موضوع: "بدون موضوع"

خرید پایان نامه نقش آراء هیأت عمومی در احقاق حقوق ایثارگران

نقش آراء هیأت عمومی در احقاق حقوق ایثارگران

 

 

 

اصل یکصدو هفتادم قانون اساسی اشعار میدارد: قضات دادگاه ها مکلفند از اجراء تصویب نامه ها و آیین نامه های دولتی که مخالف با قوانین و مقررات اسلامی یا خارج از حدود اختیارات قوه مجریه است خودداری کنند و هر کس میتواند ابطال این گونه مقررات را از دیوان عدالت اداری تقاضا کند.

 

از آنجایی که قانونگذار در زمان بررسی و تصویب قانون به ذکرقواعد و اصول می پردازد، لکن این قضات محاکم هستند که در بررسی های تفسیری خود و در تطبیق موضوعات با حکم کلی قانون، حکم قضایی لازم را تدارک می بینند. اگر بین احکام قضایی در موضوعات واحد یا مشابه اختلافی حاصل و منجر به صدور احکام متفاوت از طرف شعب متعدد یا شعبه واحد گردد، به منظور جلوگیری از خدشه دار شدن اصل تساوی افراد در مقابل قانون با فرض غیر قابل اجتناب بودن استنباط حقوقی، این وظیفه هیأت عمومی است که بموجب ماده ۸۹ قانون دیوان حتی المقدور از انحراف شعب دیوان جلوگیری کرده و صرفاً موضوع مختلف فیه را بررسی و نسبت به آن اتخاذ تصمیم می نماید.منصرف از هرگونه بحث علمی و تحقیقی در خصوص دادنامه های صادره از شعب دیوان، اصل مستدل و مستند بودن آراء است که از اصول بدیهی بودن احکام قضایی است.

 

معمولاً ایثارگران دارای قوانین منحصر به فردی هستند که غالباً با قوانین عام در تعارض است و نظر به اینکه، ایجاد برخی از تسهیلات برای جانبازان و خانواده شاهد به موجب قوانین عادی میسر نبوده است، لذا قانونگذار اقدام به تصویبقوانین خاصی کرده است که بتواند از این قشر ایثارگر حمایت قانونی بنماید. یکی از مشکلات جانبازان شاغلوبازنشستهدر نیروهای مسلح که در سالهای اخیر باعث مطرح شدن دهها پرونده در دیوان عدالت اداری گردید، قانونحالتاشتغال جانبازان بود که بموجب آن، جانبازان بازنشسته همزمان از صندوق تأمین اجتماعی نیروهای مسلحبابت مستمری بازنشستگی و از بنیاد شهید نیز بابت قانون حالت اشتغال ، مستمری دریافت میکردند.

 

بنیاد شهید و امور ایثارگران با استناد به اصل ۱۴۱ قانون اساسی که تصدی بیش از یک شغل را برای کارمندان دولت ممنوع نموده، دریافت همزمان دو حقوق ازدو صندوق را خلاف قانون تشخیص داده و اقدام به قطع حقوق حالتاشتغال جانبازانی­که­از صندوق های دیگر هم مستمری دریافت می کردند نمود. بنیاد شهید و امور ایثارگران استناد خود را، رأی وحدت رویه شماره ۷۹۹ هیأت عمومی دیوان عدالت اداری اعلام نموده بود.

 

لکن آنچه به موجب رأی وحدت رویه شماره ۷۹۹ دیوانممنوع شده است، دریافت دو حقوق حالت اشتغال ( استخدام هم زمان در دودستگاه ) بطور همزمان است. اما دریافت دو حقوق ، یکی بامنشأ ایثارگری( حالت اشتغال ) و دیگری با منشأء استخدامی( بازنشستگی ) که دارای دو عنوان متفاوت، با آثارحقوقی متفاوت است منع قانونی ندارد. مضافاً اینکه قانون الحاق یک تبصره به قانون استخدام جانبازان، اسراءوافرادخانواده های شهداء، جانبازان از کار افتاده، اسراء و مفقودالاثرهای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و….مصوب۷/۹/۱۳۷۵ مؤخر بر قانون حالت اشتغال است و اینکه قوانین مرتبط با ایثارگران قوانین حمایتی است و مطابقاصولتفسیر، در صورت تردید باید به نفع گروه هدف تفسیر شوند. وقانون عام لاحق نمی تواند قانون خاص سابق رانسخنماید. خصوصاً اینکه قانون خاص سابق جنبه حمایتی نیز داشته است.

 

* درپرونده کلاسه ۸۵/۱۶۱۰ شعبه بیست و سوم دیوان، موضوع شکایت آقای د به طرفیت بنیاد شهید و امور ایثارگران به خواسته الزام خوانده به برقراری حقوق پرسنلی که مشمول تبصره ۶ قانون حالت اشتغال قرار گرفته و باستناد رأی کمیسیون ماده ۱۶، بدلیل اشتغال مجدد در بنیاد از حقوق دیگری نیز برخوردار شده بود، که به شرح دادنامه شماره ۱۷۷۹ مورخ ۱۶/۱۱/۱۳۸۶ رأی به ورود شکایت صادر شده، لکن درپرونده کلاسه ۸۵/۱۶۱۱ همان شعبه، موضوع شکایت آقای ع بطرفیت بنیاد شهید و امور ایثارگران، به خواسته برقراری حقوق پرسنلی با توضیح اینکه نامبرده نیز مشمول تبصره ۶ قانون حالت اشتغال قرار گرفته و بدون حضور در محل کار از بنیاد حقوق حالت اشتغال دریافت می نماید و کمیسیون ماده ۱۶ بنیاد با این استدلال که نامبرده در حال حاضر شاغل یکی از نهاد های غیر دولتی می­باشد، ایشان را مشمول تبصره یک قانون مارالذکر قرارداده است و بدین صورت مشارالیه دو حقوق بابت اشتغال دریافت می نماید.

 

این موضوع ( دریافت دو حقوق حالت اشتغال و اشتغال مجدد) مورد ایراد دیوان محاسبات کشور قرار گرفته، فلذا با توجه به نامه شماره ۱۳۸۶/۲۰۰/۲ مورخ ۱۵/۱۱/۱۳۸۴ معاون محترم حقوقی امور مجلس و تفریق بودجه دیوان محاسبات که بیان نموده، دریافت دو حقوق بابت حالت اشتغال برخلاف قانون می باشد، شعبه مذکوربموجب دادنامه شماره ۱۳۶۵ مورخ ۷/۹/۱۳۸۶ حکم به رد شکایت صادر نموده.

 

هیأت عمومی دیوان عدالت اداری، با عنایت به احراز تعارض در مدلول دادنامه های صادره راجع بهموضوعی واحد، درآراء یک شعبه دیوان، پس از تشکیل جلسه، بموجب دادنامه شماره ۷۹۹ مورخ ۱۳/۱۱/۱۳۸۷ در پرونده کلاسه ۸۷/۷۵۷ هیأت عمومی با استدلال اینکه، دریافت حقوق بابت اشتغال بکارمجدد مشمولین تبصره ۶ قانون حالت اشتغال را، بدلیل اینکه اشتغال مجدد آنان به خدمت موجد حق برخورداری از حقوق و مزایای دیگری نیست، بنابر این دادنامه شماره ۱۳۶۵ مورخ ۷/۹/۱۳۸۶ شعبه ۲۳ را صحیح و موافق قانون تشخیص داده، این رأی هیأت عمومی مورد برداشت متفاوت دستگاه های دولتی قرار گرفت و بموجب این رأی حقوق مستمری یا جانبازی عده ای از ایثارگران قطع گردید.

 

ریاست وقت دیوان عدالت اداری در جهت حمایت حقوقی از جانبازان، طی نامه­ای که به ریاست وقت بنیاد شهید و امور ایثارگران ارسال نمودند، ضمن تذکر ویاد آوری راجع به سواستفاده دستگاه های دولتی­از رأی شماره ۷۹۹ مورخ ۱۳/۱۱/۱۳۸۷ هیأت عمومی دیوان که باعث قطع حقوق حالت اشتغال جانبازان گردیده بود، نظر سازمان را به مفاد رأی هیأت عمومی جلب نمودند.

 

* هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در ادامه رویه قضایی خود مبنی بر حمایت قضایی از ایثارگران در پرونده دیگری، بموجب دادنامه شماره ۱۰۴۸ مورخ ۳۱/۶/۱۳۹۳ موضوع پرونده کلاسه ۹۱/۱۰۴۱ فراز آخر بند ۲ دستورالعمل شماره ۳۴/۸۹/۱۰۰/۲۴/۳۵ مورخ ۱۸/۳/۱۳۸۹ فرماندهی محترم نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران را مستند به بند ۱ ماده ۱۲ و ماده ۸۸ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری، مغایر با قانون مصوب مورخ ۲۲/۲/۱۳۶۸ وماده واحده قانون مذکورمصوب ۱۳۷۱ مجلس شورای اسلامی و ماده ۴ آیین نامه اجرایی قانون موصوف، (موضوع ادامه استفاده خانواده افرادی که ساکن خانه های سازمانی بوده و شهید، جانباز و یا مفقود الاثر شده اند) تشخیص داده و ابطال نمود.

 

در قانون فوق استفاده خانواده افرادی که ساکن خانه های سازمانی بوده و شهید، جانباز و یا مفقود الاثرشده اند برای مدت ده سال مجاز شناخته شده که این مدت بنا به حکم تبصره ذیل بند ( د ) مذکور از طریق کمیسیون ماده(۱) آیین نامه موصوف قابل تمدید میباشد.

 

فرماندهی­نیروی زمینی ارتش­جمهوری اسلامی ایران در بخشنامه صادره اعلام کرده بود، ادامه سکونت جانبازان مشمول بند الف ماده ۱۰۸ قانون ارتش جمهوری اسلامی ایران را بدلیل اینکه میزان از کار افتادگی آنها به اندازه ای نمی باشد که قادر به ادامه خدمت نباشندو تا رسیدن به مرز بازنشستگی، در صورت عدم تشدید ضایعات وارده به خدمت ادامه می دهند را منوط به زمان اشتغال نموده واعلام نموده، در صورت رسیدن به مرز بازنشستگی این افراد همانند سایر کارکنان بازنشسته با آنان رفتار می شود، و تمدید سکونت افراد موضوع این قانون به زملن بازنشستگی تسری ندارد.

 

بنابراین همانطور که ملاحظه گردید هیأت عمومی دیوان عدالت اداری، در آراء صادره خود جنبه حمایتی بودن قانون ایثارگران را سرلوحه خویش قرارداده و در حیطه قانون و مقررات از حقوق مکتسبه ایثارگران دفاع میکند.

 

گفتار چهارم: نقش آراء شعب تشخیص

 

به منظور تأسیس سیستم تعدد قاضی دردیوان عدالت اداری و به موجب قانون(سابق)، مصوب ۹/۳/۱۳۸۵ مجلس شورای اسلامی، شعب تجدید نظر در تشکیلات دیوان حذف، و تشکیلات مصوب دیوان شامل شعب بدوی و شعب تشخیص گردید.

 

شعب تشخیص دیوان بموجب ماده ۱۸ قانون فوق الذکر که در تاریخ ۲۵/۹/۱۳۸۵ به تصویب مجمع تشخیص مصلحت نظام رسید تشکیل گردید و وظیفه رسیدگی مرحله دوم دادرسی درآرایی که به تشخیص مقام صلاحیتدارخلاف شرع و یا قانون صادر شده را در دیوان بعهده داشت. قضات شعب تشخیص در واقع یک نوع نظارت قضایی را بر آراء سایرشعب دیوان اعمال میکردند.

 

بموجب ماده ۱۰ این قانون، شعب تشخیص دیوان عدالت اداری جهت رسیدگی به پرونده هایی که آراء آنها به تشخیص رییس قوه قضاییه و یا رییس دیوان، خلاف شرع و یا قانون صادر شده، تشکیل و شروع بکار کردند.

 

ماده ۱۰ قانون سابق دیوان مصوب سال ۱۳۸۵ اشعار میدارد:

 

به منظور تجدید نظر در آراء شعب دیوان در مواردی که در مواد بعدی این قانون مشخص شده است، شعب تشخیص دیوان از یک رییس یا دادرس علی البدل و چهار مستشار تشکیل می شود و ملاک در صدور رأی، نظر موافق حداقل سه عضو است. شعب تشخیص علاوه بر صلاحیت مذکور در این ماده، صلاحیت رسیدگی به سایر پرونده ها را نیز دارد.

 

ماده ۱۸ قانون مذکور( سابق ) اشعار میدارد:

 

در صورتی که رییس قوه قضاییه یا رییس دیوان آراء دیوان را واجد اشتباه بین شرعی یا قانونی تشخیص دهد، موضوع جهت بررسی به شعبه تشخیص ارجاع میشود. شعبه مزبور در صورت وارد دانستن اشکال، اقدام به نقض رأی و صدور رأی مقتضی می نماید.

 

البته در ماده ۱۶ قانون سابق دیوان موارد دیگری برای ارجاع پرونده به شعبه تشخیص احصاء شده بود که بشرح ذیل میباشد.

 

ماده ۱۶: در صورتی که حداقل یکی از دو قاضی یا دوقاضی از سه قاضی صادر کننده رأی، متوجه اشتباه شکلی یا ماهوی در رسیدگی خود شوند، ضمن اعلام نظر مستند و مستدل مکتوب، پرونده را جهت ارجاع به شعبه تشخیص به دفتر رییس دیوان ارسال می نمایند.

 

در حال حاضر به موجب ماده ۱۲۰ قانون جدید تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری مقرر گردیده، شعب تشخیص پس از رسیدگی به پرونده های موجوع خود منحل گردند که تا زمان نگارش این تحقیق، انحلال شعب تشخیص دیوان تحقق نیافته و کماکان بکار خود ادامه می دهند.

 

از آنجایی که قضات شاغل در شعب تشخیص دیوان، از پیکره دیوان جدا نبوده و رویه قضایی دیوان هم جدا از نظریه این قضات نبوده، بنا بر این نظریه قضایی قضات شعب تشخیص بعنوان قضات شعب عالی نسبت به شعب تالی دارای اهمیت بسیاری می باشد. یکی از دلائل آن این است که رسیدگی در این شعبات با رأی و نظر سه نفر از قضات شاغل رسمیت پیدا می کند، بنابر این تصمیم قضایی که با امضاء سه نفر قاضی عالی رتبه و باتجربه ابراز شده، از نظر اهمیت قضایی دارای اعتبار خاصی است.

 

* در پرونده کلاسه ۹۲۰۵۶۸ شعبه سوم تشخیص دیوان عدالت اداری، موضوع شکایت آقای ب بطرفیت بنیاد شهید و امور ایثارگران استان فارس مطرح رسیدگی بوده که گردشکار پرونده موصوف بشرح ذیل می باشد:

 

نامبرده از کارکنان بنیاد شهید استان مذکور بوده که در تاریخ ۲۵/۱۲/۱۳۸۹ بازنشسته گردیده، اداره طرف شکایت پاداش پایان خدمت وی را بدون احتساب اضافه کاری پرداخت نموده، در حالی که کسور بازنشستگی از مبالغ اضافه کاری نامبرده کسر گردیده. شعبه ۲۳ دیوان پس از بررسی و رسیدگی به اوراق ابرازی شاکی و ملاحظه پاسخ سازمان طرف شکایت، بدلیل اینکه اشتغال شاکی در زمان حاکمیت قانون مدیریت خدمات کشوری بوده ودر قانون مذکور اضافه کاری جزء مزایای مستمر تلقی نشده است، حکم به رد شکایت مشارالیه صادر نمود.

 

نامبرده با استناد به رأی شماره ۶۵۷ مورخ ۱۰/۱۰/۱۳۸۷ هیأت عمومی دیوان از ریاست دیوان تقاضای اعمال ماده ۱۸ قانون دیوان عدالت اداری مصوب سال ۱۳۸۵ را می نماید، سپس پرونده با ارجاع ریاست دیوان به شعبه سوم تشخیص ارجاع میگردد. قضات شعبه سوم تشخیص پس از بررسی پرونده و جری تشریفات اداری، بدلیل اینکه شاکی در دو سال آخر خدمت از فوق العاده اضافه کاری بهره مند بوده و کسور بازنشستگی متعلقه به صندوق بازنشستگی واریز گردیده، فلذا خواسته شاکی را با وضع موصوف از مزایای مستمر تشخیص داده و با توجه به اینکه مفاد دادنامه شماره ۶۵۷ و ۶۵۸ مورخ ۱۰/۱۰/۱۳۸۷ هیأت عمومی دیوان نیز مؤید همین امر می باشد، بنابر این ضمن نقض دادنامه شماره ۱۳۶۸ مورخ ۲۹/۸/۱۳۹۱ شعبه ۲۳ دیوان، باستناد مواد ۱۰ و ۱۸ قانون دیوان عدالت اداری مصوب سال ۱۳۸۵ و ماده ۱۲۰ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری مصوب سال ۱۳۹۲ حکم به ورود شکایت و پرداخت مابه التفاوت حاصله از اعمال فوق العاده مذکور در پاداش پایان خدمت صادرو اعلام نمودند.

 

* در پرونده دیگری که در شعبه سوم تشخیص دیوان مطرح بود، موضوع شکایت آقای ح آ بطرفیت کمیسیون ماده ۱۶ قانون تسهیلات استخدامی و اجتماعی جانبازان مورد رسیدگی قرار گرفت. خلاصه جریان این پرونده که به کلاسه ۹۲۰۹۳۸ ثبت شعبه مذکور شده بود، بشرح ذیل می باشد:

 

آقای ح اظهارمیدارد، در تاریخ ۱۰/۳/۱۳۶۲ در حین انجام خدمت مقدس سربازی ودر حال انجام مأموریت بعلت پرتاب سنگ واصابت آن بوسیله قطارمجروح و مصدوم شده و به بیمارستان اعزام و مدتی بستری گردیده، حالیه بعد از انقضای ۲۸ سال از واقعه مذکور­ ­و­بروز­­ عوارض ناشی از مصدومیت، توسط کمیسیون پزشکی موضوع ماده ۱۲۰ قانون ارتش جمهوری اسلامی ایران، وضعیت مشارالیه بررسی و منطبق با بند الف ماده ۱۰۷ قانون مذکور تشخیص داده شده ورأی به جانبازی نامبرده صادر نموده اند. سازمان ایثارگران نزاجا نامبرده را به بنیاد شهید و امور ایثارگران استان تهران معرفی و متعاقباً بنیاد شهید پرونده نامبرده را به کمیسیون ماده ۱۶ موصوف ارجاع که کمیسیون مذکور وضعیت وی را از مصادیق جانبازی تشخیص نداده است.

 

بنابر این شاکی ناچاراً مبادرت به ارائه شکایت به دیوان عدالت اداری می نماید. پرونده متشکله به شعبه ۲۶ دیوان ارجاع و قضات شعبه مذکور پس از ملاحظه اوراق ابرازی شاکی و ملاحظه پاسخ کمیسیون ماده ۱۶ بنیاد، بموجب دادنامه شماره ۸۲۰ مورخ ۲۵/۳/۱۳۹۲ حکم به رد شکایت نامبرده صادر می­نمایند. مشارالیه با ابراز دلایل و مدارک مستند ضمن اعلام اشتباه قضات صادر کننده رأی، از ریاست دیوان تقاضای اعمال ماده ۱۸ قانون دیوان، مصوب سال ۱۳۸۵ را مینماید.

 

ریاست دیوان پرونده وی را به شعبه سوم تشخیص ارجاع که مورد رسیدگی قرار میگیرد، قضات شعبه سوم تشخیص، پس از بررسی مدارک پرونده و مطالعه مدارک استنادی شاکی و پاسخ کمیسیون ماده ۱۶ بنیاد شهید، با عنایت به اینکه مراتب جانبازی شاکی در کمیسیون موضوع ماده ۱۲۰ قانون ارتش و با حضور اعضاء مشخص و قانونی مورد بررسی و احراز قرار گرفته وقطعیت یافته، و کمیسیون ماده ۱۶ نیز بدون توجه به مفاد رأی مذکور و اعتراض شاکی اقدام به اتخاذ تصمیم نموده، لذا باستناد مواد ۱۰ و ۱۶ قانون دیوان مصوب سال ۱۳۸۵ و ماده ۱۲۰ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری دادنامه شماره ۸۲۰ مورخ ۲۵/۳/۱۳۹۲ شعبه ۲۶ دیوان را نقض و حکم به ورود شکایت و بررسی مجدد موضوع در کمیسیون ماده ۱۶ بنیاد ، با رعایت مفاد رأی شعبه تشخیص صادره و اعلام نمودند.

 

 

الف)ایثارگران در منابع و مفاهیم قرآن و سنت.

 

براساس آیات و روایات وارده که بعنوان ادله احکام ازآنها نام برده می شود، فرهنگ جهاد و شهادت در یک جامعه اسلامی بعنوان یک اصل پذیرفته واز آن بعنوان ضمانت کننده بقای دین، استقلال جامعه اسلامی و تنها طریق حق نام برده شده است. مسلمانان برای جلوگیری ازتجاوز دشمنان دین خدابه سرزمینهای اسلامی و سلطه کافران، باید با آنها مبارزه کنند تا دین خدا در گستره زمین منتشر وپرچم عدالت اسلامی در تمام مناطق کره زمین به احتزاز درآید.

 

خداوند بزرگ در قرآن کریم، مسلمانان را از جنگ برای کشور گشایی منع نموده وفقط جهاد را برای رضای خداوند مشروع دانسته، فلذا برای جهاد کنندگان درراه خداو کسانی که دین خدا را حمایت و یاری کنند، وعده حمایت داده و فرموده کسانی که در این راه کشته شوند، در بهشت نزد پروردگار خود و در کنار انبیاء و صالحین روزی می خورند.

 

از آنجایی که هدف اصلی دشمنان اسلام، خاموش کردن نور خدا است، فلذا می بینیم در منابع فقهی، جهاد بعنوان یک عمل وتلاش مقدس در کنار سایر اعمال واجب مثل روزه و حج قرار گرفته، و در صورتی که این جهاد در جهت تحقق اهداف الهی باشد، از آن بعنوان عملی که مورد رضایت خداوند می باشد نام برده می شود و جهاد گران در پیشگاه خداوند متعال از درجه و رتبه بالاتری نسبت به کسانی که در انجام این عمل مقدس کوتاهی نموده اند، برخوردارند.

 

جهاد در آیات و روایات اسلامی، به دودسته واجب کفایی و واجب عینی تقسیم شده است که بنا بر ضرورت جامعه مسلمین و شرایط زمان و مکان، توسط امام مسلمین یا فقیه زمان در مورد ضرورت آن اظهار نظر می­گردد، بنابراین کسانی که به فرمان امام، مرجع و فقیه خود در این رزم مقدس شرکت می کنند باید مورد حمایت همه­مسلمانان و نظام اسلامی قرار گیرند و بر جامعه اسلامی واجب است، نسبت به رفع مشکلات و صدماتی که بدلیل حضور در دفاع مقدس برای آنها یا خانواده ایشان وارد آمده اهتمام ویژه بعمل آورد.

 

 

بنابراین از آنجایی که در اسلام، سلطه کافر بر مسلمانان منع شده و مسلمانان وظیفه دارند همواره با طاغوت و دشمنان خدا مبارزه نمایند، لذا مردم ایران از سالهای متمادی با هدایت و حمایت علمای اسلام همواره با رژیم های دست نشانده و ظالم مبارزه کرده و از آنجایی که رژیم های حاکم این فعالیت ها و مبارزه را مناسب حاکمیت خود نمی­دیدند، شروع به مقابله، دستگیری، شکنجه وزندانی نمودن مبارزان نمودند. بسیاری از مبارزین و مجاهدین اسلام در زیر شکنجه و زندان های مخوف ستم شاهی به شهادت رسیدند.

 

یکی از وعده­هایی که خداوند متعال در قرآن کریم به بندگانش هدیه نموده، حمایت از مظلوم است وفرموده، نصرت خداوندی همیشه مشمول مبارزان راه آزادی و استقلال وکسانی که دین خدا را یاری کنند می باشد.

 

ب)ایثار گران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی

 

 

انقلاب اسلامی ایران به رهبری فقیه زمان حضرت امام خمینی (ره) در تاریخ ۲۲/۱۱/۱۳۵۷ با نصرت الهی و مدد گیری از امدادهای غیبی به پیروزی رسید، و ملت ایران در این راه مقدس، شهداء و جانبازانی را تقدیم اسلام نمود.

 

حکومت جمهوری اسلامی ایران که ثمره خون هزاران شهید و ایثار جانبازان می باشد، بعنوان یک نظام استوار، بر پایه مبانی و شریعت اسلام بوجود آمد.

پایان نامه حقوق درباره : حقوق مالکیت فکری

مقدمه

 

مالکیت فکری[۱] سلطنت بر ایده توسط خالق آن است. احترام به قاعده ید در اعماق اندیشه و تفکر هر خردمندی وجود دارد. مالکیت یکی از علاقه های آدمی نسبت به اموال است.[۲] امکان حیات و توسعه ی آن برای بشر جز با احترام به مبنایی ترین مفاهیم انسانی که خاستگاه زایش حقوق, نه به عنوان دانشی بشری, بلکه به عنوان یکی از ضروریات تحقق تمدن انسان محسوب می شود، میسر نبوده است. میان حقوق و تمدن پیوند تنگاتنگی به چشم می خورد که از نگاه تاریخی، اتفاقی و تصادفی نیست. پیداست که بشر پس از پیمون راهی پر نشیب و فراز بدین دستاورد رسیده است که باید به قانون تن دهد. هر اندازه اجتماعی پیشرفته تر و    متمدن تر باشد به همان اندازه از قانون کامل تر وفراگیر تر برخوردار خواهد بود. بدین گونه اگر قانون را چکیده فرهنگ بشری بدانیم گزاف نگفته ایم.[۳] دیوید هیوم، فیلسوف اسکاتلندی معتقد است جامعه بشری بدون قانون، حکومت و اجبار نمی تواند وجود داشته باشد و در این مفهوم، حقوق برای بشر نیازی طبیعی است.

 

عدم شناسایی و تحقیر حقوق بشر منتهی به اعمال وحشیانه ای گردیده است که روح بشریت را به عصیان وا داشته است و رعایت واقعی حقوق بشر از آرمان های مشترک تمامی انسان ها است.[۴] و یکی از متعالی ترین مصادیق احترام به حقوق بشر، احترام به حق مالکیت نسبت به دارایی های آدمی است.

 

تصریح به این مساله درواقعه های تاریخ ساز قابل مشاهده است. در منشور کوروش پادشاه ایران احترام به مالکیت اموال منقول و غیر منقول ذکر شده است.[۵] همچنین در اعلامیه جهانی حقوق بشر که از       دستاورد های مهم و تاثیر گذار تمدن بشری است،  این حق به طور واضح برای هر کس نسبت به منافع معنوی و مادی آثار فکری خود که به اموال فکری یا مالکیت فکری تعبیر شده است پیش بینی شده است. [۶]

 

این حق در ماده ۱۵ میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سازمان ملل متحد[۷] مورد تاکید واقع شده و کشورهای عضو باید حقوق مادی و معنوی مصنفان و مخترعان را که به تولید آثار علمی، ادبی یا هنری می پردازند به رسمیت بشناسند.[۸]

 

مالکیت فکری حقی بشری و در راستای رسیدن به آرمان های مشترک تمامی انسان هاست. در عصر حاضر که روند تولید دانش سرعتی بی سابقه یافته است و تکنولوژی ارتباطات، جهان را به اندازه یک رایانه کوچک کرده، بشر با تجربه ی جدید و بی سابقه ای روبرو شده است. تجربه ای که در آن سرعت فناوری مهار نشدنی است و هر لحظه اختراعات، ابتکارات، فرمول ها، کشفیات، دستاوردهای هنری و…. جدید تری حاصل می شوند و به همان سرعت منتشر می شوند که همگی تراوش شده و زاییده ی فکر و اندیشه آدمی است. در این فضا ایده ها و اطلاعات اهمیت فراوانی پیدا می کنند. اگردر روزگار قدیم افرادی مسلط به چندین دانش بودند و به آنها اصطلاحاً حکیم گفته می شد امروزه به دلیل گسترش و توسعه و پیشرفت هر رشته از علوم، تخصص پیدا کردن فقط دریک رشته به تنهایی امری بعید و دشوار به نظر می رسد، زیرا باز هر دانشی، از  فصل های متعددی به دست آمده که آن فصل ها خود به تنهایی دنیایی از مفاهیم و اطلاعات را در خود گنجانده که تسلط درک همه آنها از توان انسان خارج است. به عنوان مثال، حقوق در معنای علمی خود از گرایش های متعددی تشکیل شده است. که هر گرایش حاوی موضوعات گسترده ای است که عمر انسان مجال رسیدن به تمامی ابواب آن را ندارد.

 

با توصیف مختصات عصر حاضر، حال ارزش و اهمیت ایده[۹] به خوبی قابل درک است.  یک ایده از بدو ایجاد در ذهن انسان تا وقتیکه به صورت یک محصول فکری درآید و به صورت یک مال مجسم شود مسیر قابل تاملی را طی می کند و احترام به مالکیت آن ایده در هر نقطه از این مسیر، موضوعی غیر قابل ترددی است.

 

مفهوم سرمایه در ادوار تاریخی دچار تحول اساسی شده است. فئودالیسم[۱۰] و ماشینیسم[۱۱] از مصداق های همین تحول در مفهوم سرمایه است. اما با ورود به قرن بیستم می توان مدعی بود که ایده جای خود را در راس هرم مفهوم سرمایه در اندیشه آدمی ایجاد کرد. زیرا اراضی وسیع و کارخانه های صنعتی جای خود رابه ایده های میلیون دلاری دادند. ارتباط دانش و بازار و تجاری سازی اختراعات و ابتکارات و محصولات فکری نقشی اساسی در این روند ایفا نمود.

 

هر چند حمایت های اخلاقی و قانونی از دوران باستان و قرون وسطی و دوران جدید از مالکیت فکری وجودداشته است، به نحوی که در سال ۱۸۰۰ حدود ۱۴ قانون مرتبط به کپی رایت راجع به وضعیت حقوقی کتاب وجود داشت،[۱۲] لیکن ارتقاء مفهوم ایده و اموال فکری و مالکیت فکری درنتیجه عوامل فوق الذکر در قرن بیستم آغاز شد و با توسعه سهم خود در بازار، تحولاتی تاریخ ساز درمفهوم سرمایه ای ایجاد کرد و نقطه متعالی آن « کنوانسیون سازمان تجارت جهانی راجع به جنبه های تجاری مالکیت فکری»[۱۳] در سال ۱۹۹۴    می باشد. [۱۴]

 

با توجه به اینکه مالکیت فکری حقی بشری است و احترام به مالکیت اموال در نظام حقوقی که بازتاب خرد انسانی است مورد شناسایی و تاکید واقع شده است ودرک شرایط عصر حاضر که در آن اطلاعات دارای اهمیتی بی سابقه هستند وسهم بزرگی از بازار را تجارت و مبادلات اموال فکری به خود اختصاص داده است  اولاً می بایست از مالکیت فکری حمایت و احترام به آن تضمین شود وثانیاً در صورت نقض این حقوق توسط دیگران، می بایست جبران خسارت شده و متخلف مجازات شود تا امنیت مورد نیاز برای رشد و تعالی اموال فکری در بازارهای کشورهای در حال توسعه تأمین شود.

 

برای درک بهتر ماهیت حقوق مالکیت فکری، روال علمی تعریف آن است . در دکترین حقوقی اجزاء آن را مورد شناسایی و تعریف قرار می دهند که اگرچه توضیح مفهوم اجزای آن به تنهایی ماهیت کلی آن را تبیین نمی کند اما تنها آلترناتیو موجود برای رسیدن به درک واقعی از آن، درک اجزاء و ارتباط بین آن هاست.

 

 

 

 

 

 

 

مبحث اول : مفهوم حقوق مالکیت فکری

 

گفتار اول: کلیات

 

بند اول : مفهوم حق و حقوق

 

حقوق جمع حق است و حق در لغت به معنای راست، درست، ثابت، ضد باطل، یقین و عدل، نصیب و بهره به کار رفته است.[۱۵] اندیشمندانی مانند اسپینوزا، گرین وپوفندورف حق را نوعی سلطه می دانند، در این معنا وقتی گفته می شود شخصی بر دیگری حق دارد یعنی دارای سلطه ای است که می تواند نسبت به دیگری اعمال کند.[۱۶]

 

ویزلی هوفلد، حقوقدان نظریه پرداز آمریکایی، معتقد است تحلیل حق مستلزم توصیف ساختار درونی حق (شکل حق) و توصیف چیزی که حق برای دارنده آن ایجاد می کند (کارکرد حق) می باشد. وی درتوصیف ساختار درونی حق، چهار شکل برای حق متصور است : ۱- امتیاز[۱۷] ۲- مطالبه[۱۸] ۳- قدرت[۱۹]     ۴- مصونیت[۲۰]

 

به طور کلی در مورد ماهیت حقوق دو نظریه وجود دارد. نظریه ای که بر اراده یا انتخاب تاکید می ورزد و نظریه ای که بر نفع یا مصلحت تکیه می کند.[۲۱] در نظریه اول که مدافع اصلی معاصر آن «هارت» می باشد، حق، عبارت است از قدرتی که قانون به افراد داده است تا کاری را انجام داده یا آن راترک کنند.  بنابراین فرد می تواند حق مورد نظر را اسقاط کند و یا آن را اجرا کند. لیکن در نظریه دوم که ابتدا در آثار «بنتام» بیان شد و امروزه دانشمندانی چون «مک کورمیک» از آن حمایت می کنند، هدف حقوق نه حمایت از قدرت و اراده فرد بلکه حفظ برخی منافع و مصالح متعلق به او تلقی می شود.

 

ذکر این تحلیل صرفاً برای نشان دادن مناقشات مربوط به تعریف حقوق است. با وجود تعدد نظام های فکری، اخلاقی، مذهبی و اجتماعی تعاریف مختلفی از مفهوم حقوق بیان شده است که پرداختن به آن مناقشات از مسیر این نوشته خارج است و به همین مقدار بسنده می کنیم، علی ای حال تعاریفی که از حقوق، در دکترین نظام حقوقی داخلی ارائه شده است، بازتاب مفید و حداقلی از مفهوم و معنای واقعی و حقیقی حقوق می باشد که به آنها اشاره می کنیم :

 

«حق، عبارتست از قدرتی که از طرف قانون به شخص داده می شود.»[۲۲]

 

«حق به معنی امتیازی است که قانون به شخص می دهد و از رهگذر قانونی از وی پشتیبانی می کند.»[۲۳]

 

« حقوق جمع حق است و آن اختیاری است که قانون برای فرد شناخته که بتواند عملی را انجام و یا آن را ترک نماید.»[۲۴]

 

« برای تنظیم روابط مردم و حفظ نظم در اجتماع، حقوق موضوعه برای هر فرد امتیازاتی در برابر دیگران می شناسد و توانایی خاصی به او اعطاء می کند که حق می نامند و جمع آن حقوق است.»[۲۵]

 

«حقوق، مجموعه قواعد و مقرراتی است که نظم اجتماعی راتامین می کند.»[۲۶]

 

حق در اصطلاح حقوق اسلام، توانایی خاصی است که برای کس یا کسانی نسبت به چیز یا کسی اعتبار شده و به مقتضای آن توانایی می تواند در آن چیز یا کس تصرفی نموده و یا بهره ای بگیرد.[۲۷]

 

لذا حق دارای این ویژگی ها است که اولاً قابلیت اسقاط از ناحیه دارنده ی آن را داراست، ثانیاً امکان نقل و انتقال قهری و ارادی آن وجود دارد.[۲۸]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بند دوم : مفهوم مال و مالکیت

 

مالکیت یکی از علاقه های انسان نسبت به اموال است و یکی از حقوق میان اشخاص و اموال، حق مالکیت است. در واقع مالکیت، کامل ترین و نامحدود ترین این حقوق است زیرا که دارای سه وصف اساسی است : اول آنکه مطلق است.[۲۹] دوم آنکه انحصاری است.[۳۰] و سوم آن که دائمی است.[۳۱] در واقع مالکیت نوعی سلطنت است که حقی مطلق برای استعمال، استثمار و خروج از مالکیت را برای مالک پیش بینی نموده است، که در حقوق اسلام از آن به اصل تسلیط یاد شده است.[۳۲]

 

مالکیت ممکن است به شکل خصوصی یعنی مرتبط با شخص یا اشخاص معینی باشد مثل مالکیت فردی یا گروهی و یا ممکن است به شکل مالکیت عمومی باشد که نه مرتبط با یک شخص است یا اشخاص معین بلکه مرتبط با دولت یا عام مردم باشد که اموال عمومی و دولتی مصادیق آن هستند.

 

مع هذا اجرای حق مالکیت به طور مطلق، ممکن نیست زیرا اختیار مالک محدود است و این اصل با استثنائاتی روبروست. چنانکه در ماده ۳۰ قانون مدنی ایران حق همه گونه تصرف و انتفاع برای مالک نسبت به مایملک خود پیش بینی شده است مگر درمواردی که قانون استثناء کرده باشد. یکی از این استثنائات قاعده     لا ضرر است که در تزاحم میان تسلیط و لا ضرر، لاضرر حاکم است.[۳۳] همچنین به موجب اصل ۴ قانون  اساسی جمهوری اسلامی ایران ایران هیچ کس نمی توانداعمال حق خویش را وسیله ی اضرار به غیر یا تجاوز به منافع عمومی قراردهد.

 

بنابراین مالکیت حقی است مطلق که در مقام اجرا با استثنائات قانونی روبروست. مالکیت همواره در رابطه با عین یا منفعت بکار برده می شود، لیکن باید پذیرفت که مالکیت با مال ارتباط مستقیمی دارد. یعنی اگر مالی وجود داشته باشد می تواند مالکی هم دارا باشد. در گذشته واژه ی مال ویژه ی کالاهای مادی و خارجی بود که به آن عین معین یا عین خارجی نیز گفته میشود ولی پیشرفت های زندگی کنونی به تدریج آن را از این معنی محدود و ابتدایی خارج ساخت.[۳۴]

 

مفهوم کلی مال، چیزی است که قابلیت داد وستد رادارد و مال از نظر حقوقی به چیزی می گویند که دارای دو شرط اساسی باشد: اول آنکه مفید باشد و نیازی را بر آورده سازد، خواه آن نیاز مادی باشد یا معنوی، و دوم آنکه قابلیت اختصاص یافتن به شخص یا ملت معین را داشته باشد.[۳۵]

 

ارزش مصرفی و مبادلاتی، مهمترین ویژگی های مال است. ارزش مصرفی این است که به طور مستقیم نیازی از نیازها را تامین کند یعنی فایده ای داشته باشد. و ارزش مبادلاتی نیز آن است که مردم حاضر باشند در برابر آن کالا، چیزی بپردازند. [۳۶]

 

در خصوص مفهوم مال در قانون مدنی تعریفی ارائه نشده است وصرفاً به تقسیم آن و تعاریف مصادیق آن پرداخته شده است، هر چند که راجع به اموال فکری یا حداقل حقوق مادی راجع به آن، سخنی به میان نیامده است، لیکن بر خلاف این تصور مرسوم، هیچ ضرورتی ندارد که پایه و محل اجرای حق مالی و حتی مالکیت عین، خارجی باشد. در حقوق کنونی ارزش هایی شناخته شده است که قابل مبادله با پول است، که نه بر شخص دیگری است و نه بر عینی خارجی. موضوع این حق با ارزش، ابتکارها و تراوش های ذهنی     انسان است. به همین جهت چنین حقی خود گروهی ویژه از اموال نو ظهور را تشکیل می دهد که وصف مشترک آن ها تکیه بر حاصل ابتکار و اندیشه ی انسان است.[۳۷]

 

 

 

[۱] Intellectual Property

 

[۲] . کاتوزیان, ناصر, قانون مدنی در نظم حقوقی کنونی, بنیاد حقوق میزان,۱۳۸۷, صفحه ۴۳٫

 

[۳] . ساکت, محمد حسین, حقوق شناسی دیباچه ای بر دانش حقوق, نشر ثالث, ۱۳۸۷, صفحه ۴۰٫

 

[۴] . رحیمی مقدم, سید حسین، اسناد بین المللی، جلد اول، انتشارات مهتاب، ۱۳۸۷، دیباچه اعلامیه جهانی حقوق بشر، صفحه ۴۴۲٫

 

[۵] . رحیمی مقدم, سید حسین، اسناد بین المللی، جلد اول، انتشارات مهتاب، ۱۳۸۷، دیباچه اعلامیه جهانی حقوق بشر، صفحه ۴۳۸٫

 

[۶] . همان منبع، صفحه ۴۴۷٫

 

[۷] http://www.unic-ir.org/hr/convenant-ec.htm

 

[۸] میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در ۱۹۷۶میلادی به اجرا درآمد و ۱۴۸ کشور هم اکنون عضو آن هستند، حقوق بشری که این میثاق می‌کوشد ترویج و حمایت کند شامل موارد ذیل است:

 

حق کارکردن در شرایط عادلانه و مناسب

 

حق برخورداری از حمایت اجتماعی، معیار زندگی رضایت بخش و عالی‌ترین معیارهای قابل حصول رفاه جسمی و روانی.

 

حق آموزش و پرورش، برخورداری از مزایای آزادی فرهنگی و پیشرفت علمی

 

 

 

[۹] . Idea

 

[۱۰] . Feudalism

 

[۱۱] . Machinism

 

[۱۲]. زر کلام، ستار، حقوق مالکیت ادبی و هنری، انتشارات سمت، ۱۳۸۸، صفحه ۱۰٫

 

[۱۳] . Trade Related Aspects of intellectual property rights (TRIPS)

پایان نامه : حقوق مالکیت فکری

حقوق مالکیت فکری

 

مالکیت فکری یا حقوق فکری[۱] به حقوقی گفته می شود که به صاحبان آن حق بهره وری از       فعالیت های فکری و ابتکاری انسان را می دهد و ارزش اقتصادی و قابلیت داد و ستد دارد ولی موضوع آن شیء معین مادی نیست.

 

حقوق مالکیت فکری در معنای وسیع کلمه عبارت است از حقوق ناشی از آفرینش ها و خلاقیت های فکری درزمینه های علمی، صنعتی، ادبی و هنری.[۲] این قسم حقوق عمدتاً به موضوعاتی می پردازد که    زاییده ی فکر و اندیشه ی انسان ومرتبط با آفرینش های ذهنی اوست، به بیان دیگر، موضوع این مالکیت ذاتاً غیر قابل لمس است.[۳]

 

حقوق مالکیت فکری قلمرو وسیعی دارد که تمام یافته ها و آثار فکری را در بر می گیرد و شامل هر چیزی می شود که زاییده ی فکر وذهن آدمی است. مخلوق ذهن وفکر آدمی ممکن است به حوزه علم، هنر، صنعت یا تجارت تعلق داشته باشد.

 

سازمان جهانی مالکیت فکری[۴] حقوق مالکیت فکری را اینگونه تعریف کرده است: «حقوق قانونی است که به واسطه خلاقیت ها و فعالیت های فکری افراد در زمینه های علمی، صنعتی، هنری و ادبی حاصل        می شود.»

 

تعاریف متعددی از حقوق مالکیت فکری توسط دانشمندان حقوقی داخلی و خارجی ارائه شده است که تفاوت های متعددی با هم دارند، به هر حال اصطلاح حقوق مالکیت فکری برای نخستین بار در سال ۱۸۹۹ توسط پیکار[۵] حقوق دان بلژیکی به کار رفته است.[۶] به طور کلی می توان گفت که حقوق مالکیت فکری، حقوقی است که به صاحب آن اجازه میدهد از منافع و شکل خاصی از فعالیت یا فکر انسان منحصراً استفاده نماید و هدف آن صیانت ازمالکیت فکری ونیز حمایت از حقوق ناشی ازآفرینش ها و خلاقیت های فکری و معنوی در زمینه های علمی، صنعتی، ادبی وهنری و تشویق و ترغیب گرایش به ایجاد این آفرینش ها با هدف توسعه ی اقتصادی و اجتماعی و بهبود زندگی بشر می باشد.

حقوق مالکیت فکری را، حقوق مالکیت معنوی نیز نامیده اند که در گفتارهای آتی به استدلال موافقان و مخالفان خواهیم پرداخت.

 

 

 

 

 

 

 

بند دوم : وجه تسمیه حقوق مالکیت فکری

 

در خصوص بکارگیری واژه حقوق مالکیت فکری یا حقوق مالکیت معنوی، برای تبیین و توضیح حقوق ناشی ازمالکیت های غیر مادی، اختلاف نظر وجوددارد.

 

عده ای از یک سو، به این دلیل که همه موضوعات مالکیت های غیر عادی الزاماً در اثر تفکر و اندیشه ایجاد نشده وبعضی از آن ها نظیر سرقفلی، اطلاعات مشتریان و… صرفاً به لحاظ اینکه وجود مادی ندارند، اصطلاح مالکیت معنوی راترجیح داده اند. وعده ای به جهت اینکه این مالکیت بیشتر با فکر و اندیشه ی انسان ارتباط دارد، اصطلاح مالکیت فکری را مناسب تر دانسته اند.[۷]

 

موافقان عنوان مالکیت معنوی معتقدند اولاً به دلیل عدم شمول برخی مصادیق این حقوق مثل سرقفلی، یا اسامی دامنه یا نشانه های جغرافیایی تحت عنوان مالکیت فکری و اینکه امثال این مصادیق نمی تواند ناشی از آفرینش ذهن واندیشه باشد، عنوان حقوق معنوی مناسب تر است. حقوق معنوی، حقوقی است که موضوع آن، چیزی معنوی یا غیر مادی مانند حقوق فکر است، در حالیکه در حقوق شخصی و عینی دارای سرشت مادی صرف است. ولی حقوق معنوی از این دو دسته حقوق جداست زیرا دارای دو سیمای مادی و غیر مادی است.[۸]

 

در مقابل برخی دیگر از حقوق دانان اصطلاح حقوق مالکیت فکری را مناسب تر تشخیص داده و معتقدند که کلمه «معنوی» در لغت منسوب به معنی و مقابل مادی وصوری توصیف شده، حال آن که منشاء این حقوق، فکر، اندیشه وتعلق انسان ها است و معادل دقیق فارسی برای عبارت انگلیسی Intellectual Property، مالکیت فکری است ونه مالکیت معنوی.

 

در خصوص عنوان فکری یا معنوی در نوع تفسیر و یافتن مصادیق آن باعث ایجاد اختلاف نظر شده است و می توان تفسیر سوی که موجب هم پوشانی هر دو لفظ بر این معنای واحد را دارد بیابیم. درواقع آفرینش های فکری دارای سه عنصر است: اول کاری انسانی است که در گوهر وسرشت خود غیرمادی است، زیرا دستاورد ذهن و اندیشه ی شخص نوآور یا آفرینش گر است. دوم در پیشرفت وپیشبرد احساس (موسیقی) و اندیشه (کتاب) یا زندگی انسانی (اختراع، نشان، طرح صنعتی) دارای سهم و سود است و آن ها را آسان تر و زیباتر می سازد. و سوم عنصر عرف است که این کار را نوآفرینی ارزیابی می کند و برایش ارزش مالی یا معنوی در نظر می گیرد. و قانون نیز از آن پشتیبانی می کند و در مجموع چون به شکل اشیای مادی نیست، به آن نام حقوق فکری نهاده می شود.[۹]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مبحث دوم : تاریخچه حقوق مالکیت فکری

 

به گفته آندره مورلو از هنگامی که انسان توانست قلم به دست گیرد ونگاره بکشد، حقوق معنوی شکوفه زد.[۱۰] شناخت پدیده ای به نام حقوق مالکیت فکری در پی برداشتن گام هایی انجام گرفت که فرهنگ ها و تمدن های پیشین و باستانی برداشته اند و دستاورد های آنها به امروزیان رسیده است.

 

موضوع مالکیت فکری از موضوعاتی است که پس از انقلاب صنعتی دراروپا مطرح شد ودر دو حوزه مالکیت ادبی وهنری و مالکیت صنعتی رشد کرد.[۱۱] درواقع اینچنین نبود که قبل از آن، دستاورد های فکری بشری بی ارزش باشد، اما به صورت یک نظام حقوقی و قانونی و مدون در نیامده بود. بررسی تاریخچه حقوق مالکیت فکری در سه پارادایم قابل بررسی است. اول – وضعیت مالکیت فکری در تمدن های باستان.         دوم – وضعیت مالکیت فکری در دوران میانی, جدید و معاصر. سوم – حقوق مالکیت فکری بین المللی.

 

[۱] . Intellectual Property

 

[۲] . بزرگی، وحید، سازمان جهانی بازرگانی، حقوق مالکیت فکری و کشورهای در حال توسعه، مجله اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره ۱۷۳ و ۱۷۴، صفحه ۱۹۲٫

 

[۳] . انتظاری، علیرضا، مالکیت معنوی، مجله بصیرت، سال دهم، شماره ۳۰ و ۳۱، صفحه ۳۸٫

 

[۴]  World Intellectual Property Organization

 

[۵] . Picard

 

[۶] . زرکلام، ستار، حقوق مالکیت ادبی و هنری،  انتشارات سمت، ۱۳۸۸، صفحه۴٫

 

[۷] . زرکلام، ستار، حقوق مالکیت ادبی و هنری،  انتشارات سمت، ۱۳۸۸، صفحه ۴

قانون ثبت اختراعات فرانسه ۱۷۴۴ منتشر شد و قانون راجع به مالکیت ادبی وهنری مصوب ۱۹۵۷ تصویب گردید. در ایالات متحده قانون حق مولف در سال ۱۷۹۰ به تصویب رسید.[۹]

در ایران قوانین متعددی راجع به مالکیت فکری تصویب شده است. قانون حمایت حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان مصوب ۱۳۴۸ هجری خورشیدی وقانون ثبت علائمو اختراعات مصوب ۱۳۱۰ از اولین قوانینی است که در ایران راجع به حقوق مالکیت فکری به تصویب رسیده است.

 

پس از توسعه داخلی، حقوق مالکیت فکری در سطح بین الملل مورد شناسایی قرار گرفت. در عرصه بین المللی دو کنوانسیون مهم تنظیم شد. اولین کنوانسیون هایی که به منظور حمایت از حقوق مالکیت فکری به وجود آمد، کنوانسیون پاریس برای حمایت از حقوق مالکیت صنعتی در سال ۱۸۸۳[۱۰] و پس از آن کنوانسیون برن برای حمایت از مالکیت ادبی و هنری[۱۱] در سال ۱۸۸۶ بود.

 

[۱] . ساکت، محمد حسین، حقوق مالکیت فکری تاریخچه ومبانی، مجله حقوقی دادگستری، بهار وتابستان ۱۳۸۴، شماره ۵۰ و ۵۱، صفحه ۸۲٫

 

[۲] . ماهر، محمد، المکتبات فی العالم تاریخها و قطور ها حتی مطلع القرآن العشرین، ریاض، دارالعلوم، ۱۹۸۱، صفحه ۶۵٫

 

[۳] . کنعان، حق المؤلف، المناذج المعاصره لحق المؤلف و وسائل حمایته، عمان، الطبعه ثالثه، صفحه ۲۰٫

 

[۴] http://fahimco.com/ShowArticle.aspx?ID=3505

 

[۵] . همان منبع، صفحه ۳۰٫

 

[۶] . کریمی فرد، علیار، حق مالکیت فکری، مجله علوم تربیتی، ۱۳۸۵ مرداد ماه، شماره ۵۳، صفحه ۷٫

 

[۷] . نصیری، مصطفی، حقوق مالکیت فکری، مجله دادرسی، مهر و آبان ۱۳۸۷، شماره ۷۰، صفحه ۲۴٫

 

[۸] . کریمی فرد، علیار، حق مالکیت فکری، مجله علوم تربیتی، ۱۳۸۵ مرداد ماه، شماره ۵۳، صفحه ۹٫

پایان نامه حقوق با موضوع وضعیت مالکیت فکری در تمدن های باستان

یکم – تمدن یونانی : تاریخ چاپ نشان می دهد که یونانیان باستان به ضرورت پشتیبانی از مالکیت فکری پی برده بودند و به هنگام سپردن هر کدام از نسخه های دستاوردهای فکری شان به کتابخانه ملی دولتی مقرراتی برای پشتیبانی از نوآوری های مؤلفان وضع می کردند.[۱] بدین گونه، آتن در سده چهارم پیش ازمیلاد برای سپردن نگاشته ها، نظامی می شناخت و بسیاری دیگر ازکشورها از روی کتابخانه ملی یونان نمونه برداری کرده اند.[۲]

 

دوم – تمدن رومی : رومیان با پاره ای از اندیشه ها و مفاهیم وابسته به حق مالکیت به گونه ای همگانی ومالکیت فکری به گونه ای ویژه آشنایی داشتند. رومیان حق مالکیت را به این اعتبار که سرشتی مردمی دارد و همه مردم آن را می پذیرند به رسمیت می شناختند. درواقع قوانین فرانسوی پس از انقلاب کبیر با نشان پذیری از اندیشه های رومی بود که برای حق مولف، حق مالکیت در نظر گرفت و مالکیت فکری را به رسمیت شناخت.[۳]

 

سوم – تمدن اسلامی :پیامبر اسلام (ص) فرمودند: « برکه العلم غزوه إلی قائله»[۴] یعنی روش و فرخندگی دانش به برگرداندن آن به گوینده اش می باشد.[۵] واضح است که مالکیت بر آفریده فکری در اسلام شناسایی و مورد تاکید واقع شده است. حق مالی برای نویسنده و پدید آورنده ی کار فکری در اسلام از همان آغاز به رسمیت شناخته شده بود و برای آموزش قرآن و حدیث گرفتن دستمزد رایج بود.

 

دارالعلم بغداد محلی بود که نویسندگان و دانشمندان آثار خود را در آنجا ثبت می کردند تا از سرقت و تحریف جلوگیری شود و مهمتر از همه آن را جاودانه سازی می نمودند. در اینکه از چه زمانی برای خالق اثر فکری، حق مادی ومعنوی شناخته شدبه روشنی وصراحت نمی توان در دوران باستان اظهار نظر کرد. زیرا قواعد حقوق به طور معمول نتیجه تحولات اقتصادی، فکری، واجتماعی هستند که در خارج از قلمرو  حقوق صورت می گیرد.

 

 

 

 

 

گفتار دوم : وضعیت حقوق مالکیت فکری در دوران میانی, جدید و معاصر

 

مالکیت فکری از پدیده های بسیار کهن جوامع بشری است. در زمان های قدیم، جایگاه مالکیت فکری روشن نبوده است و اغلب نیز مورد حمایت حکومت زمان قرار نمی گرفت.[۶] اگرچه در گذشته، استفاده و انتفاع از اثر دیگری، بدون رضایت واجازه ی او کاری ناشایسته تلقی می شد، لیکن حمایت قانونی از آن وجود نداشت. آثار نوشتاری به دلیل آنکه تاثیر شگرفی در افکار عمومی دارند همواره مورد توجه قرار گرفته اند. در نتیجه ی همین اهمیت، فرمانروایان، اعطای امتیاز انتشار آثار را در انحصار خود می گرفتند و آن را به هر کس که تمایل داشتند، می بخشیدند. نظام امتیاز درکشورهای اروپایی در راستای حمایت از حقوق مالکیت فکری ایجاد شد و گواهی نامه هایی تحت عنوان حق امتیاز از سوی سلاطین صادر می گردید که علاوه بر حفظ منافع دارنده، موجبات کنترل اندیشه ها را ازسوی حکام فراهم می ساخت.[۷] این امتیاز گاهی به خود مولفان واگذاری می شد و گاهی در اختیار چاپخانه ها و ناشران یا کتاب فروشان قرار می گیرد.اعطای این امتیاز در بعضی از کشورها مثل انگلستان، منبع درآمد سرشاری برای شخص پادشاه به شمار می آمد.

 

از قرن ۱۶ به بعد پدیده های مهمی نظیر : اختراع صنعت چاپ، جنبش اصلاح مذهب، دوره ی رنسانس و برقراری نظام های پارلمان به جای حکومت های مطلقه سلطنتی، وضعیت ناشی از این تحولات، به طوراساسی و جدی در رشد و توسعه ی آفرینش های فکری و احیای منزلت رفیع اجتماعی آفرینش گران، نقش بسزایی داشتند. این تحولات و پدیده ها و پیدایش جنبش های عظیم علمی و فرهنگی، رفته رفته اعتبار مالکیت های فکری و معنوی در بسیاری از کشورها مانند انگلستان و فرانسه وبلژیک وایتالیا و آمریکای شمالی و حتی برخی از کشورهای آسیایی به رسمیت شناخته شد، و موضوع معامله های متقابل و قرارداد های      دسته جمعی قرار گرفت تا جایی که اعلامیه جهانی حقوق بشر مصوب ۱۹۴۸ مجموع عمومی سازمان ملل متحد از آن یاد کرد.[۸]

 

پس از نظام امتیاز و حمایت های خاص آن دوره کم کم وضع قوانین ملی صورت پذیرفت اولین قوانین در انگلستان، فرانسه و ونیز وضع شد. در سال ۱۴۷۴ اولین قانون موضوعه برای حمایت از اختراعات در ونیز تصویب شد، به دنبال آن در انگلیس قانون حمایت از اختراعات در سال ۱۶۲۴ و قانون حق مولف در سال ۱۷۰۹ وضع گردید.

قانون ثبت اختراعات فرانسه ۱۷۴۴ منتشر شد و قانون راجع به مالکیت ادبی وهنری مصوب ۱۹۵۷ تصویب گردید. در ایالات متحده قانون حق مولف در سال ۱۷۹۰ به تصویب رسید.[۹]

 

در ایران قوانین متعددی راجع به مالکیت فکری تصویب شده است. قانون حمایت حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان مصوب ۱۳۴۸ هجری خورشیدی وقانون ثبت علائمو اختراعات مصوب ۱۳۱۰ از اولین قوانینی است که در ایران راجع به حقوق مالکیت فکری به تصویب رسیده است.

 

پس از توسعه داخلی، حقوق مالکیت فکری در سطح بین الملل مورد شناسایی قرار گرفت. در عرصه بین المللی دو کنوانسیون مهم تنظیم شد. اولین کنوانسیون هایی که به منظور حمایت از حقوق مالکیت فکری به وجود آمد، کنوانسیون پاریس برای حمایت از حقوق مالکیت صنعتی در سال ۱۸۸۳[۱۰] و پس از آن کنوانسیون برن برای حمایت از مالکیت ادبی و هنری[۱۱] در سال ۱۸۸۶ بود.

 

[۱] . ساکت، محمد حسین، حقوق مالکیت فکری تاریخچه ومبانی، مجله حقوقی دادگستری، بهار وتابستان ۱۳۸۴، شماره ۵۰ و ۵۱، صفحه ۸۲٫

 

[۲] . ماهر، محمد، المکتبات فی العالم تاریخها و قطور ها حتی مطلع القرآن العشرین، ریاض، دارالعلوم، ۱۹۸۱، صفحه ۶۵٫

 

[۳] . کنعان، حق المؤلف، المناذج المعاصره لحق المؤلف و وسائل حمایته، عمان، الطبعه ثالثه، صفحه ۲۰٫

 

[۴] http://fahimco.com/ShowArticle.aspx?ID=3505

 

[۵] . همان منبع، صفحه ۳۰٫

 

[۶] . کریمی فرد، علیار، حق مالکیت فکری، مجله علوم تربیتی، ۱۳۸۵ مرداد ماه، شماره ۵۳، صفحه ۷٫

 

[۷] . نصیری، مصطفی، حقوق مالکیت فکری، مجله دادرسی، مهر و آبان ۱۳۸۷، شماره ۷۰، صفحه ۲۴٫

 

[۸] . کریمی فرد، علیار، حق مالکیت فکری، مجله علوم تربیتی، ۱۳۸۵ مرداد ماه، شماره ۵۳، صفحه ۹٫