام انعقاد قرارداد بیمه و در جریان آن کلیه اطلاعاتی را که در خصوص مورد بیمه دارد و مؤثر در تشدید خطر است با کمال درستی و صداقت اظهار کند، به نحوی که بیمهگر با به کارگیری این اطلاعات بتواند از اهمیت و میزان خطری که تحت بیمه قرار میدهد آگاه شده[۵] و بر این مبنا در محاسبه حق بیمه دریافتی از بیمه گذار دچار اشتباه نگردد البته باید توجه داشت که اعلام ریسک اصولاً با پاسخ بیمه گذار به پرسشنامهای که از پیش توسط بیمهگر تهیه شده است انجام میگیرد لذا از آنجا که وظیفه طرح سؤالات دقیق و لازم که در برآورد میزان حق بیمه مؤثر است با بیمهگر میباشد، بیمه گذار تکلیفی زائد بر پاسخ دادن دقیق و صادقانه به این سؤالات ندارد.
حال اگر بیمه گذار به تکلیف خود در خصوص رعایت اصل حسن نیت عمل نکند چه ضمانت اجرایی برای آن وجود دارد؟
در حقوق مدنی مسأله رعایت حسن نیت در اعمال حقوقی اگر چه به صورت صریح بیان نشده است ولی به طور ضمنی مورد پذیرش قرار گرفته است. منتهای مراتب ضمانت اجراهای پذیرفته شده در آن قانون چندان با اهمیت و حساسیت این اصل اخلاقی و حقوقی متناسب نمیباشد.[۶]
دلیل این امر شاید عدم اهمیت عنصر حسننیت در قراردادهای معوض باشد به هر حال در قانون مدنی مثالهایی برای ضمانت اجرای عدم رعایت حسننیت در قرادادها وجود دارد که از جمله آن ها میتوان به دادن خیار فسخ معامله برای طرف مغبون اشاره کرد[۷] اما در ارتباط با عقد بیمه اوضاع متفاوت است زیرا همانگونه که دانستیم در این عقد اصل حسن نیت نقش اساسی را ایفا کرده و رعایت آن در دادن اطلاعات درست از جانب بیمه گذار مهمترین وظیفه او را تشکیل میدهد. بنابراین ضمانتاجرای نقض این وظیفه نیز باید متناسب با اهمیت آن باشد. قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه در این خصوص راه حلی ارائه نکرده است بنابراین برای یافتن پاسخ چارهای جز رجوع به قانون بیمه و کلیات نداریم.
عدم رعایت اصل حسن نیت ممکن است به صورت عمدی باشد یا غیر عمدی. در صورتیکه بیمه گذار به صورت عمد از ارائه اطلاعات مؤثر در انعقاد قرارداد خودداری کند باید به ماده ۱۲ قانون بیمه برای یافتن ضمانت اجرای آن استناد نمود.
بر اساس این ماده «هرگاه بیمه گذار عمداً از اظهار مطالبی خودداری کند یا عمداً اظهارات کاذبه بنماید و مطالب اظهار نشده یا اظهار کاذبه به طوری باشد که موضوع خطر را تغییر داده یا از اهمیت آن در نظر بیمه گر بکاهد عقد بیمه باطل خواهد بود حتی اگر مراتب مذکوره تأثیری در وقوع حادثه نداشته باشد. در این صورت نه فقط وجوهی که بیمه گذار پرداخته است قابل استرداد نیست بلکه بیمهگر حق دارد اقساط بیمه را که تا آن تاریخ عقب افتاده است نیز از بیمه گذار مطالبه کند.»
بنابراین ماده در صورتی که بیمه گذار به عمد از اظهار اطلاعات عمده خودداری کند و یا مطالب کاذب خلاف واقع در این خصوص ارائه دهد به نحوی که بیمهگر را در محاسبه خطر و به تبع آن حق بیمه متناسب با آن دچار اشتباه کند نه تنها عقد بیمه باطل است بلکه بیمه گذار مکلف است تمام حق بیمه را در حق بیمهگر پرداخت نماید.
البته باید توجه داشت که در این رابطه باید بیمهگر سوءنیت بیمه گذار را اثبات کند زیرا اصل برائت و اصل عدم از بیمه گذار حمایت میکند تا زمانی که بیمهگر نتواند خلاف آن را ثابت کند.[۸]
به نظر میرسد این اقدام قانون گذار که برای مجازات و تنبیه بیمهگذاری که اصل حسننیت را رعایت نکرده است میباشد، در نهایت باعث تنبیه و تضرر زیاندیدگان حوادث رانندگی میشود. چراکه با بطلان عقد بیمه دیگر خسارات وارده به آن ها از بیمهگر قابل مطالبه نمیباشد و آن ها میبایست یا بر اساس قواعد عام مسئولیت مدنی به مقصر حادثه رجوع کنند که معمولاًٌ نظر به وضعیت مالیاش قادر به پرداخت تمام خسارات نیست، یا باید به صندوق تأمین خسارتهای مدنی مراجعه نماید که این صندوق نیز تنها به پرداخت خسارتهای بدنی اکتفا کرده است و مکلف به جبران خسارتهای مالی نیست. بنابراین در عمل قسمت عمدهای از خسارتهای اشخاص زیان دیده در حوادث رانندگی بلاجبران باقی میماند و این با فلسفه قانون بیمه اجباری منافات دارد.
بنابراین ضروری است در این خصوص تدابیری نو اندیشه شود تا ضمن تنبیه بیمه گذار متخلف امکان جبران تمام خسارتها بر اساس قرارداد بیمه اجباری وجود داشته باشد.
اما در صورتی که بیمه گذار به صورت غیرعمدی اصل حسننیت را رعایت نکند ضمانت اجرای آن را باید در ماده ۱۳ قانون بیمه یافت. بر اساس این ماده « اگر خودداری از اظهار مطالبی یا اظهارات خلاف واقع از روی عمد نباشد عقد بیمه باطل نمیشود در این صورت هر گاه مطلب اظهارنشده یا اظهار خلاف واقع قبل از وقوع حادثه معلوم شود بیمهگر حق دارد یا اضافه حق بیمه را از بیمهگذار در صورت رضایت او دریافت داشته قراردادرا ابقاء کند و یا قرارداد بیمه را فسخ کند. در صورت فسخ بیمهگر باید مراتب را به موجب اظهارنامه یا نامه سفارشی دو قبضه به بیمهگذار اطلاع دهد اثرفسخ ده روز پس از ابلاغ مراتب به بیمهگذار شروع میشود و بیمهگر باید اضافه حق بیمه دریافتی تا تاریخ فسخ را به بیمهگذار مسترد دارد.
در صورتی که مطلب اظهار نشده یا اظهار خلاف واقع بعد از وقوع حادثه معلوم شود خسارت به نسبت وجه بیمه پرداختی و وجهی که بایستی درصورت اظهار خطر به طور کامل و واقع پرداخته شده باشد تقلیل خواهد یافت.»
همانگونه که ملاحظه میشود در صورتیکه بیمه گذار به صورت غیر عمد اصل حسننیت را رعایت نکرده باشد عقد بیمه باطل نمیشود منتهای مراتب ماده ۱۳ قانون بیمه بین دو فرض یعنی معلوم شدن عدم رعایت اصل حسننیت به طور غیر عمدی بعد از وقوع حادثه و قبل از آن تفاوت قائل شده است. بر اساس این ماده در صورتی که عدم رعایت حسننیت به صورت غیر عمدی قبل از وقوع حادثه آشکار گردد قانونگذار به بیمهگر اجازه داده است که حق بیمه جدید و بر اساس خطر واقعی به بیمه گذار پیشنهاد دهد و قرارداد را از اعتبار نیندازد یا این که قرارداد بیمه را فسخ نماید. اما در صورتی که عدم رعایت غیرعمدی حسن نیت بعد از وقوع حادثه آشکار شود بیمهگر دیگر حق مطالبه حق بیمه اضافی و یا فسخ قرارداد بیمه را ندارد بلکه در این صورت خسارت به نسبت حق بیمهای که با توجه به اظهارات بیمه گذار تعیین شده و حق بیمهای که اگر بیمهگر بر اوضاع و حوال واقعی خطر واقف بود تعیین میشد پرداخت خواهد شد.
با تدقیق در مطالب بیان شده به خوبی روشن میشد که ضمانت اجراهای مذکور در این ماده نیز در نهایت منجر به تضرر و خسران زیاندیدگان حوادث رانندگی میشود بر این اساس قسمت عمدهای در خسارات آن ها جبران نشده باقی میماند.
اگرچه بعد از انعقاد قرارداد تا زمان پایان یافتن آن عقد باید مطابق با شرایط تعیین شده ادامه پیدا کند و تغییرات اوضاع و احوال علیالاصول نباید در تعهدات و روابط فی مابین طرفین تغییر ایجاد کند.[۹] ولی در عقد بیمه اوضاع متفاوت است به نحوی که تغییرات مؤثر در میزان ریسک و احتمال وقوع حادثه موضوع عقد بیمه باعث تغییر در تعهدات طرفین و میزان حق بیمه دریافتی خواهد شد. به عبارت دیگر وظیفه بیمه گذار در رعایت حسن نیت نسبت به اعلام حقایق شامل وقایع و حوادث حادث در طول اجرای قراداد هم میشود.[۱۰] و هرگاه در طول اجرای قرارداد بیمه اتفاقی حادث شود یا شرایطی بوجود آید که ریسک موضوع بیمه را تشدید نماید بیمه گذار مکلف است بیمهگر را از این تشدید ریسک آگاه سازد. ماده ۱۶ قانون بیمه در این زمینه بیان میدارد:
«هرگاه بیمه گذار در نتیجه عمل خود خطری را که به مناسبت آن بیمه منعقد شده است تشدید کند یا یکی از کیفیات یا وضعیت موضوعبیمه را به طوری تغییر دهد که اگر وضعیت مزبور قبل از قرارداد موجود بود بیمهگر حاضر برای انعقاد قرارداد یا شرایط مذکوره در قرارداد نمیگشت بایدبیمهگر را بلافاصله از آن مستحضر کند. اگر تشدید خطر یا تغییر وضعیت موضوع بیمه در نتیجه عمل بیمهگذار نباشد مشارالیه باید مراتب را در ظرفده روز از تاریخ اطلاع خود رسماً به بیمه گر اعلام کند……» توجیه لزوم اعلام تشدید خطرات ناظر به موضوع بیمه آن است که بیمهگر تأمین خسارات موضوع بیمه تحت شرایط اعلام شده در عقد پذیرفته است بدیهی است در صورت تغییر شرایط تشدید خطرات میبایست مبلغ حق بیمه و سایر تعهدات طرفین با شرایط جدید منطبق و سازگار شود.
در حقوق انگلیس تکلیف کلی برای بیمه گذار به اعلام تشدید خطر و تغییر وضعیت موضوع بیمه شناخته نشده است مگر آن که موضوع بیمه در طی مدت عقد کاملاً تغییر کند.[۱۱]
همانگونه که دیدیم ماده ۱۶ قانون بیمه، بیمه گذار را مکلف کرده است تا در صورت تشدید خطر در جریان قرارداد بیمه، بیمهگر را از موضوع مطلع سازد، منتهای مراتب این ماده ضمانت اجرایی برای عدم رعایت این تکلیف معین شناخته است. برای یافتن راه حل چارهای جز تمسک به سایر مواد قانون بیمه نیست.
در این رابطه باید میان موردی که عدم اعلام تشدید خطر همراه با سوءنیت و عمد بوده با موردی که این عدم اعلام غیرعمدی بوده است تفاوت گذاشت. اگر سوءنیت بیمه گذار در عدم اعلام تشدید خطر معلوم شد بر اساس ماده ۱۲ قانون بیمه عمل کرده و عقد را باطل میدانیم چرا که او اصل حسننیت را زیر پا گذاشته و حکم ماده ۱۲ در خصوص او قابل اجرا است اما اگر بیمه گذار به طور غیر عمد تشدید خطر را اعلام نکرده باشد بر اساس ماده ۱۳ قانون بیمه عمل میشود. در این حالت عقد بیمه باطل نیست منتهای مراتب بیمهگر میتواند حق بیمه تضامنی را مطالبه کند یا این که عقد را فسخ کند.
در پایان باید به این نکته اشاره شود که همانگونه که تشدید خطر در طول اجرای قرارداد بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موجب بر هم خوردن تعادل قراردادی به ضرر بیمهگر میباشد کاهش خطر نیز موجب میشود بیمهگذاری که حق بیمه را بر اساس خطر بیشتر پرداخت است از محل پرداخت حق بیمه اضافه متضرر گردد.[۱۲] در واقع اگر چه ماده ۱۶ قانون بیمه تنها به مسأله تشدید خطر و لزوم حمایت از حقوق بیمهگر توجه کرده است ولی همان منطقی که موجب پیدایش این ماده شده است ایجاب میکند که چنین حقی در خصوص کاهش خطر در جهت حمایت از حقوق بیمه گذار نیز در حقوق ایران شناخته شود.
بند دوم) پرداخت به موقع حق بیمه
یکی دیگر از وظایف بیمه گذار که برای اعتبار قرارداد بیمه و در نتیجه امکان جبران خسارت در چهارچوب آن ضرورت دارد پرداخت حق بیمه میباشد. در تعریف حق بیمه گفتهاند، حق بیمه مبلغی است که بیمهگذار برای مشارکت در جبران خسارتها یا بهای تعهدهای احتمالی بیمهگر یک جا یا به اقساط میپردازد.[۱۳]
به نظر برخی از نویسندگان پرداخت حق بیمه، مهمترین وظیفه و تکلیف بیمه گذار میباشد.[۱۴] در محاسبه حق بیمه عوامل متعددی نظیر اتومبیل، راننده آن، نحوه استفاده از آن، حمل و محیطی که از اتومبیل استفاده میشود و… در نظر گرفته میشود. به طور کلی میتوان گفت مبلغ حق بیمه بستگی به میزان ریسک و خطری دارد که بیمهگر بر اساس قرارداد بیمه مکلف به پوشش آن میشود.
بدیهی است هر چه این خطر بزرگتر باشد مبلغ حق بیمه نیز بیشتر خواهد بود. حق بیمه در قراداد بیمه اجباری معمولاً به صورت یکجا و در زمان صدور بیمه نامه پرداخت میگردد.
سؤالی که در این جا مطرح میشود این است که اگر بیمه گذار مبلغ حق بیمه را به موقع پرداخت ننماید چه ضمانت اجرایی برای آن وجود دارد؟
متأسفانه نه قانون بیمه اجباری ۱۳۸۷ و نه قانون بیمه به این مسأله پاسخ ندادهاند. اما در شرایط عمومی بیمه نامه شخص ثالث به این موضوع پرداخته شده است. معمولاً شرکتهای بیمه در قراردادهای بیمه شخص ثالثی که با بیمه گذاران منعقد مینمایند عین این شرط را منعکس مینمایند. بر اساس این شرط:
«چنانچه بیمه گذار حق بیمه مربوط را پس از صدور بیمه نامه یا سررسید مذکور در بیمه نامه نپردازد تأمین بیمهگر پس از ۵ روز از تاریخ شروع بیمه یا از ظهر روز سررسید مذکور معلق میشود و بیمهگر تعهدی نسبت به جبران خسارت وارده در مدت تعلیق ندارد. پس از انقضای یک ماه از تاریخ شروع تعلیق، بیمهگر حق فسخ قرارداد را خواهد داشت. بیمه گذار در هر حال مدیون حق بیمه زمان تعلیق تا تاریخ فسخ خواهد بود.»
بنابراین چنان که ملاحظه میشود ضمانت اجرای عدم پرداخت حق بیمه تعلیق تأمین بیمهگر پس از ۵ روز از تاریخ شروع بیمه یا سررسید مذکور در بیمه نامه است. یعنی چنانچه در ظرف مدت تعلیق خسارتی از جانب بیمه گذار به اشخاص ثالث وارد شود، بیمهگر تعهدی به جبران این خسارت ندارد. به علاوه اگر ظرف مدت یک ماه از تاریخ تعلیق، بیمهگر حق بیمه را پرداخت ننماید بیمهگر حق فسخ قرارداد را خواهد داشت. ضمن اینکه بیمه گذار در هر حال میبایست حق بیمه زمان تعلیق تا تاریخ فسخ را پرداخت نماید. البته باید توجه داشت از آن جا که حق بیمه در قرارداد بیمه اجباری در موقع انعقاد قرارداد و به صورت یک جا پرداخت میشود در عمل امکان بروز چنین مشکلی وجود ندارد.[۱۵] در هر حال این ضمانت اجرا یعنی تعلیق حمایت و تأمین بیمهگر نسبت به بیمه گذار با رسالت و فلسفه قانون بیمه اجباری که همان جبران خسارت زیان دیدگان حوادث رانندگی است به نحو بازرسی در تعارض میباشد.
در این گونه موارد اشخاص زیان دیده دو راه حل پیش رو دارند: یا بر اساس قواعد مسئولیت مدنی خسارت بدنی و مالی خود را از مسبب حادثه مطالبه کنند یا این که بر اساس ماده ۱۰ قانون بیمه اجباری ۱۳۸۷ به صندوق تأمین خسارتهای بدنی مراجعه نمایند و خسارتهای بدنی خویش را در این صندوق مطابه نمایند. بدیهی است که این صندوق هیچ تعهدی در قبال خسارتهای مالی بر عهده ندارد.
بند سوم) اعلام وقوع حادثه و خسارت در زمان مقرر