دانلود فایل های دانشگاهی - تحقیق - پایان نامه - پروژه
دانلود فایل های دانشگاهی -متن کامل- تحقیق - پایان نامه - پروژه - همه رشته ها -فرمت ورد-نمونه رایگان
دانلود فایل های دانشگاهی -متن کامل- تحقیق - پایان نامه - پروژه - همه رشته ها -فرمت ورد-نمونه رایگان
پنجشنبه 99/09/06
در سال ۱۹۵۰ میلادی ادوارد دمینگ[۱] از آماردانان برجسته آمریکا توسط انجمن دانشمندان و مهندسین ژاپن به ژاپن دعوت شد. طی سمینارهای مختلف دکتر دمینگ کاربرد روش های آماری در کنترل کیفیت را که خود آنها را در صنایع نظامی آمریکا بکار گرفته بود آموزش داد.تاثیر فعالیت های دمینگ در کیفیت محصولات ژاپنی به حدی بود که انجمن در سال ۱۹۵۱ جایزه ای را جهت ارتقاء کیفیت در نظر گرفت که به خاطر همکاری مناسب دکتر دمینگ و تاثیری که او در این زمینه داشت ، این جایزه به نام وی لقب گرفت.تمرکز کاری وی بر چرخه ی” برنامه ریزی، اجرا، بررسی و اصلاح[۲]” بود.(شفیعی، ۸۰:۱۳۸۷)
جایزه ی دمینگ در سه سطح فرد، بخش و موسسه ارائه شده است. این مدل دارای ده معیار اصلی که هریک دربردارنده ی تعدادی معیار فرعی هستند. همه ی معیارها دارای امتیاز یکسان هستند:
واژه ی کنترل کیفیت در این روش به کنترل کیفی جامع که مبتنی بر تکنیک های کنترل کیفیت آماری است اشاره دارد.
در ادامه مدل ساده شده ی دمینگ ارائه شده است:
شکل ۱-۲: نمای کلی مدل دمینگ
ماخذ: علی احمدی،۲۲:۱۳۸۲
نگاه دمینگ بیشتر به فرایندهای درون سازمانی بود و توجه به نتایج سازمان محدود می شد و هم چنین در این مدل نگاه سیستماتیک به سازمان ضعیف است.
مدل بنیادی اروپایی کیفیت بعنوان چارچوبی اولیه برای ارزیابی و بهبود سازمانها معرفی شده است، مدلی که نشان دهنده مزیت های پایداری است که یک سازمان سرآمد باید به آنها دست یابد. کار طراحی این مدل بصورت جدی از سال ۱۹۸۹ میلادی آغاز شده و مدل تعالی بنیاد کیفیت اروپا در سال ۱۹۹۱ معرفی گردید. این مدل بسرعت مورد توجه شرکت های اروپایی قرار گرفت و مشخص گردید که سازمان های بخش عمومی و صنایع کوچک هم علاقه دارند از آن استفاده کنند در سال ۱۹۹۵ ویرایش مربوط به بخش عمومی و در سال۱۹۹۶ مدل مربوط به سازمان های کوچک توسعه داده شد.
سازمان ها بدون توجه به نوع فعالیت، اندازه و ساختار و یا میزان بلوغ سازمانی، به منظور کسب موفقیت در دستیابی به آرمان و اهداف راهبردی خود نیازمند به استقرار سیستم مدیریتی مناسب هستند.
مدل برتری بنیاد اروپایی کیفیت ابزاری اجرایی جهت کمک به سازمان ها برای اطمینان از تحقق استقرار سیستم مدیریتی مناسب بوسیله سنجش میزان قرار گرفتن در مسیر برتری پایدار است و به آنها کمک می کند تا فاصله ها را شناسایی و سپس راه حل ها را با انگیزه بیشتر تعیین کنند.
مدل تعالی بنیاد کیفیت اروپا چارچوبی غیر تجویزی بر پایه ۹ معیار می باشد که پنج معیار توانمند سازها و چهار معیار نتایج می باشند. معیارهای توانمند سازی (چگونه)آنچه را که سازمان انجام می دهد پوشش می دهند. معیارهای نتایج (چه) آنچه را که سازمان بدست می آورد پوشش می دهد و نتایج بوسیله توانمند سازها حاصل می شود. به عبارت دیگر نتایج متعالی در عملکرد مشتریان، کارکنان و جامعه از طریق رهبری، اتخاذ سیاست و استراتژی مناسب، منابع انسانی، منابع و زنجیره تأمین و فرایندها بدست می آید. طرح شماتیک کلی مدل در شکل زیر نشان داده شده است:
شکل ۲-۲ : نمای کلی مدل بنیاد اروپایی کیفیت
ماخذ: اسلام، ۲۹:۱۳۸۸
در حوزه نتایج عملکردهای کلیدی انتظارات سهامداران بعنوان یکی از گروه های ذینفع (بیرونی) در نظر گرفته می شود و دستاوردهای مالی، غیرمالی و شاخص های عملکردی را مورد بررسی قرار می دهد. در حوزه نتایج برای مشتری، مشتریان به عنوان یکی از گروه های ذینفع در نظر گرفته شده و شاخص های مرتبط با آن مد نظر این حوزه قرار می گیرد. انتظارات جامعه بعنوان یکی از گروه های ذینفع بیرونی و شاخص های مرتبط با آن نیز در حوزه نتایج برای جامعه مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.
تعیین مأموریت و آرمان سازمان و تسهیل دستیابی به آن، تعیین خط مشی ها، برنامه ها اهداف بلند مدت و کوتاه مدت و فرایندها، دانش و توانایی بالقوه منابع انسانی، حلقه های بیرونی زنجیره تأمین برای حمایت از خط مشی و راهبرد و همچنین بهبود فرایندها و ایجاد ساختار و سیستم متناسب برای مشتریان در قالب حوزه های پنجگانه، مورد بحث توانمند سازها می باشد.
در مدل بنیاد کیفیت اروپا معیارها روی هم ۱۰۰۰ امتیاز دارند.(۵۰۰ امتیاز برای توانمندسازها و ۵۰۰ امتیاز برای نتایج)
جایزه کیفیت مالکوم بالدریج در آگوست ۱۹۸۷ ایجاد شد. مدل MB به افتخار مالکوم بالدریج وزیر بازرگانی وقت آمریکا در زمان دولت رونالد ریگان نام گذاری شده است. مفاد مربوط به این جایزه ملی در قانون اساسی ایالات متحده درج شده و در سال ۱۹۸۸ انتشار یافت .این جایزه به منظور شناسایی میزان دستیابی سازمان های امریکایی به کیفیت و عملکرد و میزان رشد آگاهی آنها نسبت به اهمیت کیفیت و برتری عملکرد تحت یک قالب رقابتی ایجاد شده است. در ابتدا حوزه های در نظر گرفته شده جهت این جایزه به سه دسته تولید، خدمات و شرکت های کوچک محدود بود، اما در سال ۱۹۹۹ مراکز درمانی و آموزشی نیز جزء حوزه این جایزه قرار گرفتند.
مدل و معیارهای ارزیابی جایزه ملی کیفیت مالکوم بالدریج تقریباً هر سال بازنگری و تجدید نظر شده است. جایزه ی ملی کیفیت مالکوم بالدریج به شرکت های موفقی اعطا می شود که که بتوانند خود را با مدل و الزامات آن انطباق دهند و در توسعه ی کشور نقش ایفا کنند. مدل ویرایش سال ۲۰۰۲ این جایزه در ادامه ارائه شده است.
براساس این مدل معیارهای ارزیابی جایزه از هفت معیار اصلی تشکیل شده است.
معیارهای مدل مالکوم بالدریج بر مبنای مجموعه ای از ارزش ها و مفاهیم کلیدی تدوین شده اند که عبارتند از:
معیارهای ارزیابی جایزه ملی مالکوم بالدریج
جمع امتیازات ۱۰۰۰ امتیاز می باشد. یک سازمان با توجه به ارضای مشخصات مربوط به هر معیار می تواند امتیاز کسب نماید. در نمودار زیر شمای کلی مدل نشان داده شده است:
شکل۳-۲: شمای کلی مدل کیفیت مالکوم بالدریج
ماخذ: رفیع زاده،۱۳۸۴
این مدل رویکرد توسعه ای دارد و برای موسسات تجاری، آموزشی، بهداشتی درمانی مدل های جداگانه ارائه نموده است اما اجرای این مدل زمان بر است و مدل های جدیدتر و جامع تری نسبت به آن ظهور کرده اند. (رفیعزاده،۱۳۸۴)
کارت امتیازی متوازن نظامی برای مدیریت عملکرد است که ایده اولیه آن سال ۱۹۹۰، در خلال تحقیقات رابرت کاپلان و دیوید نورتون، در زمینه روشهای نوین سنجش عملکرد سازمانها شکل گرفت. این ایده در طول زمان توسعه و تکامل فراوان یافت تا جایی که از یک ابزار سنجش و اندازهگیری عملکرد، اکنون به یک نظام مدیریت استراتژیک تبدیل شدهاست. کارت امتیازی متوازن استراتژی سازمان را از چهار جنبه کلیدی «مالی»، «مشتریان»، «فرایندهای داخلی» و «رشد و یادگیری» بررسی و صورتبندی میکند. روش کار به این صورت است که ابتدا در وجه مسایل استراتژیک، موضوعهای استراتژیک تعیین میشود. سپس برای شناخت دقیقتر نحوه امکان دستیابی به اهداف مورد نظر در
پنجشنبه 99/09/06
دوره | چگونگی ارزیابی عملکرد |
قبل از سال ۱۸۰۰ میلادی پدیده تقسیم کار بین اعضاء قبیله | ارزیابی عملکرد به صورت ابتدایی وجود داشته به گونه ای که افراد موفق در کارها پاداش دریافت می کردند و یا احتمالا ترفیع مقام می گرفتند. |
از سال ۱۸۰۰ میلادی در اسکاتلند | به صورت رسمی نظام ارزیابی در سطح فردی و سازمانی توسط رابرت اون در صنعت نساجی مطرح شد. استفاده از چوب در رنگ های مختلف به منظور رد یا قبول کالا در واقع ارزیابی از کیفیت ستاده سازمان است. |
پیدایش انقلاب صنعتی | ایجاد سیستم های ارزیابی مالی برای تأمین خواسته های کارآفرینان. |
گسترش شرکت ها و مراکز مالی از اواسط قرن نوزدهم | شاخص های مورد استفاده در ارزیابی براساس کارآیی بوده است. |
جنبش مدیریت علمی تیلور در سال ۱۹۱۹میلادی | مبنای ارزیابی، بهره وری قرار گرفت؛
فعالیت های تکراری افراد براساس معیارهای استانداردی ارزیابی شد. |
دهه ۱۹۲۰ | مفاهیمی مانند اصول ارزیابی سرمایه گذاری، بودجه بندی برگشت سرمایه مطرح گردید. |
دهه ۱۹۲۰ تا آخر ۱۹۸۰ | سیستم های حسابداری مدیریت مطرح شد که با سیستم های مالی داخلی شرکت ها در جهت ارزیابی عملکرد مورد استفاده قرار گرفتند. |
از سال ۱۹۹۰ به بعد | سیستم های ارزیابی عملکرد بر مبنای کیفیت مطرح شده است. |
ماخذ: ۱۹۹۴, zairi
در خصوص ارزیابی عملکرد دو دیدگاه مطرح است:
الف) دیدگاه سنتی این دیدگاه در گذشته وجود داشته و صرفا ارزیابی عملکرد را در بعد فردی مطرح می کرده و نهایتا به قضاوت در خصوص عملکرد افراد می پرداخته است.
ب) در دیدگاه نوین بحث مدیریت عملکرد مطرح می باشد و ارزیابی عملکرد، بخشی از برنامه مدیریت عملکرد تلقی می شود به طوری که ارزیابی عملکرد علاوه بر بعد فردی در سطح گروه و سازمان نیز مطرح است و هدف از آن صرفا قضاوت بر درستی یا نادرستی عملکرد نیست بلکه هدف اصلاح و بهبود مستمر عملکرد سازمان می باشد (طبرسا، ۱۳۷۸: ۶)
جدول شماره ۲-۲: تفاوت دیدگاه های سنتی و نوین در ارزیابی عملکرد
دیدگاه سنتی | دیدگاه نوین | |
ویژگی ها | معطوف به قضاوت (یادآوری عملکرد) | معطوف به رشد و توسعه (بهبود عملکرد) |
نقش ارزیابی کننده | قضاوت و اندازه گیری عملکرد (قاضی) | مشورت دهنده و تسهیل کننده عملکرد |
دوره ارزیابی | گذشته | آینده |
استانداردهای ارزیابی | نظر سازمان و مدیران مافوق | خود استانداردگذاری |
هدف عمده ارزیابی | کنترل ارزیابی شونده | رشد و ارشاد و توسعه ظرفیت ارزیابی شونده |
خروجی نظام | کنترل عملکرد | رشد، توسعه و بهبود عملکرد |
پیامدهای ارزیابی | تعیین و شناسایی موفق ترین و اعطای پاداش مالی به مدیران | ارائه خدمات مشاوره به منظور بهبود مستمر و روزافزون و فعالیت ها (ایجاد انگیزش مستمر برای بهبود کیفیت و خدمات و فعالیت ها) |
سبک مصاحبه بعد از ارزیابی | دستوری (شبیه به محاکمه) | گفت و گو |
ماخذ: (طبرسا ، ۱۳۷۸ : ۶)
ابزار سنجش عملکرد با معیارهای مالی دارای نارسایی هایی است که عمده ترین آنها به شرح زیر است:
در دیدگاه نوین ارزیابی:
پنجشنبه 99/09/06
عملکرد همراه با سیر توسعه ی اندیشه های مدیریت ، در قالب مکاتب مدیریت ، توسعه پیدا کرده است.(فروتن، ۸:۱۳۹۰)
در کشور ما برای نخستین بار در سال ۱۳۴۹ به طور رسمی و در سطح ملی مقرر شد سازمان های دولتی از نظر مدیریت و نحوه ی اداره ی امور مورد ارزیابی قرار گیرند. به این منظور، مرکز ارزشیابی سازمان های دولتی در محل نخست وزیری تشکیل شد، اما سوابق، نشان دهنده ی آن است که پس از گذشت بیش از سی سال هنوز نظام مشخصی برای ارزیابی در سطح ملی طراحی و تدوین نشده است.(همان:۸)
بررسی رویکردهای گوناگون نسبت به ارزیابی مکرر بیانگر آن است که نظام ارزیابی باید متناسب با رشد و توسعه ی سازمان ها بوده و پاسخگوی ابعاد متنوع و متعدد آنها باشد. توسعه ی تکنولوژی، نقش عوامل حیاتی موفقیت، ساختار سازمان، کیفیت خدمات، جایگاه سازمان و خدمات ارائه شده توسط آن در نزد مشتری ، بازار و…. از جمله ی مهمترین عواملی هستند که باید در ارزیابی عملکرد مورد توجه قرار گیرند.
صاحب نظران مدیریت بر این باورند که سیستم های ارزیابی عملکرد باید به طور ادواری مورد بازنگری قرار گیرند که این امر می تواند ناشی از تغییر ارزش های محوری هدایت کننده ی سیستم های ارزیابی عملکرد باشد.
در ارتباط با ارزیابی عملکرد تعاریف متعددی وجود دارد که در اینجا به تعدادی از این تعاریف اشاره می شود:
در گذشته مدیران ارزیابی عملکرد را فقط به منظور کنترل کار کارکنان انجام می دادند، در حالیکه امروزه جنبه راهنمایی و ارشادی این عمل اهمیت بیشتری یافته است. نسل گذشته در برنامه های ارزیابی عملکرد بر روی ویژگی های کارکنان، کاستی ها و توانایی های آنان تاکید می کردند اما فلسفه ی امروز ارزیابی عملکرد، بر عملکرد کنونی و هدف های آینده ی کارکنان پافشاری می کند. فلسفه ای امروزی ارزیابی ، مشارکت کارکنان را در تعیین هدف ها به صورت متقابل و به یاری مدیر بیان می کند. بنابر این فلسفه ی امروزین ارزیابی عملکرد آنگونه که دیویس و نیواستروم(۱۹۸۵) تاکید می کند عبارت است از این که:
-جهت گیری آن بسوی عملکرد است.
-بر روی هدف ها پافشاری می کند.
-هدف گذاری با رایزنی متقابل مدیر و کارکنان صورت می گیرد.(عباس پور، ۱۳۸۲).
هدف نهایی سیستم سنجش عملکرد بهبود عملکرد سازمانی است. تحقیق انجام شده توسط لینگل و شیمان نشان می دهد شرکت هایی که با بهره گرفتن از رویکردهای سنجش عملکرد مدیریت می شوند.عملکردشان از سه جنبه مهم بهتر از عملکرد شرکت های دیگر است، آنها رهبران صنعت خود هستند، نتایج مالی بالاتری دارند و توانایی بالاتری در مدیریت تغییر دارند. (بورنه و بورنه، ۱۳۸۶)
یک سیستم سنجش عملکرد خوب از پنج راه می تواند به موفقیت سازمان کمک کند. این پنج راه عبارتند از:
و به قول آنن اگر نتوانید ارزیابی کنید نمی توانید مدیریت کنید .
براساس نظریه سیستم های باز، سازمان ها برای تأمین انرژی منابع مورد نیاز خود (برای ارائه کالا یا خدمات) با محیط در تعامل هستند. آن ها مواد اولیه، نیروی انسانی، منابع مادی و اطلاعات را از محیط گرفته و کالاها، خدمات تولیدی و یا اطلاعات پردازش شده را به محیط بر می گردانند. لذا عوامل محیطی بر عملکرد سازمان مؤثر می باشد (ایرانژاد پاریزی ۱۳۸۲: ۲۴۷)
عوامل محیطی مؤثر بر عملکرد سازمان شامل؛ وضعیت اقتصادی، عوامل فنی و تکنولوژی، وضعیت قوانین و مسایل سیاسی و شرایط فرهنگی و اجتماعی می باشد. البته، میزان تأثیرات این عوامل متفاوت است. لیکن، عوامل زیر تأثیر بیشتری را بر عملکرد سازمان دارند. مانند تأمین کنندگان مواد و سایر نیازمندی های سازمان، مشتریان و کارکنان، ارباب رجوع، نهادهای ناظر بر عملکرد سازمان و … (همان: ۴۴۹)
مهمترین اهداف ارزیابی عملکرد سازمان به شرح زیر است:
الف) شناخت نقاط ضعف و قوت سازمان به منظور ارتقاء بهره وری؛
ب) کمک به مدیران در جهت بهبود مدیریت با بکارگیری اصول علمی مدیریت؛
پ) کمک به انتخاب اهداف صحیح، استراتژی های مناسب و تدوین قوانین و مقررات و روش ها،
ت) استفاده بهینه از منابع انسانی و امکانات در جهت اجرای برنامه های مصوب؛
ث) بالا بردن سطح اعتماد عمومی نسبت به عملکرد سازمان؛
ج) ارتقاء میزان پاسخگویی سازمان در مقابل مشتریان (شهروندان) (مرکز مطالعات مدیریت و بهره وری ایران، ۱۳۸۰: ۱۰۹)
اهداف استفاده از سیستم های ارزیابی عملکرد را می توان سه گروه طبقه بندی کرد:
الف) ایجاد پاسخگویی؛
این به معنی پاسخگویی عمومی بین دولت و شهروندان یا پاسخگویی داخلی بین رؤسای ادارات و اعضا شورا است؛
ب) بهبود عملکرد؛
این به معنی بهبود سیاست ها، برنامه ها، طرح ها و فرایندهای استفاده شده در تأمین خدمات، کیفیت، کمیت و هزینه خدمات است؛
پ) کمک به تعیین هزینه ها؛
این هدف به معنی روش بودجه بندی نتیجه گرا است. این سیستم منابع را به نتایج خاص و قابل سنجش که منطبق با اولویت هاست؛ تخصیص می دهد. (Bracegirdle, 2003: 7)
مزایای ارزیابی عملکرد برای شهرداری ها را می توان در سه طبقه بندی کرد:
* مدیریت نتیجه گرای قوی تر؛
* بهبود خدمات به مشتری؛
پنجشنبه 99/09/06
مسئله انتخاب گزینه برتر بر مبنای شاخص های چندگانه است.
اگر چه متدهای تصمیم گیری چندشاخصه دارای تنوع تکنیکی گستردهای هستند با این حال این تکنیکها دارای جنبه های مشترک خاص هستند مانند وجود گزینه ها، شاخص های چندگانه، تعارض در بین شاخص ها، واحدهای اندازه گیری ناهمگون[۱]، وزن معیارهای تصمیم و ماتریس تصمیم.
فرض کنید تصمیمگیرندهای به دنبال انتخاب یا رتبه بندی m گزینه بر اساس n شاخص میباشد. به طور کلی شاخص ها از نظر ماهیت دو نوعند: شاخص های با ماهیت سود و شاخص های با ماهیت هزینه. بر این اساس مجموعهی شاخص ها (A ) می تواند به دو زیر مجموعه تقسیم شود که بیانگر شاخص های با ماهیت سود و بیانگر شاخص های با ماهیت هزینه هستند. بر این اساس یک مدل تصمیم گیری چندشاخصه قابل بیان به شکل زیر است:
رابطه ۲-۳ |
رابطه ۲-۴ |
یک مسئله تصمیم گیری چند شاخصه (MADM) را اصولاً میتوان در یک ماتریس تصمیم خلاصه نمود که سطرهای آن گزینه های مختلف بوده و ستونهای آن شاخص هایی هستند که ویژگیهای گزینه ها را مشخص می کنند. همچنین سلولهای داخل ماتریس، موقعیت گزینه سطری را نسبت به شاخص ستونی زیربط نشان می دهند. حال اولویت بندی گزینه ها، نیازمند یک تکنیک تصمیم گیری است که با تبادل و مصالحه میان شاخص های مختلف، گزینهای را که دارای موقعیت برتر میباشد، مشخص نماید.
موضوع دیگر، بحث اوزان شاخص هاست، چنانچه به طور طبیعی وزن شاخص ها مشخص باشد (مثلاً بدانیم که کلیه شاخص ها تأثیر یکسانی در میزان برتری گزینه ها دارند و لذا وزن آن ها یکسان میباشد)، همین وزن را در محاسبات منظور می شود و در غیر این صورت باید یک تکنیک وزندهی نیز برای تعیین وزن هر یک از شاخص ها بکار گرفته شود.
به این ترتیب، هر مسئله تصمیم گیری چندشاخصه با دو مشکل انتخاب تکنیک تصمیم گیری و انتخاب وزندهی روبرو میباشد. هر چند برای هر یک از مراحل، تکنیکهای فراوانی وجود دارد و مشهورترین مرجع موجود در زمینه مدلهای چند شاخصه (MADM)، یعنی کتاب هوانگ و یون(۱۹۸۱) تکنیکهای متعددی را در این زمینه معرفی می کند، لیکن شاید بتوان پرکاربردترین این تکنیکها را به این شرح معرفی نمود:
تکنیکهای متداول تصمیم گیری: مجموع وزنی ساده، رتبه بندی بر اساس تشابه به حل ایدهآل، و حذف انتخاب سازگار با واقعیت
تکنیک متداول وزندهی: حداقل مجذورات، بردار ویژه، آنتروپی شانون .
در این مدلها، انتخاب یک گزینه از بین تعدادی گزینه های موجود از پیش تعیین شده مورد نظر است. تصمیم گیری چند شاخصه در ارزیابی، رتبه بندی و انتخاب گزینه ها تصمیمگیرنده را یاری میدهد. در این مسائل همیشه گزینه های محدود و از پیش تعیین شدهای وجود دارد و تصمیمگیرنده انتظار دارد که این گزینه ها بر اساس شاخص های تصمیم مورد ارزیابی، رتبه بندی و یا انتخاب واقع شوند.
علیرغم تنوع بسیار زیاد مدلهای چندشاخصه میتوان جنبه های مشترکی را برای این مدلها بیان کرد:
الف) گزینه ها: در مسائل چند شاخصه تعداد محدودی گزینه جهت اولویت بندی و یا دستهبندی مورد بررسی قرار میگیرند، معمولاً واژه گزینه مترادف است با واژه انتخاب، استراتژی، اقدام و یا کاندید.
ب) شاخص های چندگانه: هر مسئله از نوع چند شاخصه دارای شاخص های چندگانه میباشد. این شاخص ها توسط تصمیمگیرنده ارائه میشوند و یا استراتژیها اولویت بندی میشوند. تعداد شاخص ها به ماهیت مسئله بستگی دارد. برای مثال شخصی ممکن است از شاخص های قیمت، میزان سوخت مصرفی، ایمنی، دوره ضمانت و کیفیت ساخت جهت ارزیابی ماشین استفاده کند در حالی که شخص دیگر ممکن است بیش از ۱۰۰ شاخص را برای انتخاب مکان یک کارخانه مدنظر قرار دهد.
پ) واحدهای بی مقیاس: هر شاخص نسبت به شاخص دیگر دارای مقیاس اندازه گیری متفاوت است. لذا به دلیل با معنی بودن محاسبات و نتایج از طریق روشهای علمی اقدام به بیمقیاس کردن داده ها می شود به گونهای که اهمیت نسبی(ترجیحی) داده ها حفظ گردد.
ت)وزن شاخص ها: تمامی متدهای چندشاخصه مستلزم وجود اطلاعاتی است که بر اساس اهمیت نسبی هر شاخص بدست آمده باشد. این شاخص ها معمولاً دارای مقیاس ترتیبی یا اصلی هستند. وزنهای مربوط به شاخص ها میتوانند مستقیماً توسط تصمیمگیرنده و یا به وسیله روشهای علمی موجود به معیارها تخصیص داده شود. در واقع وزنها میزان اهمیت نسبی هر شاخص را در تصمیم گیری بیان میدارد.
۲-۴-۳- بیمقیاس سازی
در شاخص های یک ماتریس تصمیم گیری، شاخص های مثبت و منفی باهم، در یک ماتریس میباشد. در کنار این قضیه شاخص های کمی دارای یک بعد خاص میباشد، مثل ریال، کیلوگرم، متر و … . به منظور قابل مقایسه شدن مقیاسهای مختلف اندازه گیری، باید از “بیمقیاس سازی” استفاده کرد که به وسیله آن، مقادیر شاخص های مختلف، بدون بعد شده و جمع پذیر میشوند. راههای مختلفی برای بیمقیاس سازی وجود دارد که برخی از آن ها عبارتند از:
۲-۴-۳-۱- بیمقیاس سازی با بهره گرفتن از اقلیدسی
در این نوع بیمقیاس سازی، هر عنصر ماتریس تصمیم گیری را بر مجذور مجموع مربعات عناصر هر ستون، تقسیم می شود؛ یعنی:
رابطه ۲-۵ |
nij، مقدار بیمقیاس شدهی گزینه i، از نظر شاخص j است. (مومنی, ۱۳۸۷)
به این طریق، کلیه ستونهای ماتریس تصمیم گیری، دارای واحدهای مشابه میشوند و میتوان به راحتی، آن ها را با هم مقایسه کرد.
۲-۴-۳-۲- بیمقیاس سازی خطی
اگر تمامی شاخص ها، جنبه مثبت داشته باشند، هر مقدار را به ماکزیمم مقدار موجود در ستون jام، تقسیم می شود. یعنی:
رابطه ۲-۶ |
چنانچه تمامی شاخص ها، جنبه منفی داشته باشند، به صورت زیر عمل میکنیم.
رابطه ۲-۷ |
با توجه به این که بعضی از ماتریسها، هم شاخص مثبت و هم شاخص منفی دارند، میتوان شاخص منفی را با معکوس کردن آن به جنبه مثبت تبدیل کرد؛ زیرا نمیتوان به طور همزمان، از دو فرمول استفاده کرد (اصغر پور, ۱۳۷۶). بدین ترتیب خواهیم داشت:
رابطه ۲-۸ |
مقدار به دست آمده از هر یک از فرمولهای بالا، مقداری بین صفر و یک می شود. این مقیاس خطی است و کلیه نتایج را به یک نسبت خطی می کند. بنابراین، وضعیت شاخص ها و نتایج آن ها، یکسان باقی میماند (مومنی, ۱۳۸۷).
۲-۴-۳-۳- بیمقیاس سازی فازی
در این روش از بیمقیاس کردن، اگر شاخص دارای جنبه مثبت باشد، از فرمول زیر استفاده میکنیم:
رابطه ۲-۹ |
اگر شاخص دارای جنبه منفی باشد، به صورت زیر عمل میکنیم: (مومنی, ۱۳۸۷)
رابطه ۲-۱۰ |
۲-۴-۴- دستهبندی متدهای MADM
هوانگ و یون هفده دسته از متدهای چندشاخصه را بر اساس نوع ویژگی برجسته اطلاعات دریافت شده از تصمیمگیرنده، دستهبندی کردند.. اگر اطلاعات در مورد محیط باشد، یعنی در مورد شاخص ها نباشد بلکه فضای تصمیم گیری را مشخص کند، در این زمینه استفاده از روش ماکسی مین یا ماکسی ماکس و به ترتیب برای اطلاعات به دست آمده بر اساس دیدگاه بدبینانه و خوشبینانه پیشنهاد میگردد. اگر اطلاعات در مورد شاخص ارائه شده باشد، آنگاه یا اطلاعات در سطح استاندارد است یعنی میزان حداقل قابل قبول برای شاخص مربوطه را بیان می کند و یا وزن شاخص را بیان می کند که ممکن است با داده های برخوردار از مقیاس ترتیبی یا اصلی اندازه گیری شده باشد. در هر یک از حالات بیان شده متدهایی نیز ارائه شده است (هاوانگ ویون،۱۹۸۱).تکنیکهای چندشاخصه از دیدگاه دیگری نیز قابل بررسی و ارزیابی هستند و آن رویکرد فنون مختلف تصمیم گیری چندشاخصه در پروسه کردن اطلاعات ارزیابی استراتژیها بر مبنای شاخص های ارائه شده توسط تصمیمگیرنده است. در این راستا مدلهای چندشاخصه به دو دسته مدلهای جبرانیو غیر جبرانی تقسیم میشوند.
۲-۴-۴-۱-مدلهای جبرانی
آن دسته از مدل های MADM را شامل می شوند که در آنها تبادل بین شاخص ها صورت می گیرد. بدین معنی که تغییر در یک شاخص توسط تغییری مخالف ( در جهت عکس) در شاخص های دیگر جبران می شود.
این مدل شامل روش هایی چون میانگین وزنی ساده، TOPSIS، SAW، ELECTRE، تخصیص خطی، AHP و غیره میگردد (آذر و رجب زاده, ۱۳۸۹). در این پژوهش نیز از روش VIKOR و DEMATEL و ANP و DANP استفاده شده که زیر مجموعه مدل های جبرانی می باشد.
۲-۴-۴-۲- مدلهای غیرجبرانی
مدلهای غیرجبرانی مدلهایی هستند که در آن ها مبادله در بین شاخص ها مجاز نیست، یعنی مثلاً نقطه ضعف موجود در یک شاخص توسط مزیت موجود از شاخص دیگر جبران نمی شود. بنابراین هر شاخص در این روشها به تنهایی مطرح بوده و مقایسات بر اساس شاخص به شاخص انجام میگیرد. مزیت روشهای متعلق به این مدل نیز سادگی آن ها است که با رفتار تصمیمگیرنده و محدود بودن اطلاعات او مطابقت دارد. در برخی از این روشها ممکن است نیازی به کسب اطلاعات از تصمیمگیرنده نباشد ( اصغرپور, ۱۳۸۹).
روش های غیر جبرانی شامل روش تسلط، لکسیکوگراف، حذف، ماکسی مین، ماکسی ماکس، رضایت بخش خاص و رضایت بخش عام می باشد(آذر و رجب زاده, ۱۳۸۹).
۲-۵- پیشینه پژوهش
در این بخش به بررسی پیشینه موضوع ارزیابی ریسک زنجیره تامین در پژوهش های داخلی و خارجی اشاره شده است:
۲-۵-۱- پیشینه ارزیابی ریسک زنجیره تامین
پیشینه ارزیابی ریسک زنجیره تامین در پژوهش ها نیز به دو دسته داخلی و خارجی تقسیم شده است:
[۱] Incommensurable units
پنجشنبه 99/09/06
این ریسکها ( ریسکهای زنجیره تأمین ) ممکن است مانع تحویل کالاها، موجب تأخیر و خسارت کالاها شوند یا تا حدودی بر عملیاتهای یکنواخت تأثیر گذارند. اما این تأثیرات اولیه تنها تأثیرات آغازین هستند، و معمولاً پیامدها بسیار وسیعتر میباشند. تأخیری در تحویل مواد خام ممکن است تولید را متوقف سازد؛ آن ممکن است هزینهها را با اجبار روی آوردن به حمل و نقل، مواد یا عملیات دیگر افزایش دهد؛ آن میتواند سهام کار رو به رشد را افزایش دهد؛ این موضوع ممکن است شرکا را مجبور سازد تا در روابط تجاریشان تجدیدنظر نمایند. وقفهای در زنجیره تأمین میتواند تأثیرات چشمگیری به دنبال داشته باشد، با توجه به هندریکز و سینگال (۲۰۰۳) معمولاً درآمد سهامدار ۸-۷ درصد در روز کاهش مییابد، و با اعلام اختلال درآمد عملیاتی تا ۴۲ درصد و بازگشت دارایی تا ۳۵ درصد کاهش مییابد (واترز،۲۰۰۷: ۷).
اساساً دو نوع ریسک برای زنجیره تأمین وجود دارند: ۱) ریسکهای داخلی که در عملیاتهای نرمال از قبیل تأخیر در تحویل، سهام مازاد، پیش بینیهای ضعیف، ریسکهای مالی، تصادفات جزئی، خطای انسانی، نقایص در سیستمهای فناوری اطلاعات و غیره پدیدار میشوند، ۲) ریسکهای خارجی که از خارج زنجیره تأمین از قبیل زمین لرزه ها، تندبادها، اقدام صنعتی ، جنگها، حملات تروریستی، شیوع بیماریها، افزایش قیمتها، مشکلات با شرکای تجاری، کمبود مواد خام، جنایت، اختلالات مالی و غیره پدید میآیند (واترز، ۲۰۰۷: ۷).
۱-ریسکهای خارجی
قانون ساربنز اکسلی اعلام میکند که زنجیرههای تأمین ذاتاً پر از ریسک هستند. آن ها کالاها را از طریق یک سری سازمانهای دارای عملیاتها، اهداف، فرهنگها و ساختارهای مختلف که در سرتاسر دنیا پراکنده شدهاند و در شرایط بسیار مختلف کار میکنند انتقال میدهند. آن ها از ناپایداری منطقهای، مناطق جنگی، تغییر سیاستهای دولت، روشهای تجاری جدید، آب و هوای نامساعد و هر مشکل دیگری که شما میتوانید تصور کنید میگذرند. هنگامی که شما مسواکی از سوپرمارکت میخرید، آن ممکن است مسیر دشواری را از چاههای نفت مناطق دورافتاده مدار قطب شمالی یا مناطق آشفته خاورمیانه طی کرده باشد (واترز، ۲۰۰۷: ۷).
هنگامیکه ما از خطاهایی در زنجیره تأمین باخبر میشویم، آن معمولاً تأثیرات چشمگیر ریسکهای خارجی از قبیل زمین لرزه سال ۱۹۹۵ در کوبه، زمین لرزه سال ۱۹۹۹ در تایوان، سونامی سال ۲۰۰۴ در اقیانوس هند، یا طوفان کاترینا در نیوارلینز در سال ۲۰۰۵ است. یقیناً هر یک از اینها یک رویداد منحصر است- اما هنگامیکه شما تمامی این حوادث منحصر را به هم ربط میدهید، آن ها یک نمونه ریسک خارجی کنونی را شکل میدهند. ما میتوانیم این موضوع را با زمین لرزه ای که به شهر کوبه ژاپن آسیب رساند شرح دهیم. این زمین لرزه به خاطر مقدار خسارت و به خاطر نگرانیهایی درباره بخش مهمی از صنعت الکترونیک دنیا بسیار گزارش شده است. این زمین لرزه بسیار شدید بود و شدت آن ۶٫۹ ریشتر ثبت شد، اما ما هرگز درباره ۱۱۰۰ زمین لرزه دیگر با همین شدت که سالانه در سرتاسر دنیا رخ داده چیزی نمیشنویم. با وجود تقریباً سه زمین لرزه شدید در روز، به احتمال زیاد به نظر میرسد که یکی از آن ها ممکن است بر بخشی از یک زنجیره تأمین تأثیر گذارد(واترز، ۲۰۰۷: ۸).
ویژگی اصلی ریسکهای خارجی این است که آن ها خارج از کنترل مدیران هستند. بنابراین مدیران نمیتوانند این ریسک را تغییر دهند، اما آن ها میتوانند عملیاتهایی را طراحی کنند که در یک محیط پر مخاطره تا حد ممکن به طور کارامد عمل کنند. برای نمونه، ریسک همیشگی وجود تند بادها در ساحل جنوبی-غربی آمریکا وجود دارد. مدیران نمیتوانند این ریسک را تغییر دهند، اما آن ها میتوانند عملیاتهایی را برای کاهش تأثیراتش با داشتن ساختمانهای مستحکم، محصور کردن در طول فصل طوفان یا فقط نقل مکان به ناحیه دیگر طراحی نمایند(واترز، ۲۰۰۷: ۸).
۲- ریسکهای داخلی
معمولاً ریسکهای داخلی کم اهمیتتر هستند، اما از نظر تأثیراتشان گستردهتر میباشند. این ریسکها برای عملیاتهایی میباشند که مدیران میتوانند کنترل کنند از قبیل تأخیرها و خرابیها و شیوه های قدیمی برای مقابله با آن ها وجود دارند. برای نمونه، ریسکهای ناشی از تأمین کننده میتوانند با چندین منبع از بین روند، و هنگامیکه مشکلاتی برای یک تأمین کننده رخ میدهند، آسان است تا سفارش را به تأمین کننده دیگری تحویل دهیم. همین طور، ریسکهای گردش کالا با نگه داشتن سهام در سرتاسر زنجیره تأمین برای حفظ کردن گردشها از متغیرهای غیرمنتظره کاهش مییابند(واترز، ۲۰۰۷: ۸).
استفاده از ریسکها برای کاهش تأثیرات ریسک یک الگوی رایج را نشان میدهد که مدیران باید اهداف و ریسکهای رقابتی شان را متعادل سازند. سهامها گران هستند و انگیزههای آشکاری برای کاهش یا حتی حذف آن ها وجود دارند. ازاینرو به نظر میرسد باید تعادلی بین سهام بالاتر( که ریسک اختلال اندک، اما هزینههای بالا دارند) و سهام کم ( که ریسک اختلال بالا ، اما هزینههای اندک دارند) وجود داشته باشد. اما یک بررسی دقیقتر سایر ریسکهای مربوط به سهام بیشتر- از قبیل کهنگی، زوال، پول مصادره شده، تقاضای نامشخص آینده، خسارت در طول کمبود و غیره را شناسایی میکند. بنابراین سهام بیشتر بعضی ریسکها را افزایش میدهد در حالی که بعضی دیگر را کاهش میدهد، و مدیران مشکل پیچیدهتر توازن انواع مختلف ریسکها و هزینههای وابسته به آن را دارند(واترز، ۲۰۰۷: ۸).
۲-۴-۳- مدیریت ریسک زنجیره تامین
مدیریت ریسک کارآمد میتواند برای سهامداران مختلف یک شرکت ارزشمند باشد. پیروی از دستورالعملهای مناسب و سیاستهای اداره امور شرکتها میتوانند به کاهش یا از بین بردن موقعیتهای بحرانی کمک کنند. مدیریت ریسک شامل شناسایی ریسکهای عملیاتی و ایجاد رویههای کاهش ریسک برای حفظ عملکرد عملیاتی میباشد. علاوه بر در نظر گرفتن مدیریت ریسک زنجیره تأمین از یک دیدگاه عملیاتی، همچنین مفید است تا مدیریت ریسک زنجیره تأمین را از یک بُعد راهبردی در نظر گیریم. ایجاد سیاستهای صحیح اداره امور شرکتها برای مقابله با مسائل توسعه پایدار و منابع یابی اخلاقی، منجر به اعتبار بهتر شرکتها میشوند و همچنین به مدیریت ریسک کمک میکنند(زیدسین و ریچه، ۲۰۰۹). رایس و کانیاتو (۲۰۰۳) گزارش میدهند که بیشتر شرکتها برنامههای ارزیابی ریسک مختلف و توسعه یافتهای دارند که به صورت زیر میباشند:
۱- شناسایی انواع مختلف ریسک؛
۲- برآورد احتمال وقوع هر نوع اختلال مهم؛
۳- ارزیابی زیان احتمالی به علت یک اختلال مهم؛
۴- شناسایی استراتژی هایی برای کاهش ریسک (رایس و کنیاتو، ۲۰۰۳: ۲۷).
اصولاً با در نظر گرفتن ریسکها در زنجیره تأمین، رایس و کانیاتو (۲۰۰۳) بیان کردند که یک برنامه ارزیابی ریسک زنجیره تأمین یک شرکت را برمی انگیزد تا طرحهای پیش آمد احتمالی را ایجاد نماید که بدین وسیله همچنین میتوانند برای برآوردن مقتضیات قانونی خاص از قبیل قانون ساربنز-اکسلی سال ۲۰۰۲ و کانتراک به کار روند. تحقیقات در این زمینه مقدمتاً بر طرف تأمین کننده تمرکز کرده است. اسپکمن و دیویس (۲۰۰۴) پیشنهاد کردهاند که وابستگی متقابل، ریسک را در زنجیره تأمین انتقال میدهد، اما اینها میتوانند مدیریت شوند(اسپکمن و دیویس، ۲۰۰۴: ۴۳۱) . زیدیسین و همکارانش (۲۰۰۰) و زیدیسین (۲۰۰۳) پیشنهاداتی برای به حداقل رساندن ریسک ارائه دادند:
۱- انتقال تأمین ذخیره و بهبود مدیریت موجودی کالا
۲- استفاده از منابع تأمین جایگزین
۳- به کار گیری قراردادهایی برای مدیریت نوسانات قیمت؛
۴- ابتکارات کیفیتی.
این پیشنهادات، تحقیقات انجام شده توسط اسملتزر و سیفرد (۱۹۹۸) را تقویت میکند که نتیجه گرفتند که ریسکهای مربوط به مجموعه ضعیفی از تأمین کنندگان میتوانند با ایجاد برنامههای صدور گواهینامه کیفیت و نظارت تأمین کنندگان برای تضمین این موضوع که آن ها از استانداردهای الزام شده پیروی میکنند کاهش یابند. لی و وهانگ (۲۰۰۳) مدلی را برای نشان دادن اینکه چگونه شرکتها میتوانند موجودی کالا را به علت زمان بازرسی کمتر کاهش دهند را طراحی نمودند. بُعد دیگر این تحقیقات انجام شده پیرامون به حداقل رساندن ریسکهای وابسته به تأمین کننده، به تعداد تأمین کنندگان مربوط میباشد. یوسی شفی (۲۰۰۱) و کلیندورفر و ساد (۲۰۰۵) استفاده از چندین تأمین کننده را به عنوان راهی برای کاهش ریسکهای ویژۀ زنجیره تأمین پیشنهاد دادند. از آغاز قرن اخیر، شرکتها به طور روزافزون اهمیت برنامه های ارزیابی ریسک را تصدیق کردند و از روشهای مختلف، و گسترهای از مدلهای کمی رسمی تا طرحهای کیفیتی غیررسمی برای ارزیابی ریسکهای زنجیره تأمین استفاده میکنند. بعضی از توانمند سازها برای مدیریت بهتر ریسک زنجیره تأمین شامل تولید ناب، شش سیگما و فلسفه چابکی میباشند( کریستوفر و راترفورد، ۲۰۰۴). طبق مطالعات نرمن و جانسون (۲۰۰۴)، مراحل فرایند مدیریت ریسک میتوانند از شناسایی/تجزیه و تحلیل (یا برآورد) ریسک از طریق ارزیابی ( یا سنجش ) ریسک به شیوههای مختلف مدیریت ریسک متفاوت باشند(نرمن و جانسون، ۲۰۰۴: ۴۴۲) . جوتنر و همکارانش (۲۰۰۳) پیشنهاد دادند که مدیریت ریسک زنجیره تأمین، فرایند شناسایی و مدیریت ریسکها در زنجیره تأمین از طریق یک رویکرد هماهنگ در بین اعضای زنجیره تأمین به منظور رسیدن به اهداف زنجیره تأمین است (جوتنر، پک و کریستوفر ، ۲۰۰۳: ۱۹۹).
۲-۵- مدلهای تصمیم گیری چند معیاره
در این دسته از فنون دو یا چند معیار یا شاخص به طور همزمان برای انتخاب تصمیم مد نظر قرار میگیرند . مدلهای MCDM به دو دسته تقسیم میشوند.
الف) مدلهای تصمیم گیری چند هدفه (MODM)
ب) مدلهای تصمیم گیری چند شاخصه (MADM)
۲-۵-۱- مدلهای تصمیم گیری چند هدفه
همانطور که از نام این مدلها برمیآید، در این نوع مدلهای تصمیم گیری چندین هدف به طور همزمان جهت بهینه شدن، مورد نظر قرار میگیرد. مقیاس سنجش برای هر هدف ممکن است با مقیاس سنجش برای بقیه اهداف متفاوت باشد. مثلا یک هدف حداکثر کردن سود است که بر حسب واحد پول سنجش می شود و هدف دیگر حداقل استفاده از ساعات نیروی کار که بر حسب ساعت سنجش می شود. از طرفی دیگر این اهداف در برخی موارد در تضاد با یکدیگر هستند و در یک جهت حرکت نمی کنند. مثلا تصمیمگیرنده از یک طرف تمایل دارد رضایت کارکنان را افزایش دهد و از طرف دیگر میخواهد هزینه های حقوق و دستمزد را حداقل کند. کاراترین تکنیک در این زمینه برنامه ریزی آرمانی است که اولین بار توسط “چارنز و کوپر ” ارائه شد. مدل عمومی ریاضی تصمیم گیری چند هدفه به صورت زیر است: (مومنی, ۱۳۸۷)
رابطه ۲-۱ |
رابطه ۲-۲ |
هوانگ و یون(۱۹۹۵) تصمیم گیری چند شاخصه را چنین تعریف کرده اند “تصمیم گیری چند شاخصه به تصمیمات ترجیحی (همچون ارزشیابی، اولویت بندی و انتخاب) از بین گزینه های موجود دستهبندی شده توسط شاخص های چندگانه ( و معمولاً متضاد) اطلاق می شود.تفاوت مدلهای چندشاخصه با چندهدفه در این است که مدلهای چندهدفه برای طراحی بهترین گزینه بر اساس مجموعه متضاد به کار میرود، در حالی که مدلهای چندشاخصه برای انتخاب گزینه برتر به کار میروند.
تصمیم گیری چند معیاره به عنوان یک علم دارای مفاهیم، رویکردها و متدهای خاص خود است و به تصمیم گیرنده در شناسائی، توصیف و ارزیابی گزینه ها کمک نموده تا گزینه ها را رتبه بندی،گروهبندی و یا انتخاب نماید. تصمیم گیری چندشاخصه در ابتدا در سال ۱۹۵۷ توسط چرچمن ،اکاف و آرنوف مطرح شد. هدف تصمیم گیری چند شاخصه ارائه کمک و راهنمائی به تصمیمگیرندگان در دسترسی به مطلوبترین جواب برای مسائل است.