دانلود فایل های دانشگاهی - تحقیق - پایان نامه - پروژه
دانلود فایل های دانشگاهی -متن کامل- تحقیق - پایان نامه - پروژه - همه رشته ها -فرمت ورد-نمونه رایگان
دانلود فایل های دانشگاهی -متن کامل- تحقیق - پایان نامه - پروژه - همه رشته ها -فرمت ورد-نمونه رایگان
پنجشنبه 99/09/06
جکس و بیر (۲۰۰۳) نشانه های استرس شغلی واکنش آزار دهندهی بالقوهای میدانند که کارکنان نسبت به نشانه های استرس، از خود بروز می دهند. آنها این نشانهها را به سه دسته تقسیم می کنند؛ ۱: نشانه های روانی۲: نشانه های جسمانی ۳: نشانه های رفتاری.
۲-۱-۲-۸- منابع استرس شغلی
در میان موقعیتهای گوناگون زندگی، محیط کاری به گونهای آشکارا منبع بالقوه و مهمی در بروز استرس محسوب می شود. مقدار زمانی که فرد در چنین محیطی صرف می کند گواهی بر این مدعا است (ارکوتلو و چافرا، ۲۰۰۶)
تعداد زیادی از منابع استرس شغلی با درجههای متفاوتی از تاثیرگذاری، مورد شناسایی قرار گرفتهاند. بر طبق گفتهی (هارول) منابع استرس فردی و سازمانی را می توان به ۵ طبقه تقسیم کرد: ۱-عملکردهای سازمانی (سیستم های پاداشدهی، عملکردهای وابسته به نظارت و سرپرستی، فرصتهای ارتقا و پیشرفت) ۲-ویژگیهای شغل (سنگین باری، سبکباری، استقلال) ۳- فرهنگ و جو سازمانی (ارزش کارمند، رشد شخصی، تمامیت وکمال) ۴-روابط بین فردی (با سرپرستان، همکاران و مشتریان) و ۵- ویژگیهای شخصی کارکنان (خصیصههای شخصی، روابط خانوادگی، مهارت های انطباقی) با توجه به موقعیتهای خاصی که یک شغل را استرس زا میسازد؛ منابع استرس را میتوان به دو گروه کلی تقسیم کرد: ۱- فشارزاهای برونزاد (موقعیتهای شغلی نامطلوب، سنگین باری کار، نبود حمایت، وغیره) ۲- فشارزاهای درونزاد (همانند ویژگی های شخصیتی افراد (آنشنیو[۱]، ۲۰۰۶).
در جدول ۳ به طور خلاصه به منابع گوناگون ایجادکننده استرس از دیدگاه صاحبنظران اشاره شده است.
جدول شماره۲٫منابع گوناگون ایجادکنندهی استرس
محقق | منابع استرس |
اسپرینگر
۲۰۰۷ |
نبود دستورالعمل کاری مناسب و شناخته شده، ترس از آینده، ابهام کاری، ارتباطات کاری، ارتباطات خانوادگی، حجم کاری بالا. |
برادفورد
۲۰۰۳ |
شخصیت، سیستم کاری، فقدان حمایت، عدم وجود آموزشهای لازم، فشار کاری و شرایط و پاسخگویی کار در قبال سرپرستان، تعامل سازمانی، بازخورد عملکرد |
اسوانسون
۱۹۹۷ |
مقدار حجم کاری تخصیص داده شده بالاتر از حد عادی، عدم امنیت کاری، تعارض نقش، نحوه انجام ارزیابی درون سازمان، امید به آیندهی شغلی. |
دیویس
وهمکاران
۱۹۹۱ |
فقدان کنترل، شکاف اطلاعات، علت و نتیجه، تعارض، آیندهی شغلی به بن بست رسیده، بیگانگی، سنگین باری نقش، سبک باری نقش، محیط کار، و تعارض نقش.
|
دایلومی
۱۹۹۰ |
داشتن نقشهای چندگانه، نداشتن زمان کاری برای استراحت، عدم تسلط کافی بر کار، ترس از اخراج به خاطر انجام اعمال خلاف، داشتن وابستگی به همکاران، عدم پاسخگویی مناسب به انتظارات. |
ماروین
۱۹۸۲ |
پست سازمانی، ابهام نقش، پیشرفت کاری، ساختار سازمانی، تداخل زندگی کاری وخانوادگی، قرار گرفتن در معرض انتظارات متضاد، وظایف تکراری وکم تحریک کننده. |
برخی از تعاریفی که در مورد استرس و سبکهای مقابله با آن مطرح شده اند مبتنی بر منابع ایجادکننده استرس هستند. فولکمن و موسکووتیز [۲](۲۰۰۴) فرایند مقابله را تفکرات و رفتارهایی که برای مدیریت تقاضای درونی و بیرونی در موقعیت های پرتنش به کار میروند، تعریف نمودهاند. در این تعریف منابع تنش زا وقایع و موقعیتهای بیرونی تلقی شده اند. در حالی که روانشناسان پیرو اصالت وجود (برای مثال یالوم ۱۹۸۱) منابع
ایجادکننده استرس و اضطراب را به درون انسان نسبت می دهند. در هر صورت، استرس جزئی از زندگی بشر و اجتناب ناپذیر است. گذراندن اوقات زندگی انسان در سه بخش عمده می گذرد:
سازمان، جامعه و خانواد ه بدیهی است که استرس نیز در هر سه بخش یادشده وجود دارد. پستونجی[۳] (۱۹۹۲) معتقد است سرچشمه استرس در زندگی سه قسمت است :مشاغل و سازمانها، مسائل اجتماعی و خانواده .به نظر برخی صاحبنظران از یک دیدگاه میتوان علل استرس را به دو بخش عمده درون سازمانی و برون سازمانی تقسیم کرد. تنش زاهای برون سازمانی شامل تغییرات اجتماعی، فناوری، خانواده، جا به جایی، شرایط اقتصادی، نژاد و طبقه اجتماعی و شرایط محیط زندگی از تنش زاهای برون سازمانی محسوب می شود. معرفی منابع و عوامل تنش زا بستگی به این دارد که صاحب نظران انسان را از چه دیدگاهی مورد بررسی قرار دهند. پیروان رفتار سازمانی، فرد را درو ن سازمانی و به عبارتی ” سازمانی ” میدانند و به همین لحاظ منابع استرس را به درون و برونسازمانی تقسیم می کنند. برخی نیز انسان را درون جامعه می بینند و تقسیمات خود را ازمنابع استرس بیشتر به صورت جامعه شناختی ارائه می دهند.
پنجشنبه 99/09/06
بیشتری شده است (کوپر[۱] و دیگران ،۲۰۰۱) در همین راستا استرسهای شغلی وتأثیر آن بر کارایی افراد مورد توجه واقع شده است (کان و همکاران، ۱۹۶۴) در مورد علل ماهیت و پیامدهای استرسهای شغلی به مطالعه پرداختند؛ آنها دو نوع استرس سازمانی را تشخیص دادند: تعارض نقش و ابهام نقش . تعارض نقش عبارت است از وقوع همزمان دو یا بیش از دو تقاضا که نقش های متفاوتی را ایجاب می کنند و فرد می تواند در تمامی آن موقعیت ها نقش خود را ایفا کند. ابهام نقش نیز به سردرگمی فرد در چگونگی ایفای نقش خود اشاره دارد. هنگامی که افراد اطلاعات کافی در زمینه نقشهای خود ندارند با ابهام نقش مواجه می شوند. تعارض نقش و ابهام نقش هیجانهای منفی را افزایش میدهند علاوه بر اینها، احساس امنیت شغلی، مدیریت نامناسب در محیط کار از متغیرهایی هستند که با استرسهای شغلی رابطه نشان دادهاند.
۲-۱-۲-۸- ۲- استرس های ناشی از مسائل اجتماعی
عوامل اجتماعی شامل عوامل محیطی است که شخص را احاطه کرده اند و او در زندگی اجتماعی خود با آنها سر و کار دارد. موقعیتهایی که معمولاً غیرقابل کنترلاند، مانند مسائل مربوط به مبادله و معامله، درصف ایستادن، ازدست دادن کالا و تأخیر، در بروز استر س مؤثرند (مهرآیین،۱۳۷۱) بسیاری از مسائل اجتماعی که به استرس میانجامند، از زندگی شهری و مدرن سرچشمه میگیرند، از قبیل رقابت با دیگران و تقاضاهای تحصیلی و شغلی. هرچه میزان بهره گیری از فناوری در زندگی بیشتر باشد، به همان نسبت میزان استرس افزایش مییابد. حوادث زندگی، در افزایش و کاهش استرس مؤثر است. بیشتر مردم حوادث آسیبزا را در زندگی تجربه نمی کنند، اما بسیاری از تغییرات عظیم را پشت سر میگذارند و در طول زندگی با مشکلات مزمن مواجه میشوند. به طور کلی، تغییراتی که زندگی معمولی را بر هم بزنند یا آماده متلاشی شدن سازند، حوادث زندگی نامیده میشوند(ساعتچی ،۱۳۷۰) به نظر هلمز و راهه،۱۹۶۷) تغییرا ت بسیار ناگهانی زندگی، در حقیقت افراد را بشدت گرفتار استرس می کند.
۲-۱-۲-۸- ۳- استرسهای ناشی از شرایط خانوادگی
خانواده ، پایه و اساس جامعه است . درصورتی که امور خانواد ه منظم و متناسب با موقعیتهای مختلف اعضای آن باشد، میتوان گفت بسیاری از مسائل رخ نخواهد داد. وضعیت شغلی اعضا بر خانواده تأثیر دارد، همچنین وضعیت خانواده بر شغل فرد مؤثر است. چنانچه توازن مناسبی بین وقت و انرژی مصرف شده در هنگام کار، با وقت و انرژی مصروفی امور مربوط به خانه موجود نباشد، استرس به وجود میآید (وارد، بی تا، ۱۳۷۳)
ایجاد روابط صمیمی در محیط خانه در آسایش روحی اعضای خانواده تأثیر فراوانی دارد. اگر این روابط در محیط خانه ارضا نشود، سبب بروز استرس خواهد شد که بسیاری از بحرانها و مشکلات خانوادگی نیز از همین مسئله نشأت میگیرد و موجب تشدید استرس می شود.
۲-۱-۲-۸-۴-مهاجرت
هنگامی که افراد از محل زندگی خود به جایی مهاجرت می کنند که فرهنگ آن با فرهنگ آنان تفاوت دارد، دچار استرس میشوند. در این شرایط، مهاجرت می تواند منبع استرس باشد، چراکه بیشتر افراد نمیتوانند به آسانی با ارزشهای جدید انطباق حاصل کنند و رفتارهای خود را با هنجارهای اجتماعی محل جدید زندگی خود مطابقت دهند. تفاوت میان تقاضاهای محیطی و تجارب پیشین افراد موجب ایجاد استرس در فرد می شود (بارت و الندیک[۲]، ۲۰۰۴) از سوی دیگر، افراد باید ضمن حفظ هویت فرهنگی خود، هویت جدیدی را با توجه به مکان زندگی جدید خود شکل دهند و رفتارها و آداب و رسوم جدید را مورد توجه قرار دهند، این مسئله در بیشتر موارد موجب بروز استرس می شود (سام ، ۲۰۰۰) تجارب اولیه تعامل افراد با سایرین در فرهنگ جدید بر انطباق آنان تأثیر دارد. اگر تجارب تعامل اولیه مثبت باشد، احتمال انطباق با فرهنگ جدید افزایش مییابد، متأسفانه در بیشتر موارد تغییر فرهنگی با استر س، تعارض، کاهش عزت نفس، سردرگمی هویتی و مشکلات درونی توأم است (آرسیا، اسکینر، بیلی و کوریا[۳] ،۲۰۰۱) نوجوانان و جوانان در مقابل تغییر فرهنگ آسیب پذیرترند، زیرا آنان همزمان با از دست دادن حمایتهای خانوادگی ، مشکلات آموزشی و ارتباطی پیدا می کنند و از سوی همتایان نیز طرد میشوند (وینتر و یانگ[۴]، ۱۹۹۸)
۲-۱-۲-۹- علائم استرس
علائم استرس را میتوان به علائم جسمانی، روانی و رفتاری تقسیم کرد. این موارد در بخش زیر بررسی میشوند:
۲-۱-۲-۹-۱- علائم جسمانی
علائم جسمانی استرس، بسیار زیاد است و در افراد مختلف به صور گوناگون جلوه می کند. اما بعضی از تجلیات علائم استرس فراوان ترند و تا حدودی جنبه عمومی دارند. با انجا م آزمایش ها و آزمونهایی که امروزه انجام میگیرد، میتوانیم میزان و درجه استرسهایی را که با آنها مواجهایم ، تعیین کنیم .
فرض کنید در حال رانندگی در بزرگراهی هستید، ناگهان با ماشین سواری دیگری که از مسیر خود منحرف شده است ، تصاد ف میکنید و دچار شکستگی استخوان میشوید. شما به دلیل اینکه مورد تهدید واقع شدهاید، واکنش نشان میدهید و مراحل نشانگان سازگاری کلی رخ میدهد. یعنی با شروع مرحله هشدار، قلب شما تند میزند، تنفس تند و مردمک چشم منبسط می شود. از طرف دیگر، به دلیل آسیب دیدگی پاهایتان، واکنشهایی از خود نشان میدهید، فریاد میکشید و پس از این عصبانیت زودگذر، توجه شما به مسائل جانبی دیگر معطوف می شود، عضلات شما سفت می شود، احساس درد میکنید و ممکن است در معده خود احساس سوزش و درد نمایید. بعد از چند دقیقه، علائم حاد مرحله هشدار از بین میرود، ضربان قلب و تنفس به حالت عادی بر میگردد،حالات هیجانی معتدل و ملایم می شود. با این حال، ممکن است بعضی از این تغییرات فیزیولوژیکی مثل انقباض عضلانی، درد معده و حالت تهوع از بین نرود و برای مدتی پایدار بماند. از طریق نتایجی که از برخورد با یک عامل تنش زا در فرد ایجاد می شود، میتوان علائم فیزیولوژیکی و حتی سطحی استرس را اندازهگیری کرد. برای مثال اگر تنش عضلانی و همچنین سایر تغییرات فیزیولوژیکی ناشی از استرس باشند، میزان تنش عضلانی، شاخصی از سطح استرس محسوب می شود.
۲-۱-۲-۹-۲- علائم روانی و رفتاری
تنها علائم جسمانی و تغییرات انتقال یافته از استرس مبین علائم استرس نیستند، بلکه رفتار و احساسات انسان هم می تواند شاخصی قوی مبنی بر وجود استر س در فرد باشد. در مراحل مختلف سندرم سازگاری کلی مانند مراحل پایداری و هشدار، مجموعه ای از شاخص های رفتاری گوناگون رخ می دهند؛ البته بعضی از این رفتارها آشکار و عمومیاند و پاره ای از آنها اختصاصیاند. بعضی از مردم در شرایط تنشزا تمایل به تند راه رفتن، تندحرف زدن، حتی تند نفس کشیدن دارند؛ بعضی دیگر به سیگار کشید ن، مصرف الکل و پرخوری مبادرت میورزند.
علاوه بر شاخص های رفتاری، مجموعه ای از علائم روانی نیز در شرایط استرس بروز می کند؛ برای مثال الگوهای عادی روانی تغییر پیدا می کند، جریا ن ذهنی فرد از هم پاشیده می شود، سازماندهی و وحدت روانی فرد به هم میخورد، عاطفه و هیجان فرد تحت تأثیر استر س قرار میگیرد و فرد حالت عاطفی چسبندهای پیدا می کند. به طور مثال برای
پنجشنبه 99/09/06
ویژگی های زمینهای نسبتاً پایدار که انتخاب روشهای ارزیابی و مقابله را تحتتاثیر قرار می دهند. برخی از این ویژگیها عبارتند از تحول من، احساس کارآمدی شخصی، خوشبینی، احساس یکپارچگی، سبکهای شناختی، سبکهای دفاعی و مقابله، و تواناییهای حل مسئله (موس و اسکافر، ۱۹۹۳)
۲-۱-۳-۱-تحول من
۲-۱-۳-۲-کارآمدی
افرادی که احساس کارآمدی شخصی بیشتری دارند، اغلب در مواجهه با موقعیتهایی که مستلزم چالشگری است، برخوردی فعال و پیگیر دارند. درحالی که افرادی که از کارآمدی کمتری برخوردارند، یا از این موقعیت ها اجتناب میورزند و یا واکنشی انفعالی دارند.
۲-۱-۳-۳- خوش بینی
انتظار کلی شخص در زمینه پیامدهای خوب، شی یر و کارور (۱۹۸۸ ) گرایش به خوشبینی را این گونه معنا کرده اند موقعیتهای مشکل یا مبهم خوشبینی، با افزایش سازش یافتگی جسمانی و روانی با وقایع تنشزای زندگی رابطه دارد. شاید علت این مسئله آن باشد که افراد خوش بین به کاربرد مقابله متمرکز بر مسئله تمایل بیشتری دارند و از فرایندهای اجتنابی کمتر استفاده می کنند. افراد خوش بین در مقایسه با افراد بدبین، از روشهایی استفاده می کنند که احتمال پیامدهای مطلوب را افزایش می دهند.
احساس یکپارچگی نوعی تعیین جهت نسبتاً مداو م و باثبات معنا است که دارای سه مؤلفه میباشد:
شناخت چگونگی تفکر و تفسیر فرد از رویدادهای محیطی در انتخاب سبکهای مقابلهای نقش دارد. پیروان رویکردهای شناختی انسان را موجودی مختار فرض می کنند که با بهره گرفتن از ارزیابی خویش در مورد پیامدهای مسئله، از بین پیامدهای ویژهای که در مسیرش قرار دارند، دست به انتخاب می زند. ارزیابی و راهبردهای مقابله، بر عوامل تنش زایی که شخص در معرض آنها قرار دارد، واکنش نسبت به تهدیدها و چالشهایی که این عوامل تنش زا با خود همرا ه میآورند، و چگونگی سازش یافتگی طولانی مدت و کوتاه مدت تأثیر میگذارد. به این ترتیب، این چارچوب بیانگر آن است که انسان همان طورکه می تواند از عوامل تنشزا تاثیر پذیرد، توانایی آن را هم دارد که به پیامدهای عوامل تنشزای موجود در زندگی خود نیز شکل و جهت ببخشد (موس و اسکافر، ۱۹۹۳)
الگوهای ادراکی و پردازش اطلاعات، فرایند یادگیری و سازشی ما را تحت تاثیر قرار داده و آنها را شکل میدهند. در این زمینه میتوان افراد را به دو دسته تقسیم کرد؛ افرادی که ادراک آنان در مورد یک محرک پیچیده عمیقاً تحت تأثیر زمینه و محیط است و افرادی که در درک محرکهای پیچیده از زمینه تأثیر نمیپذیرند و خود را عنصری مجزا از محیط در نظر میگیرند. اشخاص وابسته به زمینه، بیشتر به محیط اجتماعی خو گرفتهاند. از اینرو، دیگران آنها را افرادی گرم و معاشرتی میدانند. آنان جذب موقعیتهای اجتماعی میشوند؛ مهارت های اجتماعی بیشتری دارند؛ و هیجانات و عواطف خود را بیشتر بیان می کنند. برعکس افراد گروه دوم (افراد مستقل از زمینه) نسبت به نیازهای درونی خود حساسیت بیشتری دارند.
ارزش سازشی هر کدام از جهت گیری های مذکور وابسته به ماهیت موقعیتی است که در آن درگیرند. بینش اشخاص مستقل از زمینه بیش از بقیه ، تحلیلی بوده و واجد ساختار است؛ به همین دلیل در مواجه با موقعیتهایی که مستلزم تجزیه و تحلیل منطقی و اتکا به خود است، موفق ترند. اشخاص وابسته به زمینه میتوانند از مهارت های اجتماعی خود استفاده کرده و مشکلات بین فردی را به روش های مؤثرتری حل کنند. در عین حال این اشخاص ممکن است برای یافتن راه حل مشکلات زندگی خود صرفاً به دنبال راه حلهای آشکاری بگردند که در محیط بلافصل ایشان موجود است .
یکی از سبکهای بارز شناختی، جست وجوی اطلاعات توسط شخصی است که در معرض تهدید قرار گرفته است .افرادی که بیشتر به جست وجوی اطلاعات میپردازند و توجه بیشتری به اطلاعات دارند، برانگیختهتر و مضطرب ترند و تلاش می کنند.
اطلاعات بیشتری در زمینه ماهیت رویداد تنش زا کسب کنند. در مقابل، افرادی که از کسب اطلاعات در مورد رویداد تنشزا اجتناب می کنند و توجهی به اطلاعات ندارند، سعی می کنند حواس خویش را از رویداد تنشزا منحر ف کرده و آرامش خود را حفظ نمایند (موس و اسکافر، ۱۹۹۳).
۲-۱-۳-۵-مکانیسم های دفاعی
برخی پژوهشگران معتقدند افراد در زمینه مکانیسمهای دفاعی و مقابله برای مهار موقعیتهای مختلف زندگی، ترجیحات نسبتاً پایداری دارند. در زمینه دفاعهای من سلسله مراتبی پیشنهاد شده که شامل سه تراز است: ۱) دفاعهای ناپخته مانند فرافکنی و خیال پردازی غیرواقع گرایانه؛ ۲) دفاعهای روان رنجورانه مانند واکنش سازی و سرکوبی ۳) دفاعهای پخته مانند بازداری و انتظار واقع گرایانه. کسانی که از مکانیسمهای دفاعی پخته استفاده می کنند، به آسیب روانی کمتری دچار میشوند و از سازش یافتگی بیشتری برخوردارند. علاوه بر این مکانیسم دفاعی براساس پرسش نامه سبک های دفاعی (DSQ) مشخص شده است که عبارتند از:
۱٫سبک های سازش نایافته از قبیل رفتار نمایشی و انزوا ؛
افرادی که (من) قوی تری دارند، عمدتاً به سبکهای پخته متکیاند. به کارگیری سه سبک اولیه ، با من ضعیف تر و ناپختهتر و تحول نایافتهتر در ارتباط است .افرادی که خصومت خود
پنجشنبه 99/09/06
عملکرد خانواده در رشد بهنجار و نابهنجار فرد نقش دارد. مطالعه تقارن بحران های نیمه عمر و نوجوانی فرزندان نشان داده که روابط والدین و نوجوان و عملکرد خانواده با رشد رفتاری و درونی نوجوان تطابق دارد. شواهد موجود نشان دهنده تأثیر شیوه های انظباطی والدین بر رشد خصایص شخصیتی فرزندان است. احتمال داشتن با فرزندان با اعتماد به نفس بالا، مستقل و مسئولیت پذیر برای والدین آزادمنش و اطمینان بخش بیشتر است. والدین خودکامه و مستبد اجازه تصمیم گیری به نوجوان نمی دهند و با استقلال او مقابله می کنند (گلچین، نصیری، نجمی و بشردوست، ۱۳۸۰).
خانواده یکی از نخستین نهادهای اجتماعی محسوب می شود که ساختار مشخص و معینی دارد که متأثر از تغییرات و تحولات اجتماعی است (جهانگیر، ۱۳۹۱). بر هیچ کس پوشیده نیست که خانواده مأمن آرامش و جایگاه به شکوفا رساندن استعدادهاست. افراد در درون خانواده هم تأثیر می پذیرند و هم، بر هم تأثیر میگذارند. مسلماً شکوفایی افراد خانواده، متأثر از عملکرد درونی خانواده است. در پی تبیین های مختلفی که جهت شناسایی، سبب شناسی اختلالات روانی صورت گرفته است، خانواده درمانگران پویایی های متعامل درون خانواده را مورد بررسی قرار داده اند و بر این عقیدهاند که مشکل روانی، به هر دلیل که بروز کرده باشد، باید روابط و مراوداتی که فرد در آن قرار دارد، مورد بررسی قرار گیرد (فرانکلین و هافربیر، ۲۰۰۰).
به خاطر وجود اختلافات زندگی، خانواده های بسیاری در معرض خطر نابسامانی و از هم پاشیدگی قرار میگیرند و از آن جا که خانه جایی است که زندگی در آن آغاز می شود، نبودن روابط مطلوب اثرات مخربی بر روی فرزندان می گذارد. عوامل ساختاری خانواده در صورتی که دچار اختلال شود، باعث ایجاد مشکل در کارکرد خانواده و تأثیر نامطلوب بر شخصیت فرزندان می شود (جهانگیر، ۱۳۹۱).
ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮐﺮﺩ ﺳﺎﻟﻢ، ﺳﻮﺍﯼ ﺑﻘﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ ﻳﮏ ﻧﻈﺎﻡ، ﻣﻮﺟﺐ ﺷﮑﻮﻓﺎﻳﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﺎﻟﻘﻮﻩ ﯼ ﻳﮑﺎﻳﮏ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﻧﺪ، ﻳﻌﻨﯽ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﺑﺎ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﻭ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ ﺧﺎﻃﺮ ﺩﺭ ﭘﯽ ﮐﺎﻭﺵ ﮔﺮﯼ ﻭ ﺧﻮﺩﻳﺎﺑﯽ ﺑﺮﺁﻳﻨﺪ (ﮔﻠﺪﻧﺒﺮﮒ و ﮔﻠﺪﻧﺒﺮﮒ، ﺗﺮﺟﻤﻪ ﯼ ﺣﺴﻴﻦ ﺷﺎﻫﯽ ﺑﺮﻭﺍﺗﯽ، ﻧﻘﺶ ﺑﻨﺪﯼ ﻭ ﺍﺭﺟﻤﻨﺪ، ۱۳۸۲). ﺷﻮﺍﻫﺪ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ، ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﻳﯽ ﮐﻪ ﻋﻤﻠﮑﺮﺩﯼ ﮐﺎﺭﺁﻣﺪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﻳﯽ ﮐﻪ ﻋﻤﻠﮑﺮﺩ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺿﻌﻴﻒ ﻭ ﻧﺎﮐﺎﺭﺁﻣﺪ ﺍﺳﺖ، ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻗﻮﯼ ﺗﺮ ﻋﻤﻞ ﻣﯽ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ (ﻣﻮﺳﻮﯼ، ۱۳۷۹). ﺍﻋﻀﺎﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺭﻭﻳﺎﺭﻭﻳﯽ ﺑﺎ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖﻫﺎﯼ ﻓﺸﺎﺭﺯﺍ ﻭ ﺩﺷﻮﺍﺭ، ﺍﺳﺘﺮﺱ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺳﺘﺮﺱ ﻣﻮﺟﺐ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ، ﺗﻨﺶ ﻳﺎ ﻧﻮﻣﻴﺪﯼ ﺁﻥ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﻓﺸﺎﺭﺯﺍ، ﺳﺎﻣﺎﻧﻪ ﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺭﺍ ﻣﺨﺘﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻦ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻭﺿﻌﻴﺖ ﺗﺎﺯﻩ ﺳﺎﺯﮔﺎﺭ ﻧﻤﺎﻳﺪ. ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻳﻦ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﻪ ﻋﻤﻠﮑﺮﺩ ﻋﺎﺩﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﺩ ﻭ ﻣﺸﮑﻞﺭﺍ ﺣﻞ ﮐﻨﺪ، ﺑﻪ ﮐﻮﺷﺶ ﺯﻳﺎﺩﯼ ﻧﻴﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ (ﻣﻮﺳﻮﯼ، ۱۳۷۹).
ابعاد عملکرد خانواده
اﭘﺸﺘﺎﻳﻦ، رایان، ﺑﻴﺸﺎب، ﻣﻴﻠﻴﺮ و ﻛﻴﺘﻨﺮ (۲۰۰۳)، ﺷﺶ ﺑﻌﺪ ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺧﺎﻧﻮاده را به صورت ذیل بیان کرده اند:
۱ – ﺣﻞ ﻣﺴﺌﻠﻪ: ﻣﺸﻜﻞ ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ ﺑﺴﺘﮕﻲ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﻚ اﻣﺮ ﻣﻬﻢ ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ ﻋﻤﻠﻜﺮدی و ﺗﻤﺎﻣﻴﺖ ﺧﺎﻧﻮاده را ﺗﻬﺪﻳﺪ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ در آن ﺻﻮرت ﺧﺎﻧﻮاده در ﺣﻞ ﻣﺸﻜﻞ ﻧﺎﺗﻮان ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ. ﺧﺎﻧﻮاده ﮔﺎﻫﻲ ﻣﺸﻜﻼﺗﺸﺎن ﻣﺪاوم اﺳﺖ ﻛﻪ در اﻳﻦ ﺻﻮرت آن ﻫﺎ اﺣﺴﺎس ﺗﻬﺪﻳﺪ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﻨﺪ، در اﻳﻦ ﻣﻮارد ﻣﻴﺰان ﻣﺸﻜﻼت ﺑﻪ ﺣﺪی اﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﺮای ﺣﻞ ﻣﺸﻜﻼت اﻗﺪام ﻧﻤﻲﻛﻨﻨﺪ. ﻣﺸﻜﻼت ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ دو دﺳﺘﻪ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺷﻮد: اﺑﺰاری و ﻋﺎﻃﻔﻲ. ﻣﺸﻜﻼت اﺑﺰاری ﺟﺪی و ﻣﺎﻧﻴﻜﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻣﺜﻞ ﻣﺸﻜﻼت ﭘﻮل، ﻏﺬا، ﭘﻮﺷﺎک، ﺧﺎﻧﻪ و ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. ﻣﺸﻜﻼت ﻋﺎﻃﻔﻲ ﻣﺜﻞ ﻧﮕﺮاﻧﻲ، ﻋﺼﺒﺎﻧﻴﺖ ﻳﺎ اﻓﺴﺮدﮔﻲ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎ ﺑﺎ ﻣﺸﻜﻼت اﺑﺰاری ﻧﺴﺒﺘﺎً ﺑﻬﺘﺮ از ﻣﺸﻜﻼت ﻋﺎﻃﻔﻲ ﺑﺮﺧﻮرد ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ و ﻣﺸﻜﻼت ﻋﺎﻃﻔﻲ اﺳﺎﺳﺎً ﻣﺎﻫﻴﺖ و رﻳﺸﻪ در ﻣﺸﻜﻼت اﺑﺰاری دارﻧﺪ. ﺑﻪ ﻫﺮ ﺻﻮرت ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎ ﺑﺎ ﻣﺸﻜﻼت ﻋﺎﻃﻔﻲ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺑﺎ ﻣﺸﻜﻼت اﺑﺰاری ﻣﻮاﺟﻪ ﺷﻮﻧﺪ (اﭘﺸﺘﺎﻳﻦ و همکاران، ۲۰۰۳).
۲ – ارﺗﺒﺎﻃﺎت: ارﺗﺒﺎط ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺗﻐﻴﻴﺮ و ﺗﺒﺎدل اﻃﻼﻋﺎت ﻣﻴﺎن اﻋﻀﺎء ﺧﺎﻧﻮاده ﺗﻌﺮﻳﻒ ﺷﺪه اﺳﺖ. در ﻣﻮرد ارﺗﺒﺎط دو ﺣﻴﻄﻪ ﻋﻤﺪه وﺟﻮد دارد ﻛﻪ ﺷﺎﻣﻞ: ارﺗﺒﺎط ﻋﺎﻃﻔﻲ و ﻏﻴﺮ ﻛﻼﻣﻲ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. ارﺗﺒﺎط ﻋﺎﻃﻔﻲ ﺑﻪ ﻃﻮر وﻳﮋه ﺷﺎﻣﻞ رﻓﺘﺎر ﻛﻼﻣﻲ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ، ﻣﺎ ﺧﻮد را در ارﺗﺒﺎط ﻛﻼﻣﻲ ﺗﻘﺮﻳﺒﺎً در ﻣﻮاردی ﻛﻪ اﺑﻬﺎم وﺟﻮد دارد، ﻣﺤﺪود ﻣﻲﻛﻨﻴﻢ. در ﻫﺮ دو ﺣﻴﻄﻪ ﻣﺎ ﻛﻴﻔﻴﺖ و دوام ﻫﺮ دو ارﺗﺒﺎط را ارزﻳﺎﺑﻲ ﻣﻲﻛﻨﻴﻢ. ارﺗﺒﺎط ﻳﻚ ﭘﻴﻮﺳﺘﺎر از وﺿﻮح و روﺷﻨﻲ ﺗﺎ اﺑﻬﺎم و ﺗﺎرﻳﻜﻲ را در ﺑﺮ ﻣﻲﮔﻴﺮد. ﻣﻌﻤﻮﻻً ﭘﻴﺎم از ﺣﺎﻟﺖ روﺷﻦ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﻏﻴﺮ روﺷﻦ، ﻧﻘﺎب دار، ﮔﻨﮓ و ﻧﺎﻣﻔﻬﻮم ﺣﺮﻛﺖ ﻣﻲﻛﻨﺪ، ﻳﻚ ﭘﻴﺎم روﺷﻦ دارای وﺿﻮح، اﻧﺴﺠﺎم اﺳﺖ و ﻫﻤﺴﺎن ﺑﺎ اﻃﻼﻋﺎت ﻣﺨﺎﻃﺐ اﺳﺖ. ﻃﺒﻖ اﻳﻦ ﻣﺪل ﭼﻬﺎر ﺳﺒﻚ ارﺗﺒﺎط روﺷﻦ و ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ، روﺷﻦ و ﻏﻴﺮﻣﺴﺘﻘﻴﻢ، ﻣﺒﻬﻢ و ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ و ﻣﺒﻬﻢ و ﻏﻴﺮ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ وﺟﻮد دارد (اﭘﺸﺘﺎﻳﻦ و همکاران، ۲۰۰۳).
ﻓﺮآﻳﻨﺪ ارﺗﺒﺎط در ﺧﺎﻧﻮاده، ﻳﻜﻲ از زﻣﻴﻨﻪﻫﺎی ﻣﻮرد ﻋﻼﻗﻪ ﻣﺸﺎوران در ﺧﺎﻧﻮاده درﻣﺎﻧﻲ اﺳﺖ (ﻧﻮاﺑﻲﻧﮋاد، ۱۳۸۳). ﻫﻢﭼﻨﻴﻦ ﻳﻜﻲ از ﺟﻨﺒﻪﻫﺎی اﺳﺎﺳﻲ ﺗﻌﺎﻣﻼت اﻧﺴﺎﻧﻲ، ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ ﺑﺮﻗﺮاری ارﺗﺒﺎط ﻣﺆﺛﺮ ﻓﺮد ﺑﺎ دﻳﮕﺮان اﺳﺖ. ﺑﺎرﻛﺮ (۱۹۸۶)، اﭘﺸﺘﺎﻳﻦ و ﻫﻤﻜﺎران (۱۹۸۳) ﺑﺮ اﻳﻦ ﺑﺎورﻧﺪ ﻛﻪ ارﺗﺒﺎط، ﻋﺎﻣﻞ ﻣﻌﺘﺒﺮی ﺑﺮای ارزﻳﺎﺑﻲ ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺧﺎﻧﻮاده اﺳﺖ و ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ ﺧﺎﻧﻮاده ﺳﺎﻟﻢ ﺑﺮای ارﺗﺒﺎط ﻓﻜﺮی و اﺣﺴﺎﺳﻲ، ﺑﻴﺸﺘﺮ از ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎی ﻣﺘﻮﺳﻂ و ﻳﺎ دارای ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺑﺪ اﺳﺖ (ﻛﺎﺗﻤﻦ، ۱۹۹۷؛ ﺑﻪ ﻧﻘﻞ از ﺻﻴﺎدی، ۱۳۸۱).
ﺷﻜﺴﺖ در ﺑﺮﻗﺮاری ارﺗﺒﺎط، ﻳﻜﻲ از راﻳﺞﺗﺮﻳﻦ ﻣﺸﻜﻼﺗﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ از ﺳﻮی ﻫﻤﺴﺮان ﻧﺎراﺿﻲ اﺑﺮاز ﻣﻲﺷﻮد. ﻧﺘﺎﻳﺞ ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎ ﻧﺸﺎن ﻣﻲدﻫﻨﺪ ﺑﺎ اﻳﻦ ﻛﻪ دﺷﻮاریﻫﺎی ارﺗﺒﺎﻃﻲ، ﺗﻨﻬﺎ ﻋﻠﺖ اﺧﺘﻼفﻫﺎی زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﺎ اﻳﻦ ﺣﺎل ﻣﺸﺨﺺ ﻛﻨﻨﺪه رواﺑﻂ ﻫﻤﺴﺮان ﭘﺮﻳﺸﺎن اﺳﺖ و ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲرﺳﺪ ﻣﺸﻜﻼت ﻣﻮﺟﻮد را ﺗﺸﺪﻳﺪ ﻣﻲﻛﻨﺪ (ﻋﺰﻳﺰی، ۱۳۸۶).
۳ – ﻧﻘﺶﻫﺎ: ﻧﻘﺶﻫﺎی ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ ﺷﺎﻣﻞ اﻟﮕﻮﻫﺎی ﺗﻜﺮاری رﻓﺘﺎر و ﻋﻤﻠﻜﺮد اﻋﻀﺎء ﻳﺎ ﻛﻞﺧﺎﻧﻮاده ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. ارزﻳﺎﺑﻲ
ﺧﺎﻧﻮاده از ﻟﺤﺎظ اﺑﻌﺎد ﻧﻘﺸﻲ ﺷﺎﻣﻞ ارزﻳﺎﺑﻲ ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ ﻋﻤﻠﻜﺮد اﻋﻀﺎءﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺗﻜﻤﻴﻞﻛﻨﻨﺪه ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ. اﻳﻦ ﻧﻘﺶﻫﺎ ﺷﺎﻣﻞ ﭘﻨﺞ ﮔﺮوه اﻟﻒ) ﺑﺨﺶ ﻣﻨﺎﺑﻊ: ﻣﺜﻞ ﭘﻮل، ﻏﺬا، ﻟﺒﺎس و ﺳﺮﭘﻨﺎه، ب)ﭘﺮورش و ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻣﺜﻞ راﺣﺘﻲ، ﮔﺮﻣﻲ، اﻋﺘﻤﺎد و ﺣﻤﺎﻳﺖ، ج)رﺷﺪ ﺷﺨﺼﻲ: ﻣﺜﻞ رﺷﺪ ﻓﻴﺰﻳﻜﻲ، ﻋﺎﻃﻔﻲ، آﻣﻮزﺷﻲ، رﺷﺪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻛﻮدﻛﺎن،
ﺣﺮﻓﻪ، ﺷﻐﻞ، روانﺷﻨﺎﺳﻲ و رﺷﺪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، د)ﻧﮕﻬﺪاری و ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺳﻴﺴﺘﻢ ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ: ﻣﺜﻞﻋﻤﻠﻜﺮدﻫﺎی ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮی، ﻣﺮزﻫﺎ و ﻋﻀﻮﻳﺖ، ﻋﻤﻠﻜﺮدﻫﺎی ﻛﻨﺘﺮل رﻓﺘﺎر، اﻣﻮر ﻣﺎﻟﻲ، ن) ﺧﺸﻨﻮدی ﺟﻨﺴﻲ ﺑﺰرﮔﺴﺎﻻن: ﻣﺜﻞ رﺿﺎﻳﺖ زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ در واﻛﻨﺸﻬﺎی زوﺟﻴﻦ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ (اﭘﺸﺘﺎﻳﻦ و همکاران، ۲۰۰۳).
۴ -واﻛﻨﺸﻬﺎی ﻋﺎﻃﻔﻲ: واﻛﻨﺸﻬﺎی ﻋﺎﻃﻔﻲ ﻋﺒﺎرت اﺳﺖ از: ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ای ﻳﺎ داﻣﻨﻪ ای از ﻣﺤﺮکﻫﺎ ﺑﺎ ﻛﻴﻔﻴﺖ و ﻓﺮاواﻧﻲ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ، دو دﺳﺘﻪ از ﻋﻮاﻃﻒ ﻗﺎﺑﻞ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ: ﻳﻜﻲ ﻫﻴﺠﺎﻧﺎت آرام: ﻣﺜﻞ ﻋﻮاﻃﻒ، ﮔﺮﻣﻲ، ﺗﻤﺎﻳﻞ، ﻋﺸﻖ، ﺷﺎدی، ﻟﺬت، دﻟﺪاری. دﻳﮕﺮی ﻫﻴﺠﺎﻧﺎت ﻧﺎﺧﻮﺷﺎﻳﻨﺪ (ﻓﻮری): ﻋﺼﺒﺎﻧﻴﺖ، ﺗﺮس، اﺿﻄﺮاب، ﻧﮕﺮاﻧﻲ، ﻧﺎاﻣﻴﺪی و اﻓﺴﺮدﮔﻲ. ﺑﺮای ارزﻳﺎﺑﻲ واﻛﻨﺸﻬﺎی ﻋﺎﻃﻔﻲ ﺧﺎﻧﻮاده، ﺿﺮورﻳﺴﺖ ﻇﺮﻓﻴﺖ ﻓﺮدی ﻫﺮ ﻳﻚ از اﻋﻀﺎء ﺧﺎﻧﻮاده در زﻣﻴﻨﻪی ﺗﺠﺮﺑﻪﺷﺎن در ﭼﺎرﭼﻮب اﻳﻦ ﻋﻮاﻃﻒ ارزﻳﺎﺑﻲ ﺷﻮد و ﻋﻮاﻃﻔﻲ ﻛﻪ آن ﻫﺎ در ﻣﻮﻗﻌﻴﺖﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻧﻤﻮده اﻧﺪ، ارزﻳﺎﺑﻲ ﺷﻮد (اﭘﺸﺘﺎﻳﻦ و همکاران، ۲۰۰۳).
۵ – آﻣﻴﺰش (درﮔﻴﺮی) ﻋﺎﻃﻔﻲ: آﻣﻴﺰش ﻋﺎﻃﻔﻲ را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺠﻤﻮﻋﻪای از ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎی اﻋﻀﺎء ﺧﺎﻧﻮاده ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ آن را در ﻋﻼﺋﻖ، ارزشﻫﺎ و دﻳﮕﺮ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎ و اﻗﺪاﻣﺎت ﻧﺸﺎن ﻣﻲ دﻫﻨﺪ، ﻣﺎ ﻣﻲ ﺑﻴﻨﻴﻢ ﻛﻪ اﻓﺮاد ﭼﮕﻮﻧﻪ و ﺑﻪ ﭼﻪ ﻃﺮﻳﻘﻲ، ﻋﻼﺋﻖ و ﺧﻮاﺳﺘﻪﻫﺎﻳﺸﺎن را ﺑﺎ دﻳﮕﺮان در ﻣﻴﺎن ﻣﻲﮔﺬارﻧﺪ، آﻣﻴﺰش ﻋﺎﻃﻔﻲ دارای داﻣﻨﻪای از ﻋﺪم وﺟﻮد آﻣﻴﺰش ﻋﺎﻃﻔﻲ (ﻫﻴﭻ ﻋﻼﻗﻪ ﻳﺎ ﻣﺮاوده ای ﻧﺸﺎن داده ﻧﻤﻲﺷﻮد ﻳﺎ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻧﻤﻲﺷﻮد) ﺗﺎ ﺑﻲﻧﻬﺎﻳﺖ آﻣﻴﺰشﻋﺎﻃﻔﻲ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺳﻼﻣﺘﻲ در وﺳﻂ اﻳﻦ ﻃﻴﻒ ﻗﺮار دارد (اﭘﺸﺘﺎﻳﻦ و همکاران، ۲۰۰۳).
۶ -ﻛﻨﺘﺮل رﻓﺘﺎر: ﻛﻨﺘﺮل رﻓﺘﺎر را ﻣﻲﺗﻮان ﺑﻪ ﻋﻨﻮان روﺷﻲ از ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎی ﺧﺎﻧﻮاده ﺗﻠﻘﻲ ﻛﺮد ﻛﻪ ﺑﺮای ﻣﻬﺎر رﻓﺘﺎر اﻋﻀﺎﻳﺶ ﺑﻪ ﻛﺎر ﻣﻲرود. ﻣﺜﻞ ﺧﻄﺮ ﻓﻴﺰﻳﻜﻲ، ﻧﻴﺎزﻫﺎی ﺑﻴﻮﻟﻮژﻳﻜﻲ و اﻧﮕﻴﺰﺷﻲ ﻣﺜﻞ ﺧﻮردن، ﺧﻮاﺑﻴﺪن، ﻏﺮﻳﺰه، اﻣﻮر ﺟﻨﺴﻲ و ﭘﺮﺧﺎﺷﮕﺮی، رﻓﺘﺎر اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻛﻪ رﻓﺘﺎر درون و ﺑﻴﺮون ﺧﺎﻧﻮاده را ﺷﺎﻣﻞ ﻣﻲﺷﻮد. ﭼﻬﺎر ﺳﺒﻚ ﺑﺮای ﻛﻨﺘﺮل رﻓﺘﺎر وﺟﻮد دارد: ﻛﻨﺘﺮل ﺳﺨﺖﮔﻴﺮاﻧﻪ، ﻛﻨﺘﺮل ﻣﻨﻌﻄﻒ، ﻛﻨﺘﺮل ﺑﺎ ﻋﺪم ﻣﺪاﺧﻠﻪ و ﻛﻨﺘﺮل ﺑﻲﻧﻈﻢ و ﻫﺮج و ﻣﺮج (اﭘﺸﺘﺎﻳﻦ و همکاران، ۲۰۰۳).
۷ – ﻣﻘﻴﺎس ﻛﻠﻲ: اﻳﻦ ﻣﺪل اﺑﻌﺎد ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎ را ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮار ﻣﻲدﻫﺪ ﻛﻪ ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻋﻤﻠﻜﺮدﺷﺎن ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﻲ ﻗﺮار ﻣﻲدﻫﺪ. ﺑﻌﺪ ﻋﻤﻠﻜﺮد ﻛﻠﻲ ﻳﻜﻲ از ﻧﺘﺎﻳﺞ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ FAD ﺑﻮد ﻛﻪ ﻛﻞ اﺑﻌﺎد ﺧﺎﻧﻮاده را ﺑﺮرﺳﻲ ﻣﻲ کند (اﭘﺸﺘﺎﻳﻦ و همکاران، ۲۰۰۳).
[۱] Franklin
[۲] Haferbray
[۳] Epstein, Ryan, Bishop, Miller & Keitner
[۴] problem solving
[۵] communication
[۶] Barker
[۷] Epstein
[۸] Quatman
[۹] roles
پنجشنبه 99/09/06
رفتار افراد قابل تغییرند. بنابراین اگر چه محیط های اجتماعی مختلف مانند مدرسه و … نیز می توانند در شکل گیری چنین رفتارهایی مؤثر باشند، بدون شک، خانواده به عنوان مهم ترین عامل محیطی در این زمینه حائز اهمیت است (ثنایی و امینی، ۱۳۷۹).
نظریه تحلیل ارتباط محاوره ای
ﻳﻜﻲ از ﺷﻴﻮهﻫﺎی ﻣﺆﺛﺮ آﻣﻮزش اﻟﮕﻮﻫﺎی ارﺗﺒﺎﻃﻲ ﻣﺆﺛﺮ، آﻣﻮزش ﻧﻈﺮﻳﻪ «ﺗﺤﻠﻴﻞ ارﺗﺒﺎط ﻣﺤﺎورهای» اﺳﺖ. اﻳﻦ ﻧﻈﺮﻳﻪ در ﺳﺎل (۱۹۵۰) ﺗﻮﺳﻂ «ارﻳﻚ ﺑﺮن» ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻳﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ. ﺑﺮن ﻣﻌﺘﻘﺪ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﺨﺼﻴﺖ اﻧﺴﺎن ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺳﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﺟﺪاﮔﺎﻧﻪ ﻣﻦ ﻳﻌﻨﻲ «ﻣﻦ واﻟﺪ»، «ﻣﻦ ﺑﺎﻟﻎ» و «ﻣﻦ ﻛﻮدک» ﺳﺎزﻣﺎن ﻳﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ ﻛﻪ در ارﺗﺒﺎﻃﺎت ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ از ﻫﺮ ﻛﺪام از اﻳﻦ ﺳﻪ ﺣﺎﻟﺖ اﺳﺘﻔﺎده ﻛﻨﺪ (ﭼﭙﻤﻦ، ۲۰۰۷). ارﺗﺒﺎط «ﺑﺎﻟﻎ ﺑﺎ ﺑﺎﻟﻎ»، «واﻟﺪ ﺑﺎ واﻟﺪ» ﻳﺎ «ﻛﻮدک ﺑﺎ ﻛﻮدک» دو ﻧﻔﺮ، ﺗﻜﻤﻴﻠﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺑﻪ ارﺗﺒﺎطﻫﺎﻳﻲ ﻣﻨﺠﺮ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ ﻛﻪ ﻫﺮ دو ﻃﺮف اﺣﺴﺎس ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ را ﻣﻲﻓﻬﻤﻨﺪ. ﺗﺎ وﻗﺘﻲ ﺗﺒﺎدلﻫﺎی دو ﻧﻔﺮ ﻣﻜﻤﻞ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ارﺗﺒﺎط ﺑﻪ آراﻣﻲ و ﺑﻪ ﻧﺤﻮ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪای ﭘﻴﺶ ﻣﻲرود. ﺗﺒﺎدلﻫﺎی متقاطع زﻣﺎﻧﻲ ﺻﻮرت ﻣﻲﮔﻴﺮﻧﺪ ﻛﻪ «ﺣﺎﻟﺖ ﺧﻮد» ﻣﻮرد ﺧﻄﺎب، ﺣﺎﻟﺘﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﻲدﻫﺪ. ﺗﺒﺎدل ﺷﻮﻫﺮی ﻛﻪ ﺑﺎ «ﻛﻮدک» زﻧﺶ ﺷﻮﺧﻲ ﻣﻲﻛﻨﺪ، زﻣﺎﻧﻲ ﻗﻄﻊ ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ «ﺑﺎﻟﻎ» زن، در ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ او ﺑﮕﻮﻳﺪ ﻛﻪ ﺷﻮﺧﻲ وی اﺻﻼً ﺑﺎﻣﺰه ﻧﺒﻮد. راز ﻛﻤﻚ ﺑﻪ زن و ﺷﻮﻫﺮﻫﺎ از ﻧﻈﺮ ﻣﺴﺎﺋﻞ ارﺗﺒﺎﻃﻲ، اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ آنﻫﺎ ﻛﻤﻚ ﻛﻨﻴﻢ از ﺣﺎﻟﺖﻫﺎی ﺧﻮد، آﮔﺎه ﺷﻮﻧﺪ و ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﻛﻪ اﻳﻦ ﺣﺎﻟﺖﻫﺎ، ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﺟﺎی اﻳﻦ ﻛﻪ ﻣﻜﻤﻞ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ را ﻗﻄﻊ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. اﮔﺮ آنﻫﺎ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺣﺎﻟﺘﻲ از ﺧﻮد را ﻛﻪ در ﺗﺒﺎدل ﻣﺘﻘﺎﻃﻊ درﮔﻴﺮ اﺳﺖ، ﺑﺸﻨﺎﺳﻨﺪ و ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺘﻲ ﺑﺮﮔﺮدﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﻮرد ﺧﻄﺎب واﻗﻊ ﺷﺪه اﺳﺖ، ﻗﺎدر ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﺑﻮد در ﺗﺒﺎدلﻫﺎی ﻣﻜﻤﻠﻲ ﺷﺮﻛﺖ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻧﺎﻣﺤﺪود ﭘﻴﺶ ﻣﻲرود (ﭘﺮوﭼﺎﺳﻜﺎ و ﻧﻮرﻛﺮاس، ۱۹۹۹؛ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺳﻴﺪﻣﺤﻤﺪی، ۱۳۸۵).
ﺑﻪ ﻋﻘﻴﺪه اﭘﺸﺘﻴﻦ ﺑﻴﺸﺎپ، رﻳﺎن، ﻣﻴﻠﺮ و ﻛﻴﺘﻨﺮ (۱۹۹۳، ﺑﻪ ﻧﻘﻞ از ﭘﻴﺘﺮﺳﻮن و ﮔﺮﻳﻦ، ۱۹۹۹)، اﺛﺮﺑﺨﺸﻲ آﻣﻮزش ﺗﺤﻠﻴﻞ ارﺗﺒﺎط ﻣﺤﺎوره ای ﺑﻪ ﻣﺎدران ﺑﺮ ﺑﻬﺒﻮد داﺷﺘﻦ ارﺗﺒﺎط ﻣﺆﺛﺮ ﻳﻚ ﺧﺼﻮﺻﻴﺖ ﻣﻬﻢ و ﻗﻮی در ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎی ﺳﺎﻟﻢ اﺳﺖ. ارﺗﺒﺎﻃﺎت ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ ﺑﻪ راهﻫﺎی ﻛﻼﻣﻲ و ﻏﻴﺮﻛﻼﻣﻲ ﻣﺒﺎدﻟﻪ اﻃﻼﻋﺎت ﺑﻴﻦ اﻋﻀﺎی ﺧﺎﻧﻮاده اﺷﺎره دارد. ارﺗﺒﺎط، اﻓﺮاد را ﻣﺘﻮﺟﻪ اﻳﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ دﻳﮕﺮان ﭼﻪ ﻣﻲاﻧﺪﻳﺸﻨﺪ و ﻳﺎ ﭼﻪ اﺣﺴﺎﺳﻲ دارﻧﺪ و ﻧﻜﺘﻪ ﻣﻬﻢ دﻳﮕﺮ اﻳﻦ ﻛﻪ ارﺗﺒﺎط، ﻓﻘﻂ ﺻﺤﺒﺖ ﻛﺮدن ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﮔﻮش دادن ﺑﻪ دﻳﮕﺮان اﺳﺖ ﺗﺎ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﻮﻳﻢ آن ﻫﺎ ﭼﻪ ﻣﻲﮔﻮﻳﻨﺪ. ارﺗﺒﺎط ﻣﺆﺛﺮ، ﺗﻘﺮﻳﺒﺎً ﻫﻤﻴﺸﻪ در ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎی ﺳﺎﻟﻢ و ﻗﺪرﺗﻤﻨﺪ ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻣﻲﺷﻮد، در ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ارﺗﺒﺎط ﺿﻌﻴﻒ، ﻣﻌﻤﻮﻻً در ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎی ﻧﺎﺳﺎﻟﻢ دﻳﺪه ﻣﻲﺷﻮد. ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت اﻧﺠﺎم ﺷﺪه در زﻣﻴﻨﻪ اﺛﺮات ﻋﺪم وﺟﻮد ارﺗﺒﺎﻃﺎت ﺻﺤﻴﺢ و ﻣﻨﺎﺳﺐ و ﻋﻤﻠﻜﺮد ﻧﺎﻣﻄﻠﻮب ﺧﺎﻧﻮاده، ﭘﻴﺎﻣﺪﻫﺎی ﺳﻮء آن را ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﺸﺨﺺ ﻣﻲﻛﻨﺪ.
نظریه سیستمی خانواده
در نظریه سیستمی خانواده رفتار هر فرد وابسته به کل سیستم خانواده و رفتار سایر اعضا و عناصر توصیف شده است. در نتیجه مشکلات رفتاری فرد نیز ناشی از تعامل عناصری است که در خانواده یا محیط های دیگر اجتماعی در حالت تعادل قرار دارند. لذا فرایندهای درونی انسان ها پدیده هایی کاملاً درونی نبوده و متأثر از عوامل بیرونی است که بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند و سیستمی که بیش از همه بر رفتار فرد تأثیر دارد خانواده است که هم رفتارهای سازشی و بهنجار و هم رفتارهای نابهنجار افراد را شکل می دهد (ثنایی و امینی، ۱۳۷۹).
انسان سیستمی زنده و ساختار یافته است که پیاپی نسبت به ساختارهای داخلی خود واکنش نشان می دهد و هم زمان تمام امکانات عمل، تعامل و تغییر فرد را نیز مشخص می کند. از سوی دیگر، فرد به عنوان موجودی اجتماعی، ابتدا در محیط خانواده به موجودی اجتماعی تبدیل می شود. پدیده اجتماعی کردن فرزندان توسط خانواده به عنوان عامل مهم در رابطه با رفتارهای تضمین کنندهی سلامت شناخته شده است (موسوی، ۱۳۸۲).
در رویکرد سیستمی متکی بر نظریه ی عمومی سیستم ها، عملکرد خانواده چونان پدیده ای رشدیابنده در نظر گرفته می شود. این تعریف از پدیده خانواده، بستگی به ساختار رشدی و اجتماعی خانواده دارد. از دیدگاه سیستمی، چنین پدیده ای مستلزم انسجام و نگاه داری موجودیت خانواده و توانایی خانواده برای انجام وظایف اساسی به منظور رشد و رفاه اعضای خانواده است. خانواده، ارزش های خود را تکامل می دهد و انتظارات در مورد نقش ها و قوانین ارتباطی را مهیا می کند. رویکرد سیستمی، خانواده را به عنوان سیستمی با تعاملات مداوم بین زیرسیستم های فردی و در همان زمان به عنوان یک زیر مجموعه در محیط خود مد نظر قرار میدهد.در واقع، در این رویکرد، یک خانوادهی به هنجار، خانوادهئی است با ساختاری منسجم که در جهت رشد و رفاه اعضای خود عمل می کند و می تواند به طور پویا با عوامل نوبهنوشوندهی محیطی، تعامل برقرار کند و با آن ها سازگار شود، بی آن که در این میان دچار اغتشاش گردد و افراد خانواده در این فرایند از خود علائم مرضی بروز دهند (موسوی، ۱۳۸۲).
الگوی خانواده سالم در کسب هدف ها، سودمند است و برعکس، خانوادهی ناسالم از الگوهای خانوادگی ناسودمند استفاده می کند و تعاملات آن ها همراه با تنش و رفتارهای مرضی است (وتر و گیل، ۱۹۸۷).
تئوری عمومی سیستم ها برای توصیف و یکپارچه سازی خصوصیات عمومی سیستم ها طراحی شده است. در این تئوری، هر سیستم به چند زیرسیستم و هر زیرسیستم، خود به زیرگروه های کوچک تر تقسیم می شود. یک سیستم در درون یک سیستم عمل می کند و با بقیه ی سیستم های موجود در این محیط در حال تعمل است. محیط، رفتار سیستم را تغییر می دهد و نیز، ممکن است توسط آن تغییر یابد. سیستم ها و محیط، توسط مرزها از هم جدا می گردند. مرزها، عناصر متعلق به سیستم و عناصر متعلق به محیط را به طور نسبی از هم جدا می کنند. جایی که تعامل میان عناصر داخل سیستم، بیشتر از تعامل آن ها با عناصر خارجی باشد، مرز سیستم است (وتر و گیل، ۱۹۸۷).
یک سیستم، می تواند باز یا بسته باشد. یک سیستم، زمانی باز تلقی می شودکه به مبادله ی اطلاعات با محیط اطراف خود بپردازد. یک سیستم باز، قادر است با تغییرات محیط خود تطابق یابد و در همان زمان، توازن حیاتی خود را حفظ کند. برعکس، یک سیستم بسته هیچ مشکلی از ورودی و خروجی اطلاعات ندارد (موسوی، ۱۳۸۲).
آن چه که در خصوص سیستم های باز اهمیت دارد، آن است که این سیستم ها به دلیل روابط و مبادلاتی که با بیرون از خود دارند، از محیط بیرونی اثر می پذیرند و به طور متقابل بر آن اثر می گذارند. آن چه که میزان اثرپذیری و اثرگذاری سیستم ها را تعیین می کند، میزان تراوائی مرزهای سیستم است. برای نمونه یک فرد، سیستم بازمحسوب می شود و با محیط بیرونی خود تعامل دارد. یکی از مهم ترین و اثرگذارترین این محیطها خانواده است که یک سیستم فراتر محسوب می شود که فرد را در برمی گیرد (موسوی، ۱۳۸۲).
بر اساس رویکرد سیستمی، خانواده، خود یک سیستم است که اعضای آن صمیمانه با هم ارتباط دارند، دارای گذشته ی مشترک هستند، در عقاید و ارزش های خاص با هم سهیم اند، نقش های ویژه ای بر عهده دارند و به شیوه ای پیشبینیشونده با یکدیگر تعامل دارند. ارتباط عناصر این سیستم و این تصور که اگر اتفاقی در قسمتی از سیستم بیافتد، بر بقیه سیستم هم اثر می گذارد، کاملاً با تصور ما از خانواده هم خوانی دارد. این رویکرد، به خانواده به عنوان یک سیستم و به فرد به عنوان عضوی از سیستم می نگرد. در رویکرد سیستمی (یا بهتر است بگوئیم زیستی، روانی و اجتماعی)، تأثیرات چندگانه ی چرخه ای بین فرد و عملکرد خانواده وجود دارد (موسوی، ۱۳۸۲).
[۱] Transactional Analysis
[۲] Eric Bern
[۳] Chapman
[۴] Prochaska & Norkrass
[۵] Bishop