دانلود فایل های دانشگاهی - تحقیق - پایان نامه - پروژه
دانلود فایل های دانشگاهی -متن کامل- تحقیق - پایان نامه - پروژه - همه رشته ها -فرمت ورد-نمونه رایگان
دانلود فایل های دانشگاهی -متن کامل- تحقیق - پایان نامه - پروژه - همه رشته ها -فرمت ورد-نمونه رایگان
پنجشنبه 99/09/06
تدوین شدهاست. هنری منیزبرگ (۱۹۹۸) ، بعنوان یکی از سرشناسترین متفکرین جهانی در زمینه استراتژی، معتقد است که نمیتوان استراتژی را به یک تعریف خاص محدود کرد. در این چارچوب منیزبرگ پنج تعریف متفاوت و درعین حال مرتبط از استراتژی ارائه میدهد. از آنجا که وی این تعاریف را براساس پنج واژه انگلیسی که با حرف P شروع میشوند تبیین کرده ، تعاریف خود را تحت عنوان ۵P استراتژی ارائه داده است.( منیزبرگ،۱۹۹۸)
در اولین P و یا اولین تعریف استراتژی، منیزبرگ استراتژی را معادل برنامهریزی تلقی میکند. در این چارچوب مفهوم استراتژی ارائه جهت و یا مسیری است که با آینده مرتبط است. مسیری از زمان حاضر و وضعیت موجود به آینده و وضعیت مطلوب. دومین P و یا دومین تعریف از استراتژی ، آن را الگویی میداند که براساس رفتار و در طول زمان شکل میگیرد. به بیان دیگر درحالیکه در تعریف استراتژی بعنوان برنامه به آینده مینگریم ، در استراتژی بعنوان الگو به رفتارهای گذشته سازمان توجه میکنیم. هر دو تعریف ، تعاریف ارزشمندی هستند. سازمانها برنامه آینده خود را ترسیم و همزمان از آنچه که در گذشته به آن دست پیدا کردهاند ، الگوبرداری میکنند.
از سوی دیگر می توان استراتژی را با موقعیت و جایگاه سازمان مرتبط دانست. بنابراین سومین P در زمینه تعریف استراتژی به معنی تعیین موقعیت و جایگاه است. به عبارت دیگر قراردادن محصول خاص در بازارهای خاص و یااستراتژی به مفهوم دستیابی به جایگاهی منحصربه فرد و ارزشمند برای بنگاه است.
در چهارمین P و یا چهارمین تعریف از استراتژی ، منیزبرگ استراتژی را بعنوان زاویه نگاه تعریف میکند. به عبارت دیگر مفهوم استراتژی روش و راههای بنیادین انجام کار در یک بنگاه است. در این زمینه تلاش درجهت پیدا کردن موقعیت و یا جایگاهی است که در آنجا محصول و مشتری همگرا میشوند. در پنجمین P و یا پنجمین برداشت از استراتژی ، این مفهوم بعنوان نیرنگ و یا مانوری تعریف میشود که هدف آن ایجاد مانع و پیشگیری از ورود رقبا در صحنه فعالیتهای بنگاه است. به عبارت دیگر در اینجا استراتژی به عنوان یک تهدید و یا یک عامل بازدارنده برای رقیب در میآید. ( منیزبرگ،۱۹۹۸)
۱-۳-۲- تعریف جامع مدیریت استراتژیک:
فرایند مداوم اطمینان از تناسب برتر رقابتی یک سازمان و محیط در حال تغییر می باشد. مدل تجویزی ریچارد ال. دفت در شکل ۲-۱ گویای مفهوم مدیریت استراتژیک می باشد
شکل ۱-۲- مدل تجویزی مدیریت استراتژیک (محقر و همکاران،۱۳۸۴ ،۵۶ )
۲-۳-۲- ماهیت و اهداف استراتژی ها
اگر چه استراتژی تنظیم رفتار سازمان / فرد در تعامل با محیط است و فرد / سازمان باید از رفتارهای متنوعی در ارتباط با محیط های فعالیتی خود استفاده کند، از دیدگاه دیگر، استراتژی تشخیص فرصت های اصلی و متمرکز کردن منابع سازمان در جهت تحقیق مناتفع نهفته در آن است. فرصت ها درون مایه اصلی حرکت های استراتژیک هستند. فرصت در محیط ، از نیاز تامین نشده شکل می گیرد. عمر استراتژی محدود به اعتبار عوامل زیربنایی آن است و با تغییر این عوامل، اثر بخش آن به پایان می رسد. استراتژی هنر خلق ارزش و نیز چهارچوب های هوشمند، مدل های مفهومی و اداره ایده هاست. استراتژی مدیران سازمان ها را مجاز به شناسایی فرصت های کشف ارزش برای مشتریان و تحقق آن ارزش ها در سطح منافع می کند؛ از این رو راهی است که سازمان ها زمینه فعالیت و کسب و کار خود تعریف می کنند و آن را صرفا با منابعی مرتبط می سازند که در اقتصاد امروز اهمیت بسیاری دارد. این منابع عبارتند از: ارتباطات، شایستگی ها و مشتریان سازمان.
استراتژی ها و سیاست های سازمان، ارتباط بسیار نزدیکی با یکدیگر دارند و بستر نیز چهارچوب و قلمرو تدوین برنامه ها و پروژه های عملیاتی را تعیین کرده، بر تمامی حیطه های اداره یک سازمان و قلمرو مدیریت تاثیر می گذارد. استراتژی به شیوه های مختلف تعریف و تجزیه و تحلیل می شود و برای برنامه ریزی مورد استفاده قرار می گیرد. به هر حال، استراتژی به فرایند تعیین ماموریت، مقاصد و هدف های اساسی و بلند مدت سازمان می پردازد (تامپسون، ۱۹۹۵، ۱۶-۲۱).
۴-۲- استراتژی تکنولوژی:
استراتژی تکنولوژی، تصمیمگیری متعهدانه در مورد تکنولوژی های مورد نیاز بنگاه در چارچوب استراتژی کسبوکار بنگاه است. منابع بنگاهها محدود بوده و انتخاب یک گزینه تکنولوژی به معنای عدم توانایی درجهت تعقیب سایر گزینهها است. بنابراین انتخاب و تصمیم گیری صحیح امری ضروری است. تحقیقات نشان میدهد که بنگاههایی که از استراتژی متمرکز و همگن در زمینه تغییرات تکنولوژیک بهره میبرند ، احتمال موفقیت آنها درجهت دستیابی به مزیت رقابتی بیشتر است و آنهایی که از نداشتن استراتژی رنج میبرند ممکن است در کوتاه مدت موفقیت هایی بدست آورند ولی درجهت حفظ و نگهداری این موفقیت ها ناتوان خواهند بود.
شرکت مایکروسافت مثال خوبی در این زمینه است. این شرکت با ارائه سیستم عامل DOS در اوایل دهه ۱۹۸۰ و سیستم عامل ویندوز در دهه ۱۹۹۹۰، دیرزمانی است که بر بازار نرمافزار کامپیوترهای شخصی تسلط دارد. بدلیل فروش چشمگیر محصولات، سود زیادی عاید شرکت شده است. شاید استمرار استراتژی شرکت در ساخت نرمافزار برای صنعت کامپیوترهای شخصی، تصمیمی منطقی به نظر برسد. اما، ظهور و رشد اینترنت، شیوه استفاده مردم از کامپیوترهای شخصی را تغییر داد. مایکروسافت تصمیم گرفت تا جهتگیری استراتژیک خود را تغییر دهد و تلاش زیادی را صرف ساخت نرمافزارهایی کرد که با محیط اینترنت سازگار باشند. این تصمیم تکنولوژیکی برای تضمین موفقیت مستمر مایکروسافت بسیار با ارزش بوده است (خلیل، ۲۰۰۰).
نمونههایی از این قبیل تحولات را میتوان در رشتههای مختلف تولیدی و خدماتی مشاهده کرد. در واقع در این قبیل موارد موفقیت بصورت خودکار و یا غیرمنظم حاصل نمیشود. همه شواهد موجود بیانگر این نکته است که استراتژی تکنولوژی، فرایندی برنامهریزی شده است. اینکه صرفاً آخرین دستاورد تکنولوژی را مورد توجه قرار دهیم ، نمیتواند الزاماً منجر به استراتژی تکنولوژی مناسبی شود. از سوی دیگر عدم وجود تجربه قبلی در شرکت هم مزید برعلت میشود و احتمال شکست فعالیتهای تکنولوژیک شرکت را تشدید میکند. برای مثال تغییر رشته فعالیت یک شرکت صنایع فلزی به رشته بیوتکنولوژی با شعار ایجاد تنوع در فعالیتها استراتژی مناسبی به نظر نمیرسد. (خلیل، ۲۰۰۰)
۱-۴-۲- استراتژی تکنولوژی در سطح بنگاه:
استراتژی تکنولوژی بنگاه بر اساس قابلیت محوری آن شکل می گیرد. این ویژگی، همان نقطه قوت داخلی است که استراتژی بر روی آن بنا می شود. قابلیت محوری بنگاه، می تواند در تکنولوژی محصول، فرایند یا شیوه یکپارچهسازی دارایی های تکنولوژیکی باشد. ساخت محصول یا خدمتی که برای مشتریان، ارزش منحصر بفردی داشته باشد، مثالی از یک قابلیت فنی محوری است. ممکن است قابلیت محوری بنگاه، در بازاریابی و توان آن در دسترسی و ارائه خدمات منحصر به فرد به بازار باشد. مثال دیگری از قابلیتهای محوری سازمان، زیرساخت آن است که زمینه موثر و کارآمد مدیریت عملیات را فراهم میآورد. همچنین قابلیت محوری می تواند دانش مدیریت یا مهارت کارکنان سازمان باشد. شرکت بویینگ (یکی از غولهای هواپیماسازی)، فعالیتهای تولیدی و کسبوکار بسیار موفقی دارد. این شرکت قابلیت محوری خود را در یکپارچهسازی سیستمهای بزرگ، طراحی و تولید موثر و دانش مشتریان خود متمرکز کرده است. همچنین قابلیت محوری هوندا نیز آنقدر که در تولید موتور است در خودروسازی نیست. (خلیل، ۲۰۰۰)
قابلیتهای محوری، مجموعه ای از دانش، مهارت و تکنولوژیهایی است که سازمان از آنها برای ایجاد ارزش برای مشتریانش استفاده می کند، این همان چیزیست که توان رقابتی شرکت را تعیین می کند. هر شرکتی می تواند با تبدیل شدن به سازمانی یادگیرنده، توانایی رقابتی خود را افزایش دهد. این یعنی یادگیری مداوم و ایجاد توانمندیهایی که: اولا به آسانی توسط رقبا قابل تقلید نباشد وثانیا محصولات وخدمات جدیدی را فرآهم آورد و بدین وسیله مزیت هزینهای و ارزشی برای مشتریان خود فرآهم آورد.
با در نظر گرفتن قابلیت محوری بنگاه، استراتژی تکنولوژی در مرتبه اول بدنبال آن است که مشخص کند چگونه سازمان، تکنولوژی را برای دستیابی به مزیت استراتژی انتخاب و استفاده میکند . این مقوله سه وجه اصلی دارد (یونیدو، ۲۰۰۵):
تجزیهوتحلیل استراتژیک: ما چه کار میتوانیم بکنیم و چرا؟
انتخاب استراتژیک: ما چه کاری میخواهیم انجام دهیم و چرا؟
برنامهریزی استراتژیک: چگونه میخواهیم گزینههای مورد نظر خود را بصورت موفقی به مرحله اجرا درآوریم؟
در واقع تدوین استراتژی تکنولوژی نیاز به پاسخگوئی به این سوالات دارد ولی همزمان آموختههای گذشته و تجارب کسبشده را نیز نباید فراموش کرد.
۲-۴-۲- استراتژی تکنولوژی برای شرکت های خدماتی
در منابع مختلف روش های مختلفی برای تدوین استراتژی تکنولوژی بیان شده است که برخی از آن ها عبارتند از: هکس ، لیتل، پورتر و فورد
استراتژی تکنولوژی در تمامی سطوح کلیدی بنگاه شکل می گیرد : شرکت، کسب و کار و سطوح وظیفه ای در وهله اول، مدیران ارشد به عنوان بخشی از استراتژی شرکتی بنگاه مجبورند که تصمیم بگیرند که تکنولوژی چه نقشی را در پیشرفت توانمدی های رقابتی شرکت بازی می کند، چه مقدار منابع باید به تکنولوژی اختصاص یابد و تکنولوژی باید در فرایند نمود یابد و یا در محصول. باید توجه کرد که یک تکنولوژی بدست آمده در تمامی کسب و کار ها و سطوح شرکت مورد استفاده قرار می گیرد.
دوم، استراتژی های تکنولوژی در سطح کسب وکار تدوین می شوند. طی تدوین استراتژی کسب و کار ما نیازمند شناسایی الزامات تکنولوژیک آن کسب و کار هستیم تا مزیت رقابتی را برای آن کسب و کار خلق کند و یا آنرا تقویت کند. که این استراتژی های تکنولوژی در ماموریت های شرکت و برنامه های استراتژیک فعال مرتبط با آن مشخص می گردد.
نهایتا در سطح تکنولوژی باید تمامی احتیاجات بوجود آمده در سطح شرکت و کسب و کار را برای تدوین استراتژی تکنولوژی تفسیر کرد. در این مرحله باید سبد تکنولوژی های مخصوصی که شرکت برای حمایت از استراتژی کسب و کار به آن نیاز دارد شناسایی گردد. این موضوع منجر به شکل گیری واحد های استراتژی تکنولوژی[۱] می گردد که کانون توجه در توسعه استراتژی تکنولوژی می باشند. واحد های استراتژی تکنولوژی مهارت ها و اصول بکار رفته در یک محصول و یا فرایند به منظور دست یافتن به مزیت رقابتی، هستند. واحد های استراتژی تکنولوژی باید همه تکنولوژی های کلیدی کنونی و یا مورد نیاز در آینده در سراسر سازمان را شامل شوند.
واحد های استراتژی تکنولوژی برای انجام اسکن محیطی تکنولوژی و برسی داخلی که وظیفه بعدی فرایند برنامه ریزی است، ضروری می باشند. اسکن محیطی تکنولوژی با هدف دست یافتن به درکی از روندهای تکنولوژی های کلیدی، ارزیابی جذابیت هر واحد های استراتژی تکنولوژی و شناسایی فرصت ها و تهدیدهای تکنولوژیکی بکار می رود. به این شکل از تحلیل ما هوشمندی تکنولوژی می گوییم. که هدف آن ایجاد تمامی اطلاعات مرتبط با وضعیت فعلی و آینده توسعه عملکرد تکنولوژی می باشد.
با بررسی دقیق داخلی در کنار شناسایی قوت ها و ضعف های مرتبط با هر واحد استراتژی تکنولوژی ما باید شایستگی های تکنولوژیکی مخصوصی که برای دست یافتن به مزیت رقابتی باید ایجاد شوند را تعیین کنیم. ما این تحلیل را با طبقه بندی های استراتژیک تصمیمات مرتبط با عملکرد تکنولوژی هدایت می کنیم. (خلیل، ۲۰۰۰)
۵-۲- ارزیابی تکنولوژی
ارزیابی یکی از ابزارهای متدولوژیک در سیاستگذاری عمومی و از جمله در سیاست تکنولوژیک است که امکان وارد کردن متغیرها و ابعاد گوناگون را فراهم می سازد. ارزیابی به سیاستگذاران در تدوین و اتخاذ تصمیم کمک نموده و در واقع مشخص میکند که یک کشور از نظر تکنولوژیکی در کجا ایستادهاست؟ چه تکنولوژی های در حال و آینده مهم هستند و باید بر روی آنها سرمایهگذاری کرد؟ قوت و ضعف در چه زمینههایی و چه تکنولوژی هایی است؟ پیامدهای هر یک از سناریوها و گزینه های یک سیاست تکنولوژیک چیست؟ ارزیابی یا به عبارتی تخمین، ابزاری است که آگاهی ما را نسبت به ابعاد یک تکنولوژی و رابطه آن با زنجیره وسیع تری از تکنولوژی ها سامان میدهد تا بتوان تصمیم های بهتری را اتخاذ کرد. شاید بتوان گفت ارزیابی ابزاری است که در شکل گیری هرم مدیریت دانش ما را یاری می رساند. یعنی می توان به کمک آن داده ها را به اطلاعات و سپس به دانش و در نهایت به خرد سازمانی (که ابزاری اساسی برای اتخاذ تصمیم است) ارتقا بخشید. «ارزیابی تکنولوژی در مفهوم کلی به فرایندی اطلاق میشود که طی آن به شیوهای نظام مند تأثیرات حاصل از معرفی، توسعه، تغییر و اصلاح یک تکنولوژی را در یک بنگاه اقتصادی و یا یک جامعه مورد بررسی و سنجش قرار میدهد».(طباطبائیان، ۱۳۸۴)
ارزیابی تکنولوژی ابزاری است برای آینده نگاری بویژه آنگاه که برای اتخاذ استراتژی های کلان به تحلیل روند مبادرت می ورزیم و فرصت ها و تهدیدها را بررسی می کنیم. ارزیابی به گونه ای فنی تر برای محاسبات کمی در گستره ای از پروژه های عمرانی به کار می رود. ارزیابی های هزینه فایده از جمله شایع ترین این ارزیابی هاست. (ویلیام دان،۱۳۸۰)
کشورهای در حال توسعه باید ارزیابی از نیازهای تکنولوژیک و ارزیابی از توانمندیهای تکنولوژیک خود به عمل آورند. ارزیابی نیاز ها ابزاری است که به تشخیص توانائی های مورد نیاز برای اجرای اولویتهای تکنولوژی طراحی شده است. بعد دیگری از ارزیابی عبارتست از پرداختن به قابلیتهای تکنولوژیکی. قابلتیهای تکنولوژیکی یک مفهوم گسترده است که معطوف به “توانایی استفاده مؤثر از تکنولوژیها و توانایی ایجاد تغییرات و نوآوری در تکنولوژیها” است.(کیانوای،۲۰۰۳) طبقهبندی زیر عوامل یا گونههای قابلیت تکنیکی را بررسی میکند:
الف) تولید یا قابلیت بهره برداری: که به دانش و مهارتهای مورد نیاز برای تولید اشاره دارد. از آن جمله می توان قابلیت در فرایندهای تولید، ماشین آلات، مدیریت تولید و مهندسی را نام برد.
ب) قابلیت های سرمایهگذاری: قابلیتهای سرمایهگذاری شامل نیروی انسانی آموزش دیده که مهارتهای مورد نیاز را منتقل نموده و توانایی تجزیه و تحلیل سرمایهگذاری مناسب در یک پروژه معین و توانایی اجرا کردن پروژهها را دارند، میباشد.
ج) سازگاری یا قابلیت تغییرات کوچک: به دانش و مهارتهای مورد نیاز برای تنظیم و تطبیق تکنولوژی های انتقال یافته و انجام تغییرات جزیی در جهت بهبود فرایندهای موجود به منظور پاسخ دادن به شرایط گوناگون اشاره دارد.
د) نوآوری یا قابلیت تغییرات اساسی: که به قابلیتهای مورد نیاز برای انجام تحقیق و توسعه داخلی (R&D) در فرایندهای اساسی برای اصلاح محصولات و روندهای موجود اشاره دارد. قابلیتهای تغییرات اساسی را میتوان شامل ابداع و نوآوری و قابلیت بهبود تکنولوژی موجود به فراسوی پارامترهای طراحی شده اولیه و اصلی دانست.(هابدی،۲۰۰۲).
«بررسی و ارزیابی تکنولوژی»به این منظور صورت میگیرد که بتوان تکنولوژی مّد نظر را به خوبی شناخت،بررسی کرد،تأثیرات آن را درک نمود و همچنین آن را با دیگر تکنولوژیهای بکار رفته در سازمانهای مشابه مقایسه کرد.در واقع این متد، ابزاری است که به سازمانها کمک میکند تا تکنولوژیهای موجود خود را به خوبی بشناسند و فرصتها و تهدیدات پیشرو را به خوبی تشخیص دهند و برای آنها برنامه ریزی کنند. در این فرایند، به کمک مقایسه با دیگر سازمانها و تکنولوژیها، نقاط قوت و ضعف نمایان میشود و همچنین تمرکز بر مشکلات و مسائل ناشی از کاربرد یک تکنولوژی خاص مدّ نظر است. در اصل این رویه، متمرکز بر نقاط قوتی است که باید به آنها تکیه کرد و در رفع نقاط ضعف کوشید.به طور کلی در «ارزیابی تکنولوژی»، با نگاهی هدفدار به تغییرات تکنولوژی مدّ نظر میباشد و در صدد شناسایی وضعیت موجود در تکنولوژی و کمک به مدیریت و توسعه آن میباشد.( فلوید،۱۳۷۸)
ارزیابی تکنولوژی قسمتی از یک تلاش جهانی برای برخورد سیستماتیک با پرسش” چگونه پیش رفتن” در زمینه ی تکنولوژی است(مهر،۱۹۹۹)
ارزیابی تکنولوژی باید به تحلیل و ارزیابی دستاوردهای خواسته و ناخواسته، فرصت ها و ریسک های تکنولوژی ها، اعم از تکنولوژی های جدید و یا تثبیت یافته،بپردازد. شعار” ارزیابی تکنولوژی” این است که یک تکنولوژی جدید باید بهتر از تکنولوژی قبلی باشد، در غیر این صورت نیازی به آن نیست.”بهتر بودن” فقط به جنبه علمی یک تکنولوژی اشاره
پنجشنبه 99/09/06
در اولین تعریف تکنولوژی را بعنوان کاربرد سیستماتیک علم و دانش سازمان یافته در موارد عملی نام میبرند. در این تعریف چند ویژگی مهم وجود دارد. اول اینکه تکنولوژی موضوعی سیستماتیک تلقی می شود. در این چارچوب مقوله تکنولوژی پدیدهای تکرار پذیر است یعنی با رعایت گامهای منظمی که تعریف می شود میتوان به نتایج کم و بیش مشابهی رسید. دومین نکته اینکه تکنولوژی با علم و یا دانش سازمان یافته مرتبط است و در نهایت اینکه تکنولوژی به مواردی که جنبه کاربردی دارد مربوط میگردد.
دومین تعریف، تکنولوژی را بعنوان یک پدیده دو وجهی تعریف می کند که یک وجه آن به دانش به کار رفته برای حل یک مسئله کاربردی برمیگردد، چیزی که به آن دانش چگونگی گفته می شود، و وجه دیگر آن ابزارها و تجهیزاتی است که برای حل آن موضوع کاربردی به کار می رود. در واقع در چارچوب این تعریف تکنولوژی هم نرمافزار و هم سختافزار است (مونک، ۱۹۹۰).
در سومین تعریف، تکنولوژی بعنوان کاربرد عملی دانش علمی و مهندسی برای مفهوم سازی، توسعه یا کاربرد محصولات، فرایندها و عملیات است.
در چهارمین نگاه تکنولوژی را از طریق نتیجه و اثر آن بر فعالیتها توصیف می کنند. در این چارچوب تکنولوژی بعنوان عامل اصلی و غالباً بعنوان تنها عاملی تلقی می شود که:
الف: باعث ایجاد تمایز در محصول می شود. یعنی بنگاه استفاده کننده از تکنولوژی محصولی را ارائه میدهد که از محصول سایرین متمایز است.
ب: تکنولوژی موجب کاهش هزینهها می شود یعنی به تولید محصول و یا خدمتی کمک می کند که از محصول و یا خدمت تولید شده توسط رقبا هزینه کمتری دارد. بنابراین در این مسیر از بعد قیمت میتوان از رقبا پیشی گرفت.
ج: تکنولوژی موجب ایجاد فرصتهای جدید کسبوکار می شود. با نگاهی ساده به پیرامون خویش به خوبی در مییابیم که چگونه با ظهور و معرفی تکنولوژیهای جدید و یا توسعه تکنولوژیهای موجود، کسبوکارهای جدید شکل میگیرد. از سوی دیگر ظهور یک تکنولوژی جدید می تواند موجب شود کسبوکار موجود ما مورد تهدید قرار گیرد و حتی جایگزین کسبوکار فعلی ما شود و یا با ارائه تکنولوژی جدید توسط ما کسبوکار رقبا مورد تهدید قرار گیرد. برای مثال هنگامیکه تکنولوژی کامپیوتر وارد صحنه شد موجب تهدید و جایگزینی تکنولوژیهای مرتبط با تولید ماشینهای تایپ گردید و یا با ورود ماشین حساب در فعالیتهای دانشجویی و مهندسی ، خطکش محاسبه که بهصورت سنتی مورد استفاده قرار می گرفت از صحنه حذف شد.
د: تکنولوژی موجب تسهیل و یا پشتیبانی تغییرات استراتژیک در فعالیت بنگاهها می شود. برای مثال ورود ماشینهای ای-تی-ام در سیستم بانکی نه تنها امر دریافت و پرداخت را از حالت سنتی آن خارج کرد بلکه موجب شد که سیستم پرداخت و دریافت که قبلاً محدود به ساعات کار بانکها در طول روز بود بدون محدودیت زمانی و بعنوان یک تغییر استراتژیک در اختیار استفاده کنندگان قرار گیرد.
آقای طارق خلیل در کتاب خود تحت عنوان “مدیریت تکنولوژی، رمز موفقیت در رقابت و خلق ثروت” که در سال ۲۰۰۰ میلادی به چاپ رسید، تکنولوژی را به عنوان مجموعه دانشها، محصولات، فرایندها، ابزارها، روشها و سیستمهایی که در خلق کالاها و یا ارائه خدمات مورد استفاده قرار میگیرد تعریف می کند. به عبارت سادهتر از نظر وی تکنولوژی از یک طرف راه و روش انجام فعالیتها است یعنی آنچه که توسط برخی بعنوان فوت و فن انجام کارها مطرح شده است و از طرف دیگر ابزارهایی را در بر میگیرد که در جهت تحقق اهداف بنگاه مورد استفاده قرار میگیرد.(خلیل، ۲۰۰۰)
در این چارچوب تکنولوژی بعنوان کاربرد عملی دانش در جهت کمک به تحقق آمال و آرزوهای انسانها تلقی می شود. آقای طارق خلیل بعد جدیدی به ابعاد قبلی تکنولوژی اضافه می کند، از نظر او تکنولوژی از سه جزء مهم که هر کدام به خودی خود از اهمیت ویژهای برخوردار است تشکیل شده است. اولین جزء آن سختافزار است. منظور از سختافزار همانطور که در تعاریف قبلی مطرح شد مجموعه تجهیزات و ابزارهای فیزیکی است که در تولید محصول و ارائه خدمات مورد استفاده قرار میگیرد. جزء دوم نرمافزار است. منظور از نرمافزار همانا راه و روش استفاده از سختافزار برای تحقق اهداف بنگاه میباشد. جزء سومی که آقای طارق خلیل مورد توجه قرار میدهد مغزافزار است. مفهوم مغزافزار استدلال و قبول این موضوع مهم است که چرا یک تکنولوژی ظهور یافته را در مسیر خاصی مورد استفاده قرار میدهیم. به عبارت بهتر اگر نرمافزار به پرسش ما در مورد دانش چگونگی پاسخ میدهد، حوزه مغزافزار همان حوزه دانش چرایی است. این بدان معنی است که در جهان یکپارچه امروزی محدود کردن موضوع تکنولوژی به دو جزء سختافزار و نرمافزار هر چند که ممکن است بنگاه را به هدف خود که دستیابی به تولید کالا و ارائه خدمات و ایجاد مازاد است راهبری کند اما مطلوب نیست. انسان پرسشگر امروز باید بتواند فراتر از چگونگیها به چرائیها نیز پاسخ دهد. این مقوله بویژه در جهان کنونی که یکپارچگی روزافزون فعالیتها موجب پیوستگی بیش از حد زندگی انسانها شده است اهمیت پیدا می کند.(خلیل، ۲۰۰۰)
برای درک عمیقتر مفهوم تکنولوژی میتوان به تفاوت آن با هنر و تکنیک توجه کرد. هنر و صنایع دستی از مهارت های فرد برمیخیزد. این مهارت ها به سادگی قابل سیستماتیک کردن نیستند و طبیعتاً تکرارپذیری چنین مقوله ای دشوار بوده و شاید در عمل امکان پذیر نباشد. به بیان دیگر کمالالملک نقاش معروف اگر میخواست یکی از نقاشیهای خود را تکرار کند به سختی میتوان پذیرفت که آنچه مجدداً بر صفحه میآورد کاملا مشابه نسخه قبلی باشد. این ویژگی مهم هنر است. از سوی دیگر تکنیک در مقایسه با هنر نتیجه دانش رسمی و قابل استفاده است . در مقابل هنر که ویژگی آن تکرار ناپذیری است ، تکنیک تکرارپذیر و قابل آموزش دادن است. به همین دلیل تکنیک پایه بسط و توسعه فعالیتهای صنعتی است.(خلیل، ۲۰۰۰)
در مقایسه با هنر و تکنیک مفهوم تکنولوژی ویژگی خاص خود را دارد. در این چارچوب تکنولوژی بعنوان درک و فهم علمی تکامل تکنیکی تلقی می شود. مقوله تکنولوژی ضمن اینکه با درک و فهم علمی تکنیک ارتباط دارد، نمیتوان آن را مقولهای صرفاً علمی دانست. شاید نکات ذیل این موضوع را تا حدی روشن سازد:
تکنولوژی با علم ارتباط دارد .
هرچند که میتوان ادعا کرد که ارتباطی بین علم و تکنولوژی وجود دارد ولی بجز موارد خاصی در صنایع دارای تکنولوژی بالا، تعداد کمی تکنولوژی وجود دارد که بتوان آنها را بعنوان علم کاربردی طبقه بندی کرد. هدف اصلی تکنولوژی تغییر محیط مادی است. تکنولوژی مانند علم بدنبال درک طبیعت نیست و بیشتر به دنبال ارائه راهحل برای رفع مشکلات انسان است. یعنی بر خلاف علم که شناخت هستی و طبیعت را در دستور کار خود قرار داده است، تکنولوژی به دنبال تاثیرگذاری در جهت حل مشکلات و بهبود زندگی انسان است.(خلیل، ۲۰۰۰)
۲-۲- طبقه بندی تکنولوژی
طبقه بندیهای مختلفی در مورد تکنولوژی ارائه شده که هر کدام از یک بعد به مقوله تکنولوژی و طبقه بندی آن اقدام نموده اند. در اینجا به چند نمونه از این طبقه بندیها اشاره میکنیم.
طارق خلیل تکنولوژی را به هشت طبقه تقسیم می کند. این طبقه بندی بشرح زیر است:
تکنولوژی جدید: منظور از تکنولوژی جدید تکنولوژی است که جدیداً به یک بنگاه معرفی و یا در یک بنگاه بکار گرفته شده و اثر مستقیمی بر فعالیتهای تولید و ارائه خدمات آن داشته باشد.
تکنولوژی در حال ظهور: تکنولوژی در حال ظهور به تکنولوژی اطلاق می شود که به صورت کامل تجاری نشده ولی پیش بینی می شود در آینده نزدیک، به مرحله تجاری رسیده و بتواند در بنگاه مورد استفاده قرار گیرد.
تکنولوژی برتر، منظور از تکنولوژی برتر تکنولوژیهای پیچیده و پیشرفته است که طی یکی دو دهه اخیر وارد بخشهای تولید و خدماتی شده و بطرز گستردهای این فعالیتها را تحت تاثیر قرار داده است.از جمله این تکنولوژیها میتوان از تکنولوی اطلاعات، نانوتکنولوژی و بیو تکنولوژی نام برد.
تکنولوژی پایین: به نوعی از تکنولوژی اطلاق می شود که در جای جای زندگی بشر وجود داشته و به سادگی قابل دسترسی، کاربرد و استفاده است.
تکنولوژی متوسط: منظور از تکنولوژی متوسط تکنولوژیهایی هستند که در جایی بین تکنولوژی برتر و تکنولوژی پایین قرار میگیرد.
تکنولوژی مناسب: منظور از تکنولوژی مناسب تکنولوژی است که سازگاری مطلوبی بین آن و منابع و امکانات موجود در بنگاه و زیر ساختهای موجود در سطح ملی وجود داشته باشد. البته همواره باید متوجه بود که واژهی تکنولوژی مناسب موجب غفلت از تکنولوژیهای برتر و پیشرفته به بهانه نبود امکانات مناسب در سطح بنگاه و در سطح ملی نگردد.
تکنولوژی مستند: منظور از تکنولوژی مستند آن دسته از تکنولوژی ها هستند که دانش چگونگی آنها مستند بوده و هر چند ممکن است کاربران آن قادر به درک دانش چرائی آن نباشند ولی دانش چگونگی آن مستند شده و موجود است.
تکنولوژی نهانی: منظور از تکنولوژی های نهایی تکنولوژی هایی هستند که دانش چگونگی آنها مستند نبوده و همراه با کسانیکه آن را در مغز خود دارند حمل می شوند. ( خلیل،۲۰۰۰)
طبقه بندی دیگری از تکنولوژی که توسط شرکت آرتور-دی- لینل ارائه شده که نکات قابل توجه و مهمی در آن وجود دارد. بر اساس این طبقه بندی میتوان تکنولوژی را به چهارگروه تقسیم کرد:
تکنولوژی پایه: منظور از تکنولوژی پایه، تکنولوژیهایی است که وجود آنها برای بنگاه ضروری بوده ولی مزیت رقابتی اصلی بنگاه از آن حاصل نمی شود. برای مثال میتوان از تکنولوژی مونتاژ تلویزیون نام برد که اولاً وجود این تکنولوژی برای یک تولید کننده تلویزیون ضروری است وبر سطح و کیفیت محصول تاثیر دارد ولی الزاماً مزیت رقابتی اصلی در زمینه تولید تلویزیون میان بنگاههایی که به تولید این محصول مبادرت میورزند بخاطر خط مونتاژ نیست.
تکنولوژی کلیدی: مفهوم تکنولوژی کلیدی آن تکنولوژیهای هستند که مزیت رقابتی اصلی بنگاه از آن تکنولوژیها حاصل می شود.
تکنولوژی پیشگام: تکنولوژی پیشگام تکنولوژی است که مراحل تحقیق و توسعه را پشت سر گذاشته و به تدریج در حال تجاری شدن است. برخی از رقبا ممکن است که استفاده از این تکنولوژی را شروع کرده باشند و شواهد حاکی از آن است که این تکنولوژی آینده درخشانی داشته و می تواند موجب رقابتپذیری بنگاه شود.
تکنولوژی در حال ظهور: منظور از تکنولوژیهای در حال ظهور تکنولوژیهایی هستند که در مرحله تحقیق و توسعه بوده و هرچند که شواهد امیدوار کننده ای در مورد آینده آنها وجود دارد، اما همچنان نمیتوان تضمین قطعی در مورد رقابتپذیری آنها ارائه نمود.
ا ز طرف دیگر تکنولوژی در سازمان به دو دسته تقسیم می شود: تولیدی و خدماتی
تکنولوژی خدماتی: شامل دانش ها، فرایندها، ابزارها،روش ها و سیستم هایی است که در سازمان های خدماتی یا در واحدهای خدماتی شرکت های تولیدی جهت ارائه خدمات به مشتریان بکار می رود. ( دفت،۱۳۸۳)
در طبقه بندی دیگری که غالباً در اقتصادهای ملی بکار میرود تکنولوژی به سه دسته زیر تقسیم می کنند. این دسته بندی بیشتر در تولیدات کارخانه ای مورد استفاده قرار می گیرد. نیلی و همکارانش در سال ۱۳۸۲ این طبقه بندی را به ترتیب زیر ارائه کرده اند:
پنجشنبه 99/09/06
باشد(www.apr.com)
برای سالیان متمادی شورای شهر شارلوت به طرح ریزی اهداف در بازنگری سالیانه می پرداخت. بیشتر این اهداف کوتاه مدت بوده و به صورت استراتژیک طرح ریزی نشده بودند و ارتباطی با یکدیگر نداشتند.در بازنگری سالیانه در سال ۱۹۹۰ شورا با تغییر فرایند طرح ریزی اهداف موافقت کرد.شورای شهر در جهت تخصیص منابع محدود خود به این حوزه ها و حرکت به سمت موفقیت موافقت کرد و در شناسایی موضوعات استراتژیک به شورای شهر کمک نمود.بعد از گذشت یک دهه شورای شهر همچنان از بازنگری سالیانه در جهت تعریف استراتژی و طرح ریزی اولویت ها استفاده می نماید. این بازنگری چارچوبی برای عملیات آینده و بودجه سرمایه گذاری ها بوجود می آورد، در نتیجه بودجه شهر اهداف و اولویت های تعیین شده در برنامه استراتژیک را پشتیبانی می کند. منابع مالی جدید یا پس انداز حاصل از رقابت بهبود بهره وری برای رسیدن به اهداف استراتژیک هدفمند شده اند.مقامات بلند پایه به نتایج علاقمند هستند و شورای شهر کارکنان را در جهت گسترش شاخص ها بر مبنای اهداف به تکاپو انداخته است. از دهه ۱۹۷۰ شهرداری شارلوت همواره عملکرد خود را مورد سنجش قرار داده است.سیستم ارزیابی متوازن را جدید و متفاوتی برای تفکر درباره ی سنجش عملکرد می باشد چرا که از شهر می خواهد تا رسالت و استراتژی خود را به شاخص ها و اهداف قابل سنجش تبدیل کند.
شورای شهر شارلوت رسالت شهرداری را به شرح زیر تبیین نموده است:
وظیفه ی ما ارائه ی خدمات عمومی می باشد. رسالت شهر شارلوت فراهم آوردن سیستم ارائه خدمات با کیفیت به عموم است که موجب ارتقا امنیت، سلامتی و کیفیت زندگی شهروندان می گردد.ما نیازهای جامعه را شناسایی می کنیم و در قبال آنها پاسخگو هستیم.ضمنا تاکید ما بر مشتریان بوسیله ی موارد زیر می باشد:
-ایجاد و حفظ مشارکت اثربخش
-جذب و بازآموزی مهارت کارکنان با انگیزه
-استفاده از برنامه ی استراتژیک کاری
-چشم انداز شهر شارلوت توسط شورای شهر بشرح زیر تبیین گردیده است:
شهر شارلوت بهترین الگویی است که شهروندان را در راس کار خود قرار می دهد. کارکنان با انگیزه و ماهر برای تامین کیفیت و خدمات شهری در تمامی حوزه های خدماتی شناخته می شوند.شهر شارلوت جایگاهی ویژه برای فعالیت های مهم اقتصادی خواهد بود که برای این شهر موقعیت برتری را در بازار رقابتی فراهم می آورد. شهرداری شارلوت با شهروندان و بنگاه ها در جهت رسیدن شهر به جامعه ای با امکانات زندگی، کلر و گذراندن اوقات فراغت همکاری می نماید.
شورای شهر شارلوت با برگزاری اجلاس چشم انداز استراتژیک، شروع به پیگیری گفتگوها در مضامین خاص شناسایی شده توسط این اجلاس نمود و نهایتا شورا پنج حوزه ی تمرکز را برای برنامه استراتژیک خود انتخاب نمود.از سال ۱۹۹۵ تاکنون شورای شهر اولویت های خود را بر اساس حوزه های تمرکز زیر ارائه می دهد:
کمی پس از آنکه شهردار شهر شارلوت مضامین استراتژیک را تعیین کرد، با مفهوم ارزیابی متوازن آشنا شد و آن را به کارکنان در جهت سنجش پتانسیل شهر معرفی نمود.نظام ارزیابی متوازن به دلیل اینکه بر اساس تاکید بر استراتژی طراحی شده بود مورد توجه واقع شد.
شکل۱۰-۲: چارچوب عملکرد شهرداری شارلوت
ماخذ: Walton, Schumacher,2001:5
گروه ارزیابی متوازن شهر شارلوت اهدافی خلاصه و جامع را برای پنج حوزه ی تمرکز و چهار منظر مشتری، فرایند داخلی، مالی و رشد و یادگیری معرفی کرده اند.
شکل ۱۱-۲: مدل ارزیابی متوازن شهر شارلوت
ماخذ: Walton, Schumacher,2001:5
در گروه ارزیابی متوازن اهداف از منظر مشتری در پنج حوزه تمرکز به شرح زیر تعریف گردیده است:
شهرداری شارلوت بر اساس نظر کاپلان و نورتون در خصوص قرار دادن وجه مشتری در راس ارزیابی متوازن به جای وجه مالی استفاده کرد. در ارزیابی متوازن بخش عمومی، تمرکز بر اثربخشی و کارایی در برآورده ساختن نیازهای شهروندان بازتابی بهتر از رسیدن به اهداف مالی دارد.
اهداف گروه:
هریک از ۱۸ گروه هدف دارای مفهوم وسیعی است ولی می توان برای هر هدف یک عبارت را مشخص کرد. به عنوان نمونه می توان به موارد زیر اشاره کرد:
کاهش جرم
کاهش جرم در سراسر شهر بوسیله ی استفاده از سیاست های منطبق با جامعه و سایر استراتژی ها که گروه خاصی از جرایم و خلافکاران را به عنوان هدف قرار داده اند.
رشد پایه ی مالیات
افزایش درآمد مالیاتی بوسیله ی افزایش و توسعه ی کسب و کارهای جدید، حفظ کسب و کارهای موجود و حمایت بی وقفه از توسعه ی تجاری.
افزایش ظرفیت زیرساخت ها
بالابردن توانایی شهر در جهت حمایت از رشد بوسیله ی بهینه سازی ساختار موجود و افزایش توانایی زیر ساخت ها.
کاهش خلاء های مهارتی
افزایش آمادگی رهبری، ارائه ی خدمات به مشتری، حل مسائل، مهارت های تکنولوژی،به علاوه ی سایر مهارت های موردنیاز در جهت حمایت از الویت های شهر.
این ۱۸ هدف تعیین شده می تواند در هر واحد کاری شهر مدنظر قرار گیرد، به عنوان مثال خدمات شهری اولیه مانند خاموش کردن آتش، جمع آوری زباله و کنترل حیوانات بصورت مشخص و جداگانه در ارزیابی متوازن در نظر گرفته نمی شوند ولی انجام هرکدام از موارد یاد شده با جدیت سبب “افزایش خدمات ارائه شده” می گردد.
شهرداری شهر برای هریک از ۱۸ هدف یک شاخص خاص انتخاب نمود.کاپلان به انجام این کار اصرار ورزید چرا که این شاخصها پیشرفت اهداف استراتژیک را در زمان کوتاهی نشان می دهند بعضی از این شاخصها عبارتند از:
جدول ۵-۲ : پاره ای از شاخص های استفاده شده در شهرداری شارلوت
هدف | شاخص | هدف کمی |
بالا بردن ارائه خدمات | نرخ ارائه خدمات که توسط گزارشات مردم طی یک پیمایش ۲ ساله عنوان شد | حداقل ۷۵% از مردم در پیمایش به ارائه خدمات نمره خوب یا عالی بدهند. |
حمایت از موقعیت های اقتصادی | درصد مشاغل کلانشهر شارلوت واقع در کانتی Mecklenburg | حمایت مالی از ۴۶% مشاغل حوزه آماری کلانشهر شارلوت در کانتی Mecklenburg |
تامین حمل و نقل در دسترس و ایمن | میانگین مسافر برای کلیه ی سیستم های حمل ونقل عمومی | افزایش مسافر به میزان ۶% |
افزایش ظرفیت زیرساخت ها | درصدی از پروژه های سرمایه ای که سرمایه گذاری شده و در بردارنده بخش اعظم برنامهها است. | سرمایه گذاری روی ۸۰% از سرمایه گذاری که باید انجام شود. |
ماخذ: Walton, Schumacher,2001:3
اجرای سیستم ارزیابی متوازن با چهار واحد کاری داوطلب شروع شد،یکی از این واحدها اداره ی حمل و نقل شهر بود. در ادامه مدل ارزیابی متوازن حمل و نقل شارلوت آورده شده است:
جدول ۶-۲ : مدل ارزیابی متوازن اداره حمل و نقل شهر شارلوت
پنجشنبه 99/09/06
حلقه ی PDCA برای تدوین یک نظام اندازه گیری عملکرد استفاده شده است که این مفهوم و چارچوب از ۴ فاز اصلی تشکیل می شود:
این مطالعه تنها فاز اول را پوشش می دهد و شاخص ها در سه سطح مدیریت ارشد، معاونت ها و دفاتر تعیین شده اند.
نام پایان نامه است که عباس حسینی در سال ۱۳۸۷ برای اخذ کارشناسی ارشد در رشته مدیریت صنعتی در دانشگاه آزاد تهران مرکز تدوین نموده است. وی در این تحقیق به معرفی مدل تعالی کسب و کار کانجی پرداخته است و سپس عملکرد دفتر حمل و نقل کالا و مسافر سازمان راهداری و حمل و نقل جاده ای را ارزیابی نموده است.
نام پایان نامه ایست که سمانه فروتن در سال ۱۳۹۰ برای اخذ کارشناسی ارشد رشته مدیریت دولتی در دانشگاه علامه تدوین نمود. وی در این تحقیق با تاکید بر منابع انسانی به بررسی وضعیت عملکردی شهرداری کاشان پرداخته است. وی سه بعد یادگیری و رشد، مالی و فرایندهای داخلی را از منظر کارکنان شهرداری و بعد مشتری را از منظر شهروندان کاشانی بررسی نمود.
شاخص های شهری برای مدیریت شهرها عنوان کتابی است که توسط سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات شهرداری تهران بر اساس نیازهای سازمان و واحدهای زیرمجموعه و سازمان های مرتبط با اداره ی شهر تهران منتشر گردید. در این کتاب درباره ی ضرورت پرداختن به بحث شاخص ها و ارزیابی و مدیریت شهرها بر اساس آن ذکر شده است: روش های علمی نظارت و کنترل وضعیت در اغلب سازمان ها، شرکت ها و موسسه های ایرانی پیشرفت قابل توجهی نداشته است به عبارت دیگر مدیران ایرانی همواره کارنامه ی عملکرد نداشته اند و قضاوت دقیقی درباره ی میزان موفقیت و شکست برنامه های آنها منتشر نمی گردد. این پدیده به خصوص در عرصه ی مدیریت عمومی و اجتماعی نمود بیشتری دارد. در دستگاه و نهاد عمومی مهمی مانند شهرداری ها، طی سالهای متوالی افراد مختلفی مسئولیت شهرها را بر عهده داشته اند و هریک تلاش کرده و برنامه های متعددی را اجرا نموده اند اما به دلیل نبود ابزار اندازه گیری عملکرد و تحلیل وضعیت، که از شاخص های مناسب برای برآورد هریک از متغیرها بهره گیرد و فقدان یا ضعف آمارها و داده های لازم نه تنها امکان شناخت نقاط قوت و ضعف را میسر نمیکرد بلکه در اغلب موارد فرصتهای زیادی برای پیشرفت و تعالی از دست رفته است و گاهی تجربه های ناموفق به دفعات آزموده شده اند. براساس ملاحظات فوق و با توجه به اعلام استفاده از رویکرد”مدیریت علمی” به عنوان یکی از اهداف دومین دوره ی شورای اسلامی شهر تهران، شهرداری تهران این موضوع را در حوزه ی معاونت هماهنگی و برنامه ریزی از طریق سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات دنبال کرد و معاونت آمار و تحلیل اطلاعات این سازمان مامور پیشبرد آن شد. معاونت آمار برنامه و بودجه ی سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات شهرداری تهران از ابتدای سال ۱۳۸۴ به تحقیق درباره ی استفاده از شاخص ها در مدیریت شهری پرداخت و در بررسی های انجام شده به کتاب ارزشمند بانک توسعه ی آسیایی دست یافت و این کتاب ترجمه گردید. این کتاب شامل مباحث نظری درباره سیستم های شاخص گذاری و پایش شهری و خلاصه پروژه ای است که توسط بانک توسعه آسیایی در ۱۸ شهر آسیایی انجام شده است. در فصول ابتدایی کتاب مبانی نظری مدلهای شاخص گذاری توسط دانشمندان صاحب نام برنامه ریزی شهری، پیتر هال و پیتر نیوتن، مطرح شده و در انتها نتایج اندازه گیری شاخصها در ۱۸ شهر به صورت نمودار ارائه گردیده است . برای پایش شهرها در این پروژه ۱۴۰ شاخص در ۱۳ دسته۱-جمعیت، مهاجرت و شهرنشینی ،۲-فاصله طبقاتی، بیکاری و فقر ،۳-بهداشت و آموزش ، ۴-بهره وری شهری و رقابت پذیری ،۵- فناوری ارتباطات ۶- مسکن ،۷- زمین شهری۸- حمل و نقل شهری،۹-فرهنگی،۱۰-بودجه ۱۱-مدیریت و اداره شهر ۱۲- خدمات شهری ۱۳- محیط زیست شهری، با همکاری کارشناسان بانک توسعه و ۱۸ شهر تدوین گردیده است . از تجمیع تعدادی از شاخصهای مهم چند نمایه تعریف شده و از ترکیب آنها برای هر شهر یک نمایه ارائه گردیده که وضعیت کلی شهر را نشان می دهد .(سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات شهرداری تهران،۱۳۸۴)
شهر پرتوریا پایتخت کشور آفریقای جنوبی است که پس از کناره گیری رژیم آپارتاید و در سال های اخیر عنوان شهر پرتوریا به “تشوین[۱]” تغییر یافته است و سیستم مدیریت عملکرد این شهر نیز “تشوین” نام دارد. سیستم مدیریت عملکرد تشوین براساس دو محور زیر طراحی شده است:
-چارچوبی که نشان دهنده ی نحوه عملکرد شهرداری براساس اطلاعات عملکرد است؛
-مدلی که نشان می دهد چه ابعادی از عملکرد شهرداری سنجیده و مدیریت می شود.
قالب سیاست مدیریت عملکرد “تشوین” که در سال ۲۰۰۳ مورد قبول شورا ی شهر قرار گرفت و در سال ۲۰۰۴ مورد تجدیدنظر قرار گرفت در واقع همان مدل ارزیابی متوازن می باشد.
فلسفه مدل ارزیابی متوازن تحکیم توسعه متوازن شهر می باشد و با سیستم های مورد عمل شهرداری در خصوص شناسایی و طرح ریزی حوزه های عملکرد اصلی استراتژیک شهر، شاخص ها و اهداف کمی سازگار است.همچنین حوزه های عملکرد اصلی نمایانگر اهداف توسعه شهرداری هستند.
چارچوبی که برای ارزیابی متوازن شهر در دوره ۲ تا ۵ ساله توصیف شده، می بایست بوسیله فراهم آوردن تسهیلاتی برای رشد و تطبیق با تغییر شرایط قابلیت انعطاف داشته باشد.
با بکارگیری روش ارزیابی عملکرد متوازن تلاش می شود تا با قرار دادن مجموعه توضیحات استراتژی، چشم انداز و اولویت های شهرداری در یک طرف و قراردادن سنجش عملکرد استراتژی با بهره گرفتن از مفاهیم حوزه های اصلی عملکرد و ارتباطاتشان با اهداف کمی و شاخص ها در طرف دیگر، ارتباط عمومی و انتخابی بین حوزه های اصلی عملکرد و اهداف کمی به منظور تایید بخش های بودجه برقرار کند. (مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران، ۱۳۸۸:۷۹)
استراتژی و اولویت ها:
براساس استراتژی شهرداری در سال ۲۰۰۴، اولویت های شهرداری به شرح زیر تعیین گردیده است:
-بهبود مدیریت و توسعه ی ساختار؛
-توسعه ی اقتصادی؛
-تامین امنیت اجتماعی و آسایش؛
-توسعه ی مسکن؛
-توسعه ی فضای سبز و منابع طبیعی؛
-ایجاد جامعه ای یکپارچه و پایدار؛
-ایجاد تشکیلات مطلوب؛
-بالابردن وجهه ی شهر به عنوان پایتخت کشور(همان:۸۰)
رسالت؛ افزایش کیفیت زندگی همه مردم در شهر با سیستم توسعه ی حکومت محلی، بوسیله ی انجام خدمات کارا و اثربخش.
چشم انداز؛
رهبری همه ی پایتخت های آفریقا به بهترین شکل و فراهم نمودن امکان زندگی در شرایط امنیت، کامیابی و محیط سالم
شکل شماره۸-۲: اولویت های استراتژیک شهرداری پرتوریا
ماخذ:مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران،۸۲:۱۳۸۸
مولفه های اصلی استراتژی عملکرد شهرداری پروتوریا در ارتباط با شاخص های اصلی عملکرد ملی زیر قابل
اجرا می باشد:
پنجشنبه 99/09/06
هدف از انتخاب مدل ارزیابی، دستیابی به مدلی استراتژی محور است که بتوان از خروجی های آن در اتخاذ تصمیمات استراتژیک بهره برد. همچنین مبتنی کردن فعالیتهای سازمان بر پایه ماموریت و اهداف با در نظر گرفتن الویت های استراتژیک است.
در این قسمت به مقایسه ای مختصر بین مدل های ذکر شده و ویژگی های آنها پرداخته می شود تا علت انتخاب مدل نهایی مشخص گردد.
این پروژه در سال ۱۳۸۴ در مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران تعریف و مجری آن شرکت تعاونی کارکنان سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور انتخاب شد.
هدف سیستم نظارت و ارزیابی عملکرد مناطق و سازمان های وابسته به شهرداری تهران، نظام مند و هوشمندسازی ارزیابی عملکردها، افزایش کارایی و بهره وری عملکردها، توسعه ی کمی و کیفی خدمات شهری و افزایش رضایت مندی شهروندان تعیین شد.هدف دیگر این طرح آن بود که از طریق شناسایی متغیرها و شاخص های موثر در ارزیابی عملکرد،مدل و ساز و کاری ارائه شود تا درحین اجرا بتوان با تهیه نرم افزار به ارزیابی عملکرد شهرداری تهران پرداخت. در این طرح ارزیابی عملکرد بصورت سنجش موفقیت مدیریت و سازمان در تطبیق با ضوابط و مقررات و اهداف مقرر در برنامه ی توسعه تعریف شده است. در این طرح، قبل از اجرای فراگیر مراحل اجرای آزمایشی در مناطق ۱۳ و ۲۲ و سازمان های زیباسازی و بازرسی شهرداری پیش بینی گردید.( مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران،۱۳۸۸)
از آنجاییکه حوزه اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران به دلیل تنوع وظایف و تعدد و گستردگی سطوح سازمانی در ارزیابی عملکرد مدیران مناطق دچار چالش بوده لذا این پروژه در سال ۱۳۸۷ به اداره کل مطالعات اجتماعی و فرهنگی سفارش داده شد. این نظام ارزیابی علاوه بر دارا بودن پشتوانه نظری از پیشینه تجربی مدیران این حوزه برخوردار است. نظامی که طراحی شده کاملا بومی متناسب با شرایط شهرداری تهران است و و شاخص ها امکان به روز رسانی دارند . ارزیابی در ابعاد چهارگانه پیش بینی شده است و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش AHP و آنتروپی استفاده گردیده است. در این پژوهش هم چنین به بررسی نظام و شیوه های ارزیابی عملکرد در برخی کشورها و شهرداری های جهان در حوزه اجتماعی و فرهنگی پرداخته شده است.(معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران، ۱۳۹۰)
این پژوهش در سال ۱۳۸۸ توسط علی اکبر اسلام صورت پذیرفت. از آنجاییکه مطالعات و بررسی ها برای ارزیابی وضعیت و چگونگی عملکرد با بهره گرفتن از شاخص ها و مدل ها یا الگوهای نظام مند و ساخت یافته در شهرداری تهران پیشینه طولانی ندارد، سازمان فناوری اطلاعات شهرداری در چند سال اخیر پروژه های مطالعاتی چندی در این خصوص انجام داده است. در این مطالعه به تعریف و طراحی شاخص هایی برای ایجاد نظام ارزیابی عملکرد شهرداری پرداخته شده و ارزیابی عملکرد و طراحی شاخص ها با توجه به برنامه عملیاتی پنج ساله شهرداری و با تمرکز بر بخش ها و سطح کلی سازمان صورت گرفته است.
ساختار این تحقیق بر سه بخش استوار است:
در ادامه جدولی ارائه شده است که بیانگر رابطه ی ابعاد کارت امتیازی متوازن و اهداف شهرداری تهران می باشد:
جدول ۴-۲: اهداف و معیارهای استراتژیک کارت امتیازی در شهرداری تهران