موضوع: "بدون موضوع"

راهنمای مقاله : برنامه پیشگیری و تقویت رابطه[۱] (P. R. E. P) -کیفیت روابط زناشویی

مارکمن[۱] و جان گاتمن[۲] از افرادی بودند که در این زمینه مطالعه کردند. این محققان در زوج های درمانده نقص های ارتباطی  را پیدا کردند و نهایتاً مارکمن به این نتیجه رسید که کیفیت ارتباط قبل از ازدواج و قبل از درماندگی یکی از مهمترین پیش بینی کننده­ های درماندگی زناشویی آینده است. بر اساس این یافته­ ها مارکمن یک برنامه پیشگیری را بوجود آورد(استامن، ۲۰۰۰)

 

(P. R. E. P) بر دیدگاه سنتی رفتاری- شناختی و زوج درمانی رفتاری مبتنی شده است. بنابراین بر روش های تفکر( نگرش ها و انتظارات) و رفتارهایی(ارتباط و کنترل تعارض) توجه دارد که با شکست یا موفقیت زناشویی همراه می باشند. رویکرد مهارت محور بر این پیش فرض تکیه  می کند که زوج ها می توانند رفتارهای تازه­ایی را یاد بگیرند که به آنها کمک کند تا  از زوال رابطه که به وفور در ازدواج دیده می­ شود، پیشگیری شود. این برنامه علاوه بر ریشه های رفتاری- شناختی بر طیف وسیعی از تحقیقات زناشویی متکی می­باشد. اگر چه مسیر مشخصی برای درماندگی زناشویی و طلاق وجود ندارد، اما شکل(۲-۷) در بر گیرنده یک الگوی کلی است که بر پایه مطالعات مختلف مربوط به ازدواج و رابطه، مسیر شکست ازدواج را نشان می دهد.

 

دانلود مقاله و پایان نامه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

در این مدل دو نفر از طریق آمیختن شباهت ها و تفاوت ها جذب یکدیگر می شوند. و وقتی مدت زمانی را با هم می گذارانند در صورتی که زمان رضایتبخش باشد نسبت به هم احساس دلبستگی می کنند. در این میان یک احساس اضطراب برای از دست دادن عشق بالقوه بوجود می آید. در این زمینه تعهد رشد می کند و تا حد زیادی اضطراب از طریق پیمان با هم بودن، رفع می شود. برای بسیاری از زوج ها این تعهد در جریان ازدواج به اوج خود می رسد. قبل از عروسی، بیشتر زوجها برای اولین بار درباره توانایی­شان برای دست بکار شدن با تعارض آزمون هایی کرده ­اند، اما آنها در جریان دوستی­شان با بسیاری از موضوعات مهم و یا اختلاف ها روبرو نشده ­اند. و این دلیلی است بر اینکه چرا در این مرحله رضایتمندی خیلی زیاد است.هنوز دلیل روشنی وجود ندارد که چگونگی زوج ها ارتباط برقرار می کنند و با تعارضات که داستان مهمی را درباره آینده شان خبر  می دهد، دست بکار می شوند. فراتر از سطح رضایتمندی قبل از ازدواج، این زوج های متعهد باید در طی زمان  به طور روز افزونی  با مشکلات مربوط به باهم بودن روبرو شوند. همین امر توضیح می دهد که چرا بسیاری از زوج ها می­توانند تعهد را بوجود آورند و تا زمانی که دلبستگی را دارند همچنان خوشحال باقی بمانند و بتدریج با خشم های پایدار و تعارضات حل نشده فرسایش پیدا می­ کنند. اینکه آنها درباره چه چیزی بحث می­ کنند و چگونه بحث می کنند نتیجه انتظارات و توانایی شان برای برقراری ارتباط و مذاکره موثر است. بسیاری از این انتظارات و توانایی ها بر تجارب قبلی زندگی با خانواده اصلی، روابط گذشته و زمینه فرهنگی شان مبتنی است. الگوهای معینی از رویارویی نامناسب با تعارض که بر رابطه اثر تخریبی دارند، در بسیاری از ازدواج ها بطور تکراری ظاهر خواهد شد. علاوه بر این در طی زمان یک تغییر مهم در رابطه رخ خواهد داد، همسر فعلی بجای اینکه منشاء لذت یا حمایت باشد، بطور روز افزون با درد و ناکامی همراه  می شود. برای بسیاری از زوج ها،  این حالت پیش فرض اساسی مربوط به فلسفه باهم بودن را که ( داشتن یک دوست صمیمی و حمایت کننده در زندگی بود)، نقض می کند. ممکن است تعبیر های منفی تر از آنچه هست، تعبیر کنند، تدریجاً اطمینان کاهش می یابد و احساس دلبستگی که به تعهد منتهی می شد، شکننده می شود. و در واقع ما شاهد زوج هایی می شویم که باقربانی شدن تعهد در کوره داغ تعارض ها، آینده  رابطه شان تهدید می شود. نهایتاً از ازدواج پوسته ای  می ماند و هر یک از زوج ها انتظار تغییر از دیگری را دارد.  در این حالت برقراری مجدد نقطه نظر اولیه دشوارتر می گردد. در اینجا کلید های حفظ ازدواج  در گرو تعهد  بعنوان فداکاری نیست بلکه بیشتر بعنوان یک اجبار است. به عیارت دیگر حالا تصمیم برای ماندن یا ترک  کردن بیشتر بر اساس مقایسه بهای ترک کردن در برابر اشتیاق برای ماند انجام می گیرد. در اینجا با توجه به  نقطه نظر  زوج ها ممکن است آنها از همدیگر طلاق بگیرند و یا به یک زندگی زناشویی بدبخت  گونه ادامه  دهند. البته بعضی از زوج ها از این مکان توام با فشار زیاد و فداکاری کم، به رشد مجدد فداکاری، عشق و مثبت بودن در ازدواج، برمی­گردند. این الگوی مربوط به شکست ازدواج اهدافی را برای مداخله مطرح می­ کند که عبارتند از: الگوهای معین ارتباط، کنترل تعارض، باورهای با کارکرد بد و شناخت ها و انگیزه های مربوط به تعهد. چیزهایی وجود دارد که زوج ها می­توانند یاد بگیرند و عمل کنند تا به آنها کمک شود که در مسیر شکست قرار نگیرند و در مسیر دوستی، حمایت و صمیمیت قرار بگیرند(برگرو هانا،۱۹۹۹).

 

۲-۳-۵- مدل رفتاری – ارتباطی

 

رویکرد رفتاری- ارتباطی، ترکیبی نظری- عملی از سیستم ها و جهت گیرهای شناختی- رفتاری است. گرچه رفتار بر اساس تامین اهداف حقیقی و یا استعاره­ای مفهوم سازی می­ شود، اما تعدیل­هایی که میان  همسران روی می دهد همیشه دارای پیامد های ارتباطی است. به این معنا که رفتار یکی از همسران بر طرف مقابل اثراتی خواهد داشت. این موضوع به روشنی عقیده های نظام دار است. در عین حال مشخص شده است که اسنادهای فردی و تفسیرهای مربوط به رفتارهای همسر بسیار متنوع  بوده و بر درک همسر و نوع پاسخی که بروز خواهد کرد اثر می گذارد. در حقیقت رفتار موجود در یک رابطه، به شکلی چشمگیر تحت تاثیر عوامل  شناختی قرار می گیرد. مدل رفتار- ارتباطی نظامی مفهومی و بالینی ترکیب سه سیستم نظری  بسیار  مقبول  دهه گذشته(تبادل اجتماعی، شناخت درمانی و رفتار درمانی) می­باشد. رویکردهای رفتاری مربوط به مشکلات زناشویی، از زمان پیدایش خود در کمتر  از دو دهه دستخوش تحول گسترده­ای شده ­اند. در مداخله­های رفتاری نخستین، نظریه تبادل اجتماعی و قراردادی ساده مورد تاکید قرار می­گرفتند. اخیراً نگرش­های مداخله­ای با طیف گسترده ای طراحی شده ­اند. هدف این نوع نگرش ها عبارتند از افزایش رفتارهای مثبت و خوشایند، بهبود در ارتباط، ایجاد مهارت های حل مسئله و حرکت در جهت حل مسائل جنسی، ایجاد تغییر در الگوهای زیان بخش یا مخدوش فکری که ممکن است زوج ها داشته باشند، پیدا کردن راه­هایی  برای جلوگیری از تشدید تعارض و کوشش برای تغییر  الگوهای وسیع­تر رفتاری که به اختلافات زناشویی منجر می­شوند. رویکردهای اولیه، رضایت زناشویی را افزایش در تعامل های مثبت بین زوج­ها تعریف می­کردند و در نتیجه در مداخله های رفتاری سعی می­شد به جای تعامل­های منفی، تعامل­های مثبت جایگزین شوند. این کار، از طریق تشخیص و افزایش  رفتارهای مطلوب صورت می گرفت. در نگرش رفتاری که عمدتاً بر اساس  نظریه های یادگیری برخاسته از آزمایشگاه استوار بود و با کارهای اسکینر قوت گرفته بود، کنش­های متقابل بین زوج های مشکل دار، تحت کنترل منفی تلقی می شد. یعنی این تعامل ها به وسیله تنبیه یا ترس از  پیامد های منفی کنترل می شوند. بنابراین، هدف این نوع مداخله­های رفتاری

پایان نامه روانشناسی در مورد : کیفیت روابط زناشویی – ترکیب و چارت زمانی برنامه های R. E

انعطاف­ناپذی وجود ندارد. برنامه های غنی­سازی و پیشگیری از مشکل می توانند به دو بخش یک روزه تقسیم شوند که در روز اول مهارت های اصلی  و محوری و روز دوم برای مهارتهای پیشرفته می­باشد و یا در دو روز متوالی مثل تعطیلات آخر هفته انجام شود. همچنین در یک سری نشست­های هفتگی نیز قابل اجرا می­باشد. این نشست ها دو ساعت در هفته و به مدت ۱۰ الی ۱۵ هفته طول می­کشد. موارد دیگر اشکال زمانی شکل نیم روزی است که از ۱ الی ۴ هفته به طول می انجامد. اگر چه قالب های یک روزه­ی بلند مدت برای بسیاری از زوج­ها راحتتر است، ولی برای یک برنامه اهمیت زیادی دارد که در طول چند هفته تداوم یابد. در این حالت فرصت بیشتری برای بررسی مهارت ها در خانه وجود دارد.  و مهمتر  اینکه به زوجین این امکان را می دهد که فرصت بیشتری داشته باشند تا این مهارت ها را برای حل مسئله  و گسترش مهارتها در خانه به کار برند. به علاوه نتیجه­ مستقیم مفیدی که بدست می­آید این است که فضایی خارج از جلسات فراهم می­ کند و همچنین فرصتی برای استفاده­ی بیشتر از فرصت­ها و شکل­های دیگر کاربرد مهارتهای آموخته شده، فراهم می­ کند. مثلاً  تکالیف منزل به دلیل این که در زندگی روزمره به کار می­روند امکان بازبینی، نظارت و ارزشیابی فراهم می­آورند(سوکا، ۲۰۰۵).

 

 

۲-۴-۵- قالب­های زمانی جلسات R. E

 

جلسات درمانی R. E  دارای اشکال ذیل می باشد: ماراتون (۱ تا ۲ روز متوالی در هفته). مینی ماراتون(۳ تا ۴ ساعت)، جلسات هفتگی( معمولاً ۱ ساعت)، تک جلسه( ۵۰ دقیقه). جلسات  ماراتون و مینی ماراتون به ویژه برای مراجعان حرفه­ای مفید است(که ممکن است ۲ روز تحت مراقبت بودن را نتیجه بخش­تر و مفیدتر  از کمتر ۲ روز بدانند). برای مراجعینی که از خارج  شهر می­آیند و مراجعینی که مسافت زیادی را طی می­ کنند، و نیز حل بحرآنها و تصمیم ­گیری در مورد چگونگی آشتی دادن بسیار خوب می­باشد. درمان R. E  از طریق تلفن نیز قابل اجرا است (سوکا،۲۰۰۵).

 

 

۲-۴-۶- سبک های درمان R. E:

 

روش حل بحران زمانی به کار می رود که بحرانی وجود دارد که باید در عرض ۵-۱  ساعت حل شود. به خاطر اینکه زمان محدودی برای درمان وجود دارد، و یا به دلیل اینکه مشکل باید قبل از تاریخ خاصی که تعیین شده است حل شود، یا به دلیل نیازهای یک یا چند تن از اعضای خانواده این روش برای حل یک تعارض، بسته به مهلت تعیین شده در یک تا ۵ ساعت طراحی شده است، که می ­تواند به شکل جلسات ماراتن یک یا دو هفته­ای، یک روزه یا نیم روزه باشد. درمانگر نقش مراجع را در طولانی مدت در نظر می گیرد و از روش های درمانی خاص R. E استفاده می­نماید که شدن (یا تبدیل شدن) و شستشو دادن نامیده می­شوند و در بخش­های بعدی توضیح داده می­شوند. این درست است که شروع مراجعان به کار روی مشکلات جدی خود بسیار سریعتر از زمانی است که منتظر بمانند تا اینکه کاملاً مسلط بر مهارت­ های هسته­ای و محوری R. E  شوند و باعث صرفه­جویی در وقت می شود ولی این خطر را ایجاد می کند که مراجعان نتوانند به صورت کامل و مطمئن مثل روش زمانبندی شده مهارت ­ها را یاد بگیرند. در سبک زمانبندی شده  بر اساس اطلاعات بدست آمده در زمان پذیرش، از چگونگی مدت زمانی که صرف مراجعان برای حل مساله اصلی آنها می شود و آنها می توانند از مهارت ها در زندگی روزمره خود استفاده کنند برآوردی صورت می­گیرد. سعی براین  است که از آنها تعهدی برای یک بازه­ی زمانی مشخص گرفته شود. معمولاً این زمان بین ۲۰-۱۰ ساعت  است، اما این زمان می تواند طولانی­تر شود، بویژه اگر مشکلات با هم ترکیب شده باشد( مثلاً احتمال نیاز به تخلیه­ی هیجانی گسترده به خاطر آسیب­های زندگی، یک پیشامد با عواقب نامعلوم، ترک مکان قبلی و جابجاشدن، سوء استفاده از مواد و الکل). زوج می­داند که این براورد با این  فرض ایجاد شده که آنها خارج از جلسه­ی درمان بر روی یادگیری مهارت­ های R. E  کار کنند و هنگامی که بر این مهارتها تسلط یافتند، مسائل و تعارض­هایشان را حل نمایند. در رابطه با پذیرش این روش­ها انعطاف وجود دارد. برای مثال شخصی ممکن است با روش زمانبندی شده شروع کند و به دلایل مختلف تصمیم بگیرد به روش حل بحران بپردازد و از این فرمت استفاده کند یا فردی ممکن است بعد از حل بحران اولیه، به روش زمانبندی شده بپردازد(جورنی و کاودو[۱]، ۱۹۹۹، جورنی و سوکا،۲۰۰۴) .

 

 

 

۲-۴-۷- روش های مداخله

 

یکی از نشانه­ های مهم برای فهم فرایند R. E  این است که زمانی که مهارتهای پایه آموخته می­شوند و کار در مراحل اولیه است، هرگز به مراجعان اجازه­ی برخورد ناشیانه و بدون تجربه با مسائل داده نمی­شوند. وقتی یکی یا هر دو نتواند ماهرانه برخورد کند درمانگر به عنوان مربی مهارتها، از روش­های رفع ایراد، سرمشق دهی، شدن و شستشو دادن استفاده می­ کند( این مهارت ها در بخش های بعدی توضیح داده می­شوند). همچنین مهم است که دانسته شود که بعد از آموختن مهارت­ های پایه تعاملات تقریباً مخصوص بین شریک­ها می­باشد. مهارت بحث و مذاکره تضمین می­ کند که هر دو شریک زمانی که خود را ابراز می­ کنند، همدلی دریافت می­نماید. این هم به نوبه­ی خود باعث می­ شود که در تمام مدت صحبت، هر کدام از شریک­ها در مقابل دیگری یکی از دو سبک رفتاری را که قابل ادغام در همدیگر نیست، بکار برد. یعنی این که یا از روش همدلی یا از روش ابرازگری استفاده می­ کنند طوری که زمانی که یکی ابرازگر است، دیگری پاسخ همدلانه می­دهد و برعکس. رهنمودهای بحث و مذاکره به آنها نشان می دهد که چگونه به روش سازنده و هماهنگ از یک حالت به حالتیی دیگر بروند، طوری که همزمان به نیازهای عاطفی­شان هم پرداخته شود. وقتی به شرکت­کنندگان یک مهارت R. E  آموخته می­ شود، عموم مراحل زیر در قالب­هایی به کار برده می­ شود که بیش از یک روز یاآخر هفته طول می کشد:

 

۱-   ارائه دلیلی عقلانی برای یک مهارت و اینکه چگونه می تواند برای رسیدن به اهداف ارتباطی کمک کند.

 

۲-    ارائه ی تکالیف خواندن برای مطالعه ی مهارت های پایه R. E  شامل: الف)راهنمای برنامه­ی غنی سازی روابط( جورنی ، ۱۹۹۱)، یا راهنمای کمکی غنی­سازی روابط(جورنی، ۱۹۹۱)؛  ب) برنامه­ی شنیداری غنی­سازی روابط( جورنی ، ۱۹۹۴) و ج ) نوارهای سمعی غنی سازی روابط( جورنی و اگلسنگ[۲]، ۱۹۸۱).

 

۳-   استفاده از نوارهای ویدیویی یا نقش بازی­کردن زنده در جلسه برای نشان دادن مهارت

 

    • طراحی و پاسخ دادن به سوالاتی در مورد قسمتهای مختلف مهارت

 

    • نظارت بر زوجین در تمرین مهارت، با کار بر روی موضوع خاصی که برای زوج اهمیت دارد.

 

    • ارائه­ تکالیف منزل برای تمرین هر مهارت، که کاربرد غنی سازی روابط را در خانه نشان می­دهد

 

    • به تدریج ارائه ی تکلیف منزل برای تمرین مهارت ها در خانه سخت­تر از زمانی می شود که عنوان ، موضوعات و طرح های غنی سازی  و مسائل و تعارضات واقعی وجود دارد.

 

    • تکمیل پرسشنامه روابط، چک لیست ها و گزارش های کوتاه و نوارهای صوتی که افراد از جلسات حل مسئله و تعارض در خانه تهیه می­ کنند.

 

    • نظارت بر پیشرفت کامل و تاثیر گذاری کامل مهارت ­ها با بهره گرفتن از آنچه در بالا آمد.

 

  • چنانکه شرکت کنندگان کاملاً در کاربرد مهارت ماهر شدند، ممکن است نظارت روز مره بر نوارهای صوتی کنار گذاشته شود، ولی گزارش تمرینات و سایر تکالیف ادامه می یابد(گینزبرگ، ۲۰۰۰).

۲-۴-۸- توالی موضوع در R. E

 

معمولاً در برنامه های پیشگیری و غنی سازی R. E ، شرکت کنندگان ابتدا به بحث در مورد موضوعاتی هدایت می شوندکه حالت­های دفاعی را تحریک نکند و نگرانی و اضطراب در شریک ایجاد نکند، از قبیل تجارب فراموش نشدنی عالی یا روابط دوران کودکی ویا افکار و احساسات مثبت در مورد شریکشان و پیشنهادهایی برای غنی­سازی ابعاد مختلف رابطه زناشویی (ایده­های برای ارتقای روابطی که فکر می­ کنند همسرشان می­پسندد، مثل صرف وقت بیشتر برای فعالیت­های لذت­بخش). سپس قبل از پرداختن به مسائل جدی، در مورد موضوعات عادی­تر صحبت کنند. در این روش، که واقعاً مفید است، از موضوعات مشکل بحث نمی­ شود تا زمانی که شریک به اندازه­ کافی تمرین کرده و بر مهارتها مسلط شود و نحوه­ اجرای آنها برایش عادی شده باشد(گریفین و جورنی،۲۰۰۱).

 

۲-۴-۹- نقش رهبر در جلسات R. E

 

در گروه R. E در صورت امکان ۵ عضو یا بیشتر عضویت دارند که رهبر به ازای هر۳ تا ۵ زوج، با یک دستیار مربی کار می­ کند. این دستیاران مربی اغلب یا خودشان درمانگرند، یا

پایان نامه : کیفیت روابط زناشویی -پاسخ یا واکنش های خاص رهبر یا درمانگر

۲-۴-۱۰-۱- شدن(تبدیل شدن)

 

در شدن بیش از آنکه مراجع با گفتگو آماده شود و یا مثل سرمشق دهی صورت گیرد یا پیشنهادی ارائه شود که متناسب با مراجع باشد و او را برانگیزد، درمانگر بیشتر نقاب و شخصیت مراجع A  را گرفته و با شریک «الف» یعنی «ب»  صحبت می کند،  چنانکه گویی درمانگر به «الف» تبدیل شده باشد. شدن(تبدیل شدن)  در موقعیت­های بحرانی بکار می­رود که یک مشکل باید فوراً مطرح و حل شود، ولی هنوز زوج مهارتهای درست انجام دادن آن را ندارد، و در موقعیت­هایی که مراجع شدیداً برای صحبت کردن هیجان­زده می شود، یا زمانی که احساسات و پویایی های زیربنایی درگیرند که برای شکل­دهی و برانگیختن بسیار پیچیده هستند(معمولاً برای نوجوانان غیرقابل کنترل که شدیداً در مقابل حرف­زدن مقاومت می­ کنند روش بسیار موثر و مفیدی است). اینجا  نمونه ای از (شدن) ذکر می­گردد:

 

 

کادن زنی است که گرچه گریه می­ کند اما به نظر می­رسد مطالبی برای گفتن وجود دارد که او نمی تواند فاش کند. درمانگر معتقد است که شدن مناسبتر از  مشکل گشایی است. درمانگر می ­تواند بگوید کادن اگر موافقی من می خواهم به جای تو بادنی صحبت کنم. کادن سرش را به نشانه ی تایید تکان می دهد. درمانگر خطاب  به همسر کادن یعنی دنی می گوید : دنی من دوستت دارم، بیشتر از هر کس دیگری دوستت دارم. و درمانگر به نشانه ی پرسش رو به کادن برمی­گرداند و کادن مجدد سرش را به نشانه­ی تایید تکان می­دهد. درمانگر رو به شوهر ادامه می دهد: وقتی تو الکل می­نوشی و تحریک می­شوی من تا سر حد مرگ می­ترسم، وقتی تو دیر به خانه می­آیی من خیال می کنم که تو در بیمارستان هستی. رو به کادن برگشته می گوید(درست می روم کادن)؟ کادن با گریه­ی بلندتر پاسخ می­دهد(بلی ) و حتی احتمال می­دهم مرده باشی. شدن(تبدیل شدن) می ­تواند در چند جمله و یا در صورت لزوم در تمام جلسات صورت گیرد(سیندر، ۱۹۹۶؛ به نقل از سیندر ، ۲۰۰۰).

 

 

 

 

 

۲-۴-۱۰-۲-  مشکل گشایی

 

مشکل گشایی زمانی به کار می رود که موقعیت ناراحت کننده ­ای وجود داشته باشد.  در مشکل­گشایی، رهبر یا درمانگر مهارت­ های R. E  را مستقیماً و شخصاً با شرکت کنندگان بکار می­گیرد. برای مثال زمانی که یک شرکت کننده نتواند به استفاده از مهارتها  ادامه دهد، منجر به احساسات شدید می­ شود و همسرش به اندازه ی کافی برای مداخله و تغییر موقعیت مهارت ندارد. در این حالت درمانگر  با تمام توان به شرکت­کننده پاسخ می­دهد، تا اینکه احساسات شرکت کننده­ها به اندازه­ کافی ابرازگشته و آزاد شود و بتوانند خودشان به استفاده از مهارت ها ادامه دهند. مورد دیگر می تواند این باشد که شرکت کننده  تمایلی به ادامه ی فرایند R. E نداشته باشد. در این صورت  رهبر به صحبت­های شرکت­کننده گوش می­دهد و پاسخ های همدلانه می­دهد تا زمانی که روشن شود که شرکت کننده می­خواهد دیدگاه رهبر را گوش کند. در این هنگام رهبر از مهارت ابرازگری برای انتقال دیدگاهش در مورد مسئله استفاده می کند و سپس مجدداً به شنیدن و همدلی با مراجع می ­پردازد. این مکالمه تا زمانی بدین روش ادامه می یابد که تعارض حل شده و رضایت هر دو طرف جلب شود(سوکا، ۲۰۰۵).

 

۲-۴-۱۰-۳- شستشو دادن

 

شستشو دادن روش پیچیده ای  است که زمانی  که اطلاعات  دریافتی پاسخ های  همدلانه  به هر دو زوج نشان  داد که هر دو بی مهارت هستند درمانگر با هر دو مستمر اً از«شدن» استفاده می کند.  در جایی که درمانگر  با فرد «الف» صحبت می کند و مخاطب فرد «ب»  قرار می­گیرد. در این حالت درمانگر به عنوان شریک «الف» یعنی «ب» در نظر گرفته شده و مخاطب قرار می گیرد و برعکس . این بسیار  متفاوت از سایر روش های R. E  است و برای حل سریع مسائل مشکلات عاطفی شدید در زمان کوتاه به کار می­رود و روش اصلی حل مسئله وحل بحران، از طریق R. E  می­باشد(سیندر، ۱۹۹۶؛ به نقل از سیندر ، ۲۰۰۰). 

 

۲-۴-۱۱- جمعیت مناسب

 

    1. E به صورت موفقیت آمیزی برای جمعیت­های گوناگون به کار رفته است. برای زوجین نامزد مفید بوده است(گنیزبرگ و اگلسنگ[۴]،۱۹۷۷؛ به نقل از برگر و کاودو، ۱۹۹۹). برای یک زوج یا یک گروه زوج درمانی در مرکز بهداشت اجتماعی(راس، باکر و جورنی[۵]، ۱۹۸۵)، برای شرکت­کنندگانی با مسائل مختلف مثل  بیماران  روانپزشکی  و خانواده هایشان( واگلسنگ، جورنی و جورنی[۶]، ۱۹۸۳، زیسنر و فالک[۷]،۱۹۹۳)، مراکز اسکان توانابخشی و اجتماعی(اکوردینو و جورنی، ۱۹۹۴؛ اکوردینو و هربرت[۸]،۱۹۹۷) و برای الکی­ها(متر و مک الیستر و جورنی[۹]، ۱۹۸۴؛ والدو و جورنی[۱۰]، ۱۹۸۳)، درمان افسردگی(گینزبرگ،۱۹۸۱، به نقل از جورنی و کاودو،۱۹۹۹)، برای مراجعین مرزی(والدو و هارمن[۱۱]، ۱۹۹۳)، برای مراجعین خودشیفته(سیندر،۱۹۹۴)، برای بزهکاران شدیداً مختل(ولش[۱۲]، ۱۹۸۲؛ به نقل از جورنی و کاودو،۱۹۹۹)، و در زمینه­ توانبخشی معتادان(کادیگن[۱۳]،۱۹۸۰) نیز اثربخش بوده است. تجارب نشان داده که R. E برای زوج های آفریقایی، آمریکایی رویکرد موثری بوده است و به عنوان درمان موثر و حساس به فرهنگ برای این فرهنگ معرفی شده است(موری[۱۴]، ۱۹۹۷). همچنین R. E  به عنوان پایه ای برای بسته های طراحی شده برای مشاوره­های زوجی بین فرهنگی مورد استفاده قرار گرفته است (ابراهیم و اسکرودر[۱۵]،۱۹۹۰). همچنین در پذیرش و توجه  به حساسیت­های جنسیتی نیز فوق العاده به نظر می­رسد(سیندر، ۱۹۹۲). روش­ها و مهارت­ های R. E به صورت موثری برای آموزش و تربیت افراد غیر متخصص نیز به کار رفته است (اوری[۱۶]، ۱۹۷۸؛ کادیگن،۱۹۸۰). برنامه ­های پیشگیری از مشکل و غنی­سازی و درمان R. E  با خانواده های دارای فرزندان پیش نوجوانی و نوجوان قابل اجرا می­باشند.

 

یک فرمت نیز برای خانواده درمانی افرادی که سایر اعضای خانواده آنها متمایل به شرکت در درمان نیستند، ایجاد شده است. این شکل خانواده درمانی R. E یک بعدی نامیده می شود. این روش می تواند به وسیله ی یک نفر به کار رود. در این موارد، در این موارد افراد نماینده و عامل درمانی هستند و سیستم خانواده را تغییر می­ دهند و سازگاری و رفتار اعضای  خانواده را ماند خود می­نمایند. دراین حالت تاکید زیاد بر تمارین و رفتارهای نقش بازی کردن، می تواند باعث تغییرات سیستمی و روانشناسی در خانواده گردد. این شیوه  برای افرادی که مایل به بهبود تونایی­هایشان برای ایجاد و حفظ روابط عاشقانه هستند، نیز به کار رود. همچنین نوعی درمان وجود دارد که درگیر خانواده نمی­شوند که درمان فردی(یا شخصی)R. E نامیده می­ شود (گریفین وجورنی، ۲۰۰۱). این روش متمرکز بر مسائلی است که در آن اعضای خانواده درگیر نیستند.  برای بیشتر روشن شدن موضوع می توان گفت که R. E  درمانی می تواند با شیوه های مختلفی با خانواده درگیر شود. به عنوان شریک یا همسر مراجعان، نماینده یا عوامل روان درمانگر برای مراجع، به عنوان ابزاری برای ایجاد تغییرات در سایر اعضای خانواده و نظام خانوادگی. R. E درمانی فردی، درگیر این روش­ها نمی­ شود. مهارت­ های بین فردی همواره نقش مهمی را هم در داخل جلسات و هم در خارج ایفا می­ کنند. گرچه رفتارهای سایر افراد نسبت به مراجع نیز می ­تواند از طریق تلاش های مراجع تغییر کند، ولی هدف اصلی خود تغییری است. برنامه های R. E  از  انواع درمانهایی هستند که برای جامعه ستیزها و افرادی که دروغگویی جزء سبک زندگی آنها است کاربرد ندارد، البته ا نکار جزء این ها تلقی نمی­ شود(جورنی و سیندر، ۱۹۷۷).

 

[۱] – becoming

 

[۲] – troubleshooting

 

[۳] – laundering

 

[۴] – Guerney, B. G., Jr., & Vogelsong, E

 

[۵] – Ross, E. R., Baker, S. B., & Guerney, B. G., Jr

 

[۶] – Vogelsong, E., Guerney B. G., Jr., & Guerney L

 

[۷] – Zahniser, J. H., & Falk, D. R

 

[۸] – Accordino, M. P., & Herbert, J. T.

 

[۹] – Matter, M., McAllister, W., & Guerney, B. G., Jr

 

[۱۰] – Waldo, M., & Guerney, B. G., Jr

 

[۱۱] – Waldo, M., & Harman, M. J

 

[۱۲] – Welsh, J. T

دانلود پایان نامه روانشناسی : هوش اخلاقی

سبب گفته می‌شود که اخلاق را از راه آثارش می‌توان تعریف کرد. استمرار یک نوع رفتار خاص، دلیل بر آن است که این رفتار یک ریشه درونی و باطنی در عمق جان و روح فرد یافته است که آن ریشه را خلق و اخلاق می‌نامند. دامنه اخلاق را در حد رفتارهای فردی تلقی می‌کنند، اما رفتارهای فردی وقتی که در سطح جامعه یا نهادهای اجتماعی تسری پیدا می‌کند و شیوع می‌یابد، به نوعی به اخلاق جمعی تبدیل می‌شود که ریشه‌اش در فرهنگ جامعه می‌دواند و خود نوعی وجه غالب می‌یابد که جامعه را با آن می‌توان شناخت(معیدفر،۱۳۸۰).

 

مصباح یزدی (۱۳۸۲) در کتاب فلسفه اخلاق چهار معنی و کاربرد را برای اخلاق ذکر کرده اند که عبارتست از:

 

 

  • صفات راسخ انسان: رایج ترین و شایع ترین کاربرد اصطلاحی اخلاق در بین اندیشمندان و فیلسوفان اسلامی، عبارت است از صفات و هیأت های پایدار نفس که موجب صدور افعالی متناسب با آنها به طور خود جوش و بدون نیاز به تفکر و تأمل از انسان می شوند. شیخ ابوعلی مسکویه در تعریف

 

 

    • اخلاق می گوید : اخلاق حالتی نفسانی است که بدون نیاز به تفکر و تأمل، آدمی را به سمت انجام کار حرکت می دهد.علامه مجلسی نیز در تعریف اخلاق می گوید: اخلاق ملکه ای نفسانی است که به آسانی از انسان صادر می شود. برخی از این ملکات فطری و ذاتی اند و پاره ای از آن ها نیز با تفکر و تلاش و تمرین و عادت دادن نفس به آنها، به دست می آیند.

 

پایان نامه ها

 

    • صفات نفسانی: گاهی منظور از اخلاق در اصطلاح اندیشمندان، هرگونه صفت نفسانی است که موجب پیدایش کارهای خوب یا بد می شود، چه آن صفت نفسانی به صورت پایدار و راسخ باشد و چه به صورت ناپایدار و غیرراسخ.

 

    • فضایل اخلاقی: گاهی نیز واژه اخلاق صرفاً درمورد اخلاق نیک و فضایل اخلاقی به کار می رود. مثلاً وقتی گفته می شود«فلان کار اخلاقی است» یا «دروغ گویی کار غیراخلاقی است» منظور از اخلاق، تنها اخلاق فضیلت است. البته در این که اصول اخلاق کدامند و آیا همه فضایل را می توان به یک یا چند فضیلت برگرداند یا نه، اختلافات فراوانی وجود دارد. به زعم فیلسوفان یونان و بسیاری از حکمای مسلمان چهار فضیلت حکمت، شجاعت، اعتدال و عدالت به عنوان فضایل مادر و بنیادین تلقی می شوند. در سنت مسیحی نیز گفته می شود که مسیحیان هفت فضیلت اصلی دارند، سه فضیلت الهیاتی و ایمان ، امید و محبت، و چهار فضیلت انسانی (مصلحت اندیشی، بردباری، اعتدال و عدالت).

 

  • نهاد اخلاقی زندگی: اخلاق در این اصطلاح، در عرض مسایلی چون هنر، علم، حقوق و دین،… قرار دارد و در عین حال متفاوت با آنها به کار برده می شود. بنابراین اصطلاح، اخلاق نیز مانند زبان، دین و کشور پیش از افراد بوده و«فرد در آن داخل شده و کمابیش در آن سهیم می گردد» و پس از افراد نیز خواهد بود. به عبارت دیگر وجود آن به شخص وابسته نیست، بلکه “ابزاری در دست جامعه، به عنوان یک کل، است برای ارشاد و راهنمایی افراد گروه های کوچک تر”(مصباح یزدی،۱۳۸۲).

هوش اخلاقی عبارت است ازتوانایی تشخیص درست ازنادرست براساس اصول جهان شمول تعریف شده. این نوع هوش، درمحیط جهانی مدرن کنونی می تواند به مثابه نوعی جهت یاب برای اقدامات عمل نماید. هوش اخلاقی نه تنها چهارچوب قوی وقابل دفاع برای فعالیت انسان فراهم می کند، بلکه کاربردهای فراوانی دردنیای حقیقی دارد. درواقع، این نوع هوش تمام انواع دیگرهوش انسان رادرجهت انجام کارهای ارزشمند هدایت می کند(بهشتی فروهمکاران،۲۰۱۱: ۳).

 

بوربا[۱] (۲۰۰۵)هوش اخلاقی را بصورت ظرفیت تشخیص درست ازغلط، داشتن یقین های اخلاقی واقدام برمبنای آن ها به منظورارائه رفتاردرست وشرافتمندانه تعریف کرده است.

 

این نوع هوش، نشان دهنده ظرفیت ذهنی انسان برای تعیین اینکه چگونه اصول جهان شمول انسانی را به ارزش ها، اهداف واقدامات خود مرتبط نماید می باشد. همچنین هوش اخلاقی نشان دهنده اشتیاق وتوانایی فرد برای قراردادن معیارهایی برتروفراترازمنافع خود وحتی موضوعاتی نظیر اثربخشی درکانون واکنش های فردی است(تورنروبارلینگ[۲]،۲۰۰۲: ۳۱۲).

 

اصول ضروری هوش اخلاقی

 

اصول هوش اخلاقی ازدیدگاه بوربا(۲۰۰۵) به این شرح می باشد:۱

 

۱-همدردی[۳]: تشخیص علایق واحساسات افراد که شامل مراحل زیر می باشد:

 

    • الف)پرورش آگاهی؛

 

    • ب)افزایش حساسیت نسبت به احساس های دیگران؛

 

  • ج)همدردی با دیدگاه اشخاص دیگر

۲-هوشیاری[۴]: دانستن راه درست وصحیح وعمل درهمان راه، که شامل:

 

    • الف)ایجادزمینه ای برای رشد اخلاقی؛

 

    • ب)ترویج معنویت برای تقویت هوشیاری وهدایت رفتار؛

 

  • ج)پرورش انضباط اخلاقی برای کمک به افرادبه منظوریادگیری درست ازخلاف.

۳-خودکنترلی[۵]: کنترل وتنظیم تفکرات واعمال خود بطوریکه برهرفشارازدرون وبیرون ایستادگی کنیم ودرهمان راهی عمل کنیم که احساس می کنیم درست است. که شامل:

 

    • الف)الگوسازی واولویت بندی خودکنترلی افراد؛

 

    • ب)تشویق افراد به خود انگیزشی؛

 

  • ج)آموزش راه هایی به افراد برای رویارویی باوسوسه ها وتفکرقبل ازعمل.

۴-توجه واحترام[۶]: ارزش قائل شدن برای دیگران بارفتارمؤدبانه وبا ملاحظه، که شامل:

 

    • الف)انتقال معانی توجه به افراد ازطریق آموزش دادن؛

 

    • ب)افزایش توجه به اقتدار وبی توجهی به بی ادبی وبی احترامی؛

 

  • ج)تأکیدبررفتارهای خوب، ادب وتواضع که به عنوان تعارف درنظرگرفته می شود.

۵-مهربانی[۷]: توجه به نیازها واحساس های دیگران، که شامل:

 

    • الف)تدریس معنی وارزش مهربانی؛

 

    • ب)ایجادآستانه تحمل صفربرای زشتی وبدی؛

 

  • ج)تشویق مهربانی وخاطرنشان کردن اثرهای مثبت آن.

۶-صبروبردباری[۸]: توجه به شأن وحقوق تمام افراد حتی آنان که عقاید ورفتارشان با ما مخالف است، که شامل:

 

    • الف)پرورش صبروتحمل ازسنین پایین؛

 

    • ب)القای درک تنوع وگوناگونی؛

 

  • ج)مخالفت با کلیشه سازی وعدم تحمل تعصبات بی جهت.

۷-انصاف[۹]: انتخاب های عقلانی وعمل به شیوه منصفانه، که شامل:

 

    • الف)رفتاربادیگران بطورمنصفانه؛

 

    • ب)کمک به دیگران برای داشتن رفتارمنصفانه؛

 

  • ج)تدریس روش هایی به افراد برای مقاومت دربرابر بی انصافی وبی عدالتی(مختاری پور و سیادت،۱۳۸۸ : ۱۰۰-۱۰۱).

 

ابعادهوش اخلاقی ازدیدگاه لنیک و کیل

 

لنیک وکیل(۲۰۰۵) بیان می کنند که هوش اخلاقی دارای ۴اصل به شرح زیر می باشد:

 

    1. اصل درستکاری: به معنای ایجادهماهنگی بین اعتقادات واعمال افراد است. درحقیقت انجام چیزی که می دانیم درست است وگفتن حرف درست درتمام زمان هاست.

 

    1. اصل مسئولیت پذیری: به معنای پذیرش اعمال وپیامدهای آن وهمچنین، اشتباهات وشکست هاست.

 

  1. اصل دلسوزی: به معنای توجه به دیگران بوده ودارای تأثیرات متقابل است.

پایان نامه ارشد حقوق: مؤلفه های هوش اخلاقی ازدیدگاه قرآن کریم وائمه معصومین(ع)

نیست. عمل صالح آثارزیادی به دنبال دارد که درچند آیه به آن اشاره شده است:

 

“یا ایها الذین امنوا اتقوالله وکونوا مع الصادقین؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، ازخدا پروا کنید وبا راست گویان باشید”(سوره توبه، آیه ۹).

 

“والذین امنوا وعملوالصالحات اولئک اصحاب الجنه هم فیها خالدون؛ وکسانی که ایمان آورده اند وکارهای شایسته کردند، اهل بهشت هستند ودرآن جاودانه خواهندبود”(سوره بقره، آیه۸۲).

 

پیامبر(ص) می فرمایند: ” ای علی اگرچهارخصوصیت درکسی باشد اسلام او کامل است؛ راستگویی، سپاسگزاری، شرمساری وخوش اخلاقی”(حرانی،۱۳۸۵: ۱۹).

 

امام علی(ع) خطاب به مالک می فرمایند:” برترین شادمانی زمامداران میان مردم است”(حرانی،۱۳۸۵: ۲۱۹).

 

۲-مسئولیت پذیری

 

درقرآن درموردواژه مسئولیت پذیری، آیات زیرمطرح است. اولا قرآن سفارش می کند که شما مسئول خانواده خود هستید.

 

“قوا انفسکم واهلیکم نارا؛ خودتان وخانوادتان را ازآتش نگهدارید”(سوره تحریم، آیه۶۶).

 

دوما امربه معروف ونهی ازمنکر، یکی ازمصادیق مسئولیت پذیری فرداست که فرد باید نسبت به جامعه مسئول است.

 

“والتکن منکم امه یدعون الی الخیرویأمرون بالمعروف وینهون عن اامنکر واولئک هم المفلحون، وباید ازمیان شما مؤمنان، گروهی باشند که مردم را به کارهای خیردعوت کنندوامربه معروف ونهی ازمنکرکنند وآن ها رستگارنند”(سوره آل عمران، آیه ۱۰۴).

 

امام علی(ع) خطاب به مالک می فرمایند:” پس حالات نهانی آن ها(رؤسا)را وارسی کن، به پیام ها ونامه های ارسالی آنان که توسط پیک به دست تو می رسد رسیدگی کن”(حرانی،۱۳۸۵: ۲۳۱).

 

“مبادا به مردم وعده ای دهی وپایبندآن نباشی یا خشونت آمیزبامردم سخن گویی، زیرا خلف وعده خشم خدارا برانگیزاند” (حرانی،۱۳۸۵: ۲۴۳).

 

۳-دلسوزی

 

ابلاغ وحی یکی ازمصادیق دلسوزی پیامبراکرم(ص) است که برای امت خود چقدردلسوزانه تبلیغ دینی کرده اند.

 

دانلود مقاله و پایان نامه

 

“یاقوم لقد ابلغتکم رساله ربی ونصحت لکم ولکن لا تحبون الناصحین؛ ای مردم من رسالتی را که ازجانب خدا برعهده داشتم ابلاغ کردم وشماراپند دادم ولی شما ناصحان رادوست نمی دارید”(سوره اعراف، آیه۷۹).

 

 

 

۴-بخشش

 

“خذالعفو، عفورا پیشه کنید”(سوره بقره، آیه۱۰۹).

 

“فاعفوا وفاصفحوا، عفو وگذشت را شیوه خود قراربده”(سوره اعراف،آیه۱۹۹).

 

امام علی(ع) خطاب به مالک می فرمایند:” ای مالک هرگاه کسی رابخشودی ازکرده خود پشیمان مشو وهرگاه کسی را کیفردادی ازکرده خود شادمان مباش” (حرانی،۱۳۸۵: ۲۰۹).

 

“گره هرکینه ای را نسبت به مردم ازخودبگشای وریشه هرانتقامی را ریشه کن ساز”(حرانی،۱۳۸۵: ۲۱۱).

 

نکاتی برای ایجاد هوش اخلاقی

 

در این زمینه مایکل بوربا ده نکته را برای پرورش کودکانی اخلاقی یا ایجاد هوش اخلاقی پیشنهاد می دهد، که ابتدا رئوس این موارد را مرور کرده و سپس به اختصار به شرح هر یک می پردازد:

 

    1. احساس تعهد در راستای ایجاد و پرورش کودکی اخلاقی؛

 

    1. تلاش برای آن که الگویی نمونه یا یک مثال اخلاقی قوی باشید؛

 

    1. شناختن باورها و عقاید خودتان، ضمن تلاش برای سهیم کردن دیگران؛

 

    1. از لحظات آموختنی به خوبی بهره بگیرید؛

 

    1. انضباط را به عنوان یک درس اخلاقی به کار بندید؛

 

    1. توقع رفتاری اخلاقی داشته باشید؛

 

    1. نسبت به آثار رفتارها واکنش نشان دهید؛

 

    1. رفتارهای اخلاقی را تقویت کرده و پاداش دهید؛

 

    1. به طور روزانه اصول اخلاقی را اولویت بندی نمایید؛

 

  1. مشارکت و ثبت قانون طلایی از نظر دکتر مایکل بوربا، خانه بهترین مدرسه برای آموزش رفتارهای اخلاقی است(بوربا،۲۰۰۵: ۴۵).

دراین راستا، او ده نکته را جهت ایجاد هوش اخلاقی به والدین پیشنهاد می دهد:

 

    • احساس تعهد در جهت پرورش کودکی اخلاقی یک سوال اساسی آن است که پرورش یک کودک اخلاقی چه مقدار برای شما اهمیت دارد؟ چراکه تحقیقات نشان داده اند، والدینی که شدیدا احساس نیاز به شکل دادن رفتارهای اخلاقی در کودکانشان می نمایند، یا ترس از ایجاد اخلاق های زشت در آن ها دارند، معمولا موفق بوده اند، زیرا خودشان را برای تلاش در این مورد متعهد کرده اند. بنابراین اگر شما واقعا می خواهید کودکی دارای اخلاق داشته باشید، باید احساس تعهد شخصی برای پرورش او نموده و این تعهد تا نیل به هدف تداوم یابد.

 

    • تلاش برای آن که الگویی نمونه یا یک مثال اخلاقی قوی باشید والدین اولین و قوی ترین الگو یا معلم اخلاق برای کودکانشان هستند، بنابراین مطمئن شوید همان رفتارهای اخلاقی را که از کودکتان انتظار دارید، انجام دهید تا آن ها از شما فراگیرند.

 

    • شناخت باورها و عقاید خودتان ضمن سهیم کردن آن ها با دیگران پیش از آنکه بتوانید کودکی با اخلاق پرورش دهید، باید درباره آنچه که به آن باور دارید با خودتان صادق و صریح باشید، بنابراین مدتی کوتاه به تمامی ارزش هایتان فکر کنید. سپس درباره این که چرا شما این روش اجرای خاص خودتان را دارید، به طور منظم با کودکتان صحبت کرده و نظراتتان را با او در میان گذارید.

 

    • از لحظات آموختن به خوبی بهره بگیرید بهترین لحظه های آموزش معمولا غیرمنتظره و اتفاقی هستند و بر خلاف تصور، از پیش برنامه ریزی نشده اند. هر گاه بحث موضوعات اخلاقی به میان آمد، از آن فرصت استفاده کنید، آن ها به شما و کودک کمک می نمایند تا باورهای اخلاقی استواری را که در هدایت مستمر رفتارهایش برای تمامی زندگی مؤثرند، رشد دهد.

 

    • انضباط را به عنوان یک درس اخلاقی به کار بندید انضباط مؤثر موجب مراقبت از کودک در این امر می شود تا تشخصی دهد که چرا رفتارش اشتباه است وچگونه می تواند آن را اصلاح و تصحیح نماید. در این راستا، استفاده از پرسش های صحیح به کودکان کمک می نماید به این توانایی دست یابند که نظر دیگران را درباره رفتارشان دریابند و توانایی درک نتایج رفتارهایشان را توسعه دهند.

 

    • توقع رفتارهای اخلاقی داشته باشید در این زمینه نتیجه مطالعات روشن بوده است، کودکانی که رفتارهای اخلاقی دارند، والدینی دارند که از آن ها انتظارات داشته اند چنین عمل کنند. توقعات و انتظارات شما از کودکتان، به منزله تعیین نوعی استاندارد برای رفتارهای آن هاست .

 

    • نسبت به آثار رفتارهای واکنش نشان دهید محققین ابراز می کنند که یکی از بهترین تمرین های سازنده اخلاق اشاره به اثر رفتار کودک بر شخص دیگر است، انجام این کار موجب افزایش رشد اخلاقی کودک می شود.

 

    • رفتارهای اخلاقی کودک را تقویت کرده و پاداش دهید یکی از ساده ترین راه های کمک به کودک در جهت کسب رفتارهای جدید این است که پس از وقوع آن رفتارها، آن ها را پاداش داده و تحسین نمایید. پس با هدف شکل دهی رفتارهای اخلاقی، کودک را زیر نظر بگیرید و با شرح اینکه چرا رفتارش خوب بوده و شما برای آن ارزش قائلید، آن را تقویت نمایید.

 

    • هر روز اصول اخلاقی را اولویت بندی کنید. کودکان با خواندن اصول اخلاقی در متن کتاب ها یاد نمی گیرند چگونه افراد با اخلاق بشوند، بلکه تنها با انجام کارهای خوب، این امر را می آموزند، کودک را جهت کمک برای ایجاد تغییر در دنیای خودش تشویق کنید و همیشه او را یاری دهید تا نتیجه مثبت عمل خود را بر روی حالات دیگران درک و تشخیص دهد. هدف نهایی و واقعی برای کودکان آن است که هرچه کمتر و کمتر به راهنمایی بزرگسالان وابسته باشند و اصول اخلاقی باید به زندگی روزمره آن ها وارد شده و ضمنا آن ها را برای خودشان درونی سازند، این امر تنها زمانی روی می دهد که والدین بر اهمیت فضیلت ها دائما تاکید کنند و بچه هایشان هم مکررا این رفتارهای اخلاقی را تمرین کنند.

 

    • مشارکت و ثبت قانون طلایی به کودکتان قانون طلایی را که بسیاری از تمدن ها را در طول قرن ها هدایت و راهنمایی کرده است و سخن پیامبر اسلام(ص) نیز هست  را آموزش دهید: ” با دیگران همانگونه رفتار کنید، که می خواهید با شما رفتار شود.” به او یادآوری کنید از خودش قبل از هر کاری بپرسد “آیا من دوست دارم، دیگری با من این طور رفتار کند؟” تلاش کنید این اصل، قانون اساسی اخلاقی خانواده شما باشد(بوربا،۲۰۰۵: ۴۶-۴۸).

 

 

انتقال ارزش ها، پایه هوش اخلاقی