پایان نامه : بررسی ابعاد احساس امنیت

– احساس امنیت روانی

 

آنچه موجب امنیت روح و ذهن آدمی می گردد، تحت عنوان عوامل ایجاد امنیت روانی می آید و آن چه موجب عدم امنیت روانی است به منزله تهدیدات امنیت نام برده می‌شود .

 

روابط گرم یا روابط با صبغه عاطفی مثبت، پایه و مایه اجتماع و جامعه است. پایه هر نظم اجتماعی حتی درجوامع مدرن عاطفه است و این ریشه در وابستگی عاطفی به جمع (احساس عضویت) و روابط عاطفی در جمع دارد (مونچ ۱۹۸۸، ولمن و همکار ۱۹۸۸، فارارو ۱۹۸۹، مزوروویچ ۱۹۹۱، بوسول ۱۹۹۴، چلبی ۱۳۷۲). کم و کیف روابط عاطفی و آرایش آنها در جامعه تا حد قابل ملاحظه ای چند و چون نظم اجتماعی و اخلاق اجتماعی را مشخص می سازد. در صورتی که به هر دلیل روابط گرم در عرض جامعه به سردی گراید و احساس تعلق کنشگران به جامعه سست شود، به همان نسبت نیز اعتماد اجتماعی و نظم هنجاری  و تعهدات جمعی و عمومی تضعیف می شوند. (چلبی، ۱۳۷۲ : ۱۵۷)

 

 

یکی از نیازهای انسانی نیاز به عشق و محبت است، زن نیاز دارد که مورد محبت و علاقه شوهرش باشد، او نیاز دارد که همسرش محبت خود را چه به صورت کلانی یا رفتاری به مناستبهایی به وسیله هدیه به او ابراز کند، در عرصه عشق و محبت است که زن و شوهر یکدیگر را کاملا درک می‌کنند و به خواسته های یکدیگر احترام می گذارند. طبق تحقیقات آندره میشل (۱۹۷۱)، رضایت زن از شوهرش به همدلی شوهر به زن، همدلی زن نسبت به شوهر و تفاهم زن و شوهر بستگی دارد.

 

همچنین طبق نظریه نظم چلبی، وابستگی عاطفی تولید تعهد می کند و تعهد و علاقه اجتماعی نیز عناصر اصلی تشکیل دهنده هنجارهای اجتماعی و اخلاقی هستند. پس بدون نوعی وابستگی عاطفی، نظم هنجاری غیر ممکن است. پایه نظم هنجاری جامعه عاطفه است. احساس تعلق به جمع، اعتماد اجتماعی متقابل، دوستی متقابل که از مشخصه های اصلی همبستگی اجتماعی اند، همگی ریشه در وابستگی عاطفی دارند. وابستگی عاطفی یکی از ارکان اصلی اجتماع است.

 

هرگاه تعامل، بخصوص تعامل اجتماعی، تداوم پیدا کند، به رابطه اجتماعی تبدیل می‌شود و این رابطه باعث وابستگی عاطفی می گردد، پس رابطه اجتماعی وابستگی عاطفی تولید می کند و وابستگی عاطفی ایجاد شده نیز بنوبه خود حافظ این رابطه می گردد. علاوه بر رابطه اجتماعی که خود فی نفسه تولید وابستگی عاطفی و علاقه اجتماعی می نماید، در بستر تعاملات اجتماعی، نوعی جامعه پذیری یا اجتماعی کردن صورت می گیرد. بدین ترتیب که فرد می آموزد که عضو چه گروه (هایی) یا ما (هایی) است و همزمان به عنوان عضو آن (ها) مورد خطاب قرار می گیرد.

 

در فرایند جامعه پذیری یا شاید بهتر است گفته شود فرایند آموزش و پرورش، هم پتانسیل های عاطفی فرد پرورش می یابند و هم فرد بتدریج گرایش عاطفی مثبت نسبت به دیگران و «ما» (های) معین پیدا می کند. بعد از تولد، فرد اولین تجربه اجتماعی خود را در نظام اجتماعی خانواده کسب می کند. خانواده اولین آژانس جامعه پذیری، اولین هویت جمعی که همانا احساس عضویت در اجتماع طبیعی خانواده است، کسب می‌شود.

 

در حقیقت به نظر می‌رسد که سعه صدر فرد بستگی به نوع وابستگی عاطفی او دارد. اگر فرد میل به وابستگی عاطفی تعمیم یافته را در نظام شخصیتی خود کسب کرده باشد، همه انسانها را از خود می داند و در قبال همه احساس تعهد و تکلیف می کند. همه افراد در تعریف او از ذوستی جای می گیرند. (چلبی، ۱۳۸۲ : ۱۰۲- ۱۰۱)

 

با توجه به توضیحاتی که در بالا آمد می توان احساس امنیت همسران در زندگی مشترکشان را با وجود نظم در خانواده و همچنین وابستگی عاطفی و انسجام در خانواده مرتبط دانست و احساس امنیت روانی بین همسران را اینگونه تعریف کرد: اطمینان از آن که دیگران ما را دوست دارند و بود یا نبودمان برایشان اهمیت دارد، دردها و مصائب ما آنان را نیز دچار اندوه و غم می کند و مسائلی از این قبیل که در جهان احساس و عاطفه قرار می گیرند. همچنین تضمین اصول و الگوهای اخلاقی در روابط و مناسبات افراد مانند اعتماد، صداقت، حسن نیت، سعه صدر، خیرخواهی و غیره. (ساروخانی،نویدنیا :۱۳۸۵)در این تحقیق، امنیت عاطفی توسط میزان مخاطره آمیز بودن شاخص های زیر مورد اندازه گیری قرار گرفته است در این تحقیق، امنیت روانی توسط شاخص های زیر مورد اندازه گیری قرار گرفته است: میزان روابط چهره به چهره، همدردی و صمیمیت، عاطفه و محبت.

 

پایان نامه

 

  • نظریات مرتبط با مفهوم احساس امنیت روانی بین همسران

همانطور که در بالا آمد برای مفهوم سازی و توضیح احساس امنیت روانی  در زندگی مشترک همسران، از نظریات احساس انسجام خانوادگی – با توجه به اینکه تعهد عاطفی و همبستگی بین زن و شوهر را می رساند- کمک گرفته ایم. همچنین نظریه های تعارض زناشویی نیز  از آنجا که بیانگر نیازهای زناشویی، انتظارات و کشمکش های زناشویی است و می‌تواند بیانگر  آرامش و روابط صمیمانه میان مرد و زن و همچنین احساس امنیت روانی همسران در خانواده باشد می‌تواند کمک دهنده ما در این پژوهش باشد. همچنین در این قسمت از نظریه های رضایت زناشویی برای مفهوم سازی واضح تر احساس امنیت روانی کمک گرفته ایم. همانطور که هاوکینز (۱۹۸۶) رضایت زناشویی را   «احساس ذهنی رضایت، خشنودی، و لذت تجربه شده در هریک از زوجین وقتی جنبه های مختلف زندگی مشترک خود را در نظر می گیرند» می داند (به نقل از اندرسون، راسل و شوم، ۱۹۸۳) می توان این مفهوم را با بعد احساس امنیت روانی که یکی از ابعاد  احساس امنیت در زندگش مشتر ک است مرتبط دانست. این بعد احساس امنیت شامل احساس خشنودی و خوشحالی از داشتن روابط عاطفی (گرم و صمیمی) با همسر است که می توان  برای شفاف سازی و عملیاتی کردن بیشتر آن از این نظریه استفاده نمود.

 

 

 

  • انسجام خانوادگی

انسجام اجتماعی، علل و دلایل آن، حضور و غیاب و اشکال و انواع آن، یکی و شاید مرکز ی ترین مسئله جامعه شناسی در گذشته و حال بوده است . این سازه جامعه شناختی به دلیل تحول شرایط جوامع و شکافهای عمیق تاریخی که به واسطه مدرنیته و اثرات و تبعات آن به وجود آمده، تغییرات عمیقی به خود دیده و ازاین رو بررسی و مطالعه علل مقوم و محلّل آن ابعاد گسترده ای به خود گرفته ، الگوهای سیاست ورزی، فرهنگ و حتی حوزه های شخصی زندگی، « جهانی شد ن » است. در پرتو انسجام و همبستگی اجتماعی و تعاریف و تلقیها از آن و حتی صور تحقق آن در جوامع امروزین  دستخوش تحولات شگرفی شده است. لذا انسجام را چه از نگاه «دورکیم» به شکل «مکانیکی» و «ارگانیکی» ببینیم، چه از نگاه «مارکس» مبتنی بر همسازی «روابط و نیروهای تولید» یا از نگاه پست مدرنیستها به صورت امری متکثر و پاره پاره ببینیم، مسئله ایست که نیازمند بررسی کاوش هرچه بیشتر است. (کلانتری، فرهادی، ۱۳۸۰ : ۱۰۲)

 

انسجام به عنوان یکی از ساختارهای پرنفوذ خانواده، احساس همبستگی، پیوند و تعهد عاطفی است که اعضای یک خانواده نسبت به هم دارند. (السون،۱۹۹۹) لینگرن (۲۰۰۳) انسجام را به صورت احساس نزدیکی عاطفی با افراد دیگر تعریف می کند، از نظر او دو کیفیت مربوط به انسجام در خانواده مشتمل بر تعهد و وقت گذراندن با هم است. منظور از تعهد میل به به صرف وقت و انرژی در فعالیت های خانواده است.

 

از آنجایی که نظم و انسجام در درون خانواده به میزان زیادی بر احساس امنیت روانی همسران در زندگی مشترکشان تأثیر می گذارد به نظریه های نظم در این قسمت اشاره می‌شود.

 

 

 

تئوریهای نظم اجتماعی

 

نظم اجتماعی از مفاهیم بنیانی جامعه شناسی است و اصولاً جامعه بدون نظم غیر قابل تصور است. در زمینه ثبات و نظم اجتماعی و در مقابل آن تغییر اجتماعی و بی نظمی، دیدگاه های محققان و جامعه شناسان متفاوت می‌باشد . به عنوان مثال، اساس مطالعات اگوست کنت اولین جامعه شناس نام آور سبز فایل – درباره نظم اجتماعی و علل فروپاشی نظم کهن و استقرار نظم نو می‌باشد . وی مطالعات بس یاری در زمینه ایستایی و پویایی انجام داده است ، به طوری که پویایی و ایستایی دو مقوله اصلی جامعه شناسی کنت محسوب میشود. کنت جامعه شناسی را به دو بخش عمده تقسیم میکند: استاتیک ایستاو دینامیک پویا موضوع مورد مطالعه جامعه شناسی استاتیک، نظم

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.