دانلود فایل های دانشگاهی - تحقیق - پایان نامه - پروژه
دانلود فایل های دانشگاهی -متن کامل- تحقیق - پایان نامه - پروژه - همه رشته ها -فرمت ورد-نمونه رایگان
دانلود فایل های دانشگاهی -متن کامل- تحقیق - پایان نامه - پروژه - همه رشته ها -فرمت ورد-نمونه رایگان
پنجشنبه 99/09/06
این دسته از ارزیابی تکنولوژی در محیط کار دانشمندان و مهندسین یعنی درون سازمان ها یا موسسات R&D انجام می شود و غالبا” ارزیابی تکنولوژی ادغام شده[۱]” نامیده می شود. البته باید در نظر داشت که منظور ITA “فعالیت های TA موازی” نیست . زیرا ITA درون یک پروژه پژوهشی صورت می گیرد و جزئی جدا از پروژه نیست. هدف ITA بررسی جنبه های اجتماعی در خلال فرایند R&D است. ITA یک ابزار برای هشدار زودهنگام نیست بلکه دانش کسب شده به وسیله ITA برای حداقل کردن و یا دوری جستن از پیامد های منفی اجتماعی به فرایند R&D بازخور می شود. (قاضی نوری، ۱۳۸۳)
دسته بندی دیگری به شکل زیر صورت گرفته است که ارزیابی تکنولوژی) (TA [2] نسبت به عرصه مطالعه و کنشگران این عرصه، به راه های مختلفی صورت میگیرد. سه شاخه از TA را که هرکدام سبک خاصی دارند، میتوان تشخیص داد. (ASTPP،۱۹۹۹)
TA در شرکتها و مؤسسات درگیر با مسائل تکنولوژیکی، برای رسم نمای آینده تکنولوژیها و بررسی ارزش آنها برای شرکت یا مؤسسه بکار گرفتهشده و از آن بعنوان یک ورودی در توسعه استراتژی استفاده میشود. انتخاب تکنولوژی های برنده (یا اجتناب از بازندهها) وجه غالب این فعالیت است.
دومین شاخه ارزیابی تکنولوژی، TA برای توسعه سیاستها و تصمیمگیریهای سیاسی در مورد پروژهها یا طرحهای گسترده یک جزء تکنولوژیکی مهم دارد. این نوع TA را میتوان یکی از وظایف دولت دانست و دفتر ارزیابی تکنولوژی ایالات متحده (OTA) را بعنوان تجسم این نوع از ارزیابی تکنولوژی قلمداد کرد. OTA در طول مدت حیات، رویکردی قوی در مطالعات TA را توسعه داد که هنوز میتواند به نحو سودمندی از آن استفاده شود. سازمان های دیگری نیز با هدف انجام TA برای پارلمانها یا دول کشورها از روی مدل OTA بوجود آمدهاند.
ارزیابی تکنولوژی برای ایجاد توافق روی ملاحظات و اقدامات لازم، جدیدترین شاخه TA است، اما در برخی کشورها به وضوح دیده میشود و کم و بیش نهادینه شدهاست. امروزه از روش های مشارکتی مانند برگزاری
کنفرانس برای ایجاد توافق در تمام دنیا استفاده میشود.
۲-۵-۲- مقایسه رویکردهای اصلی ارزیابی تکنولوژی
هرچند میان رویکردهای مختلفی که در بخش های پیشین گفته شد همپوشانی هایی وجود دارد اما برای شناخت بیشتر هر کدام از این رویکردها و ایجاد توان انتخاب رویکرد مناسب در جدول زیر این رویکردها مورد مقایسه قرار گرفته اند. معیار های انتخاب شده برای این مقایسه ی یاد شده به شرح زیر است.
مخاطبین و یا کاربران TA می توانند دست اندرکاران سیاست، صنعت، علم و یا عامه مردم باشند.
منظور از زمان شروع مطالعه، این است که آیا مطالعه را در هر مرحله از توسعه ی تکنولوژی می توان انجام داد و یا باید هرچه زودتر و در مراحل اولیه ی توسعه ی تکنولوژی مطالعه آغاز شود.
کارکرد TA می تواند ارائه ی مشاوره به سیاست گذاران، شکل دادن به تکنولوژی و یا برقراری گفتگوی اجتماعی و مواردی از این دست باشد.
ارزیابی تکنولوژی به طور سنتی به عنوان فرایند ارتباط میان متخصصین(دانش) و تصمیم گیران(سیاست) شناخته شده است. در این زمینه، مشارکت، یک کارکرد تکمیلی مهم داشته و به صورت کانالی برای انتقال دانش و وسیله ای برای ایجاد تعادل میان جنبه های مختلف استفاده شده است. با تقویت جنبه دموکراتیک TA، بحث های عمومی درباره ی تکنولوژی های نو، اهمیت بیشتری در شکل دهی تکنولوژی پیدا کرده است.
دستاوردهای حاصل از TA می تواند تعدادی پیشنهاد و یا گزینه هایی برای اقدام باشد همچنین توافق یا دانش کسب شده در این مسیر نیز ممکن است به عنوان دستاوردهای TA مد نظر باشد.
جدول ۱-۲- مقایسه رویکردهای TA بر حسب معیارهای انتخاب شده( قاضی نوری ،۱۳۸۳)
مفاهیم معیارها |
رویکرد کلاسیک TA | رویکرد OTA به TA | ارزیابی تکنولوژی عمومی | ارزیابی تکنولوژی سازنده | ارزیابی تکنولوژی استراتژیک | ارزیابی تکنولوژی مشارکتی |
مخاطبین: | ||||||
-سیاست | √ | √ | √ | √ | √ | √ |
-صنعت | √ | √ | o | √ | ||
-علم | o | o | o | √ | ||
-عامه مردم | √ | √ | √ | √ | ||
زمان آغاز مطالعه: | ||||||
-هر زمان | √ | √ | √ | √ | √ | |
-زودترین زمان ممکن | √ | |||||
کارکرد: | o | |||||
-مشاوره به سیاستگذاران | √ | √ | √ | o | √ | |
-شکل دادن به تکنولوژی | o | √ | ||||
-گفتگوی اجتماعی | √ | √ | √ | |||
مشارکت: | ||||||
-گفتمان برای انتقال دانش | √ | √ | √ | o | √ | √ |
-گفتمان برای ایجاد تعادل | √ | √ | o | √ | √ | |
-گفتمان برای شکل دهی تکنولوژی | √ | √ | √ | |||
-گفتمان برای انتقال نتایج | √ | o | √ | |||
دستاوردها: | ||||||
-پیشنهادات | √ | o | o | o | ||
-گزینه های اقدام | √ | o | √ | |||
-توافق | √ | √ | √ | |||
-دانش | √ | √ | o | √ | √ | o |
توضیح : | √ = بلی | o = تاحدی |
۶-۲- مفهوم ارزیابی توانمندی تکنولوژی
ارزیابی توانمندی تکنولوژی فرایندی است که در آن سطح فعلی قابلیتها و توانایی های تکنولوژیک سازمان اندازه گیری می شود تا نقاط قوت و قابل بهبود سازمان شناسایی شده و همچنین با مقایسه توانمندی های تکنولوژیکی سازمان با رقبا یا سطح ایده آل، شکاف تکنولوژیکی شناسایی شود.
بانک جهانی در سال۱۹۸۵ توانمندی تکنولوژیکی را ترکیبی از سه دسته توانمندی مجزا از هم ،در زیر تعریف کرد(استروکلج،۲۰۱۱)
اثرمتقابل و واکنشی عناصر توانمندی های مذکور بطور شفاف بیان نشده است. بانک جهانی در سال ۲۰۰۱ مدل دیگری را تدوین نمود. پایه این مدل براساس توصیف ۹ دسته از توانمندی های تکنولوژیکی است. این فعالیت های اصلی که به ارزیابی نقاط ضعف و قوت توانمندی تکنولوژیکی می پردازد عبارتند از:
این مدل برای اندازه گیری توسط پروفسور جان بست[۵] برای ارزیابی یک بنگاه براساس نه دسته توانمندی تدوین و در سال ۲۰۰۲ در یونیدو توسط هابدی تحت نام مدل ارزیابی نیازهای تکنولوژی[۶] معرفی گردید.(هابدی،۲۰۰۲)
این ابزار یک مکانیسمی برای موارد زیر است:
پنجشنبه 99/09/06
در موقعیتهای به کار میرود که مدیر برای رسیدن به نتیجه، تجزیه و اطلاعات لازم را دارد و پیرو توانایی یا اطمینان آن را ندارد که در این باره کمک کند. در این وضع مدیر باید بدون آنکه دست کمک جانب کسی دراز کند خود تصمیمها را اتخاذ میکند.
شیوه آمرانه نیز اشاره به رفتار رهبری هدایت بخش دارد. پیروان معمولاً بصورت فعال در تعیین مسیر عملی دخیل نیستند. در نتیجه در مورد تصمیم صحبت چندانی نمیشود، تا اینکه مدیر آن را اعلام کند.
چه موقعیتهایی به تصمیمهای مستبدانه نیاز دارد؟ زمانیکه پیروان تازه کارند، اطلاعات زیادی در مورد موضوع ندارد و همچنین زمانیکه مدیر تنها منبع اطلاعات یا تخصص باشد میتواند مفید باشد.
۲-۲-۲–۲ تصمیمگیری مشاورهای:
زمانی که مدیر تشخیص دهد پیروان هم تا اندازهای تجربه یا دانش از موضوع دارند و ضمن داشتن تمایل هنوز توانایی کمک را ندارند، استراتژی ارزشمندی است. در این مورد بهترین استراتژی آن است که مدیر همه جنبههای مشکل رابا پیروان در میان بگذارد و شاید هم این کار را نکند و پس از شنیدن نظریات پیروان تصمیم نهایی را اتخاذ کند. بکار بردن این استراتژی دو فایده اساسی دارد. اول، با کمک خواستن همکاری منابع تقریباً مطلع خود احتمال درست نبودن تصمیمهای خود را افزایش دهد، دوم با فرصت بخشیدن به پیروان خود به مشارکت، انگیزش آنها را تقویت میبخشد و به آنها در همگام شدن با هدفهای دایره خود کمک میکند.
تصمیمگیری تسهیل بخش یک اقدام همراه با همکاری است که در آن مدیر و پیرو برای رسیدن به یک تصمیم با هم کار میکند ودر موقعیتهایی که پیروان دارای سطح آمادگی متوسط تا حداکثر باشند مفید خواهد بود.
و سرانجام تصمیمگیری تفویضی و در مورد پیروانی بکار میرود که دارای آمادگی حداکثر، تجربه و اطلاعات لازم برای تصمیمگیری و یا توصیه صحیح میباشند. به عنوان یک قانون کلی مدیر میتواند شیوه تصمیمگیری مناسب را با بهره گرفتن از رهبری وضعی برای تعیین تعلق تصمیم به فرد یا افراد برگزیند.
اگر هیچ یک از پیروان، تجربه یا اطلاعات لازم را در مقوله خاص نداشته باشند. مدیر نمیتواند کوچکترین سهمی در تصمیمگیری به آنها بدهد، بلکه باید تصمیم را بگونهای آمرانه بگیرد و به آنها بگوید که چکار کند.
اگر پیروان راجع به مطلب اطلاعاتی دارند، میتوانند در تصمیمگیری سهمی داشته باشند اما نه آنکه تصمیم نهایی را بگیرند . مدیر بتواند از انها به گونهای مشورتی کمک بخواهد و پس از آنکه درون دادههای آنها را بررسی کرد تصمیم را خودش بگیرد.
اگر پیروان تجربه کافی داشته باشند میتوانند قدری از مسئولیت تصمیمگیری را بر عهده گیرند. مدیر باید از نوعی استراتژی تسهیل بخشهای در میان گذاشتن روند تصمیمگیری با آنها استفاده کند.
در صورتیکه پیروان، درک کامل از موضوع و تمایل دست یازیدن به آن را داشته باشند باید از شیوه تفویضی استفاده کرد. توپ را باید جلوی پایشان انداخت و اجازه داد که خودشان توپ را به حرکت در آورند. دانستن این مطلب مهم است که اگر چه مدیر ممکن است در مورد تصمیمگیریها تا حدودی به دیگران اختیار بدهد اما مسئولیت نهایی اخذ تصمیم با خودش میباشد. البته چنین چیزی معمولاً برای مدیری که از روش منطقی برای هدایت روند تصمیم گیرنده استفاده میکند مشکلی نیست بسیار ممکن است که پیروان بطور معمول از تصمیمهای کسی که نه تنها میداند به کجا میرود بلکه بهترین راه رسیدن به انجا را هم میداند پیروی میکنند و آنها را تأیید کنند و مورد اطاعت قرار دهند. (هرسی و بلانچارد،۱۳۷۳، ۲۵۶-۲۴۷).
۳-۲-۲ تعهد سازمانی[۱]
تعهد سازمانی متغیری است که توجه قابل ملاحظهای را در ادبیات سازمانی به خود جلب کرده است از جمله دلایلی که برای برتری آن وجود دارد این است که تعهد سازمانی بعنوان متغیر مهمی در درک رفتار کاری کارکنان در سازمان شناخته شده است (ستیرز[۲] : پورتر[۳] مودی[۴] ۱۹۷۰ ).
در مطالعات رفتار سازمانی تاکید بر نگرشهای مربوط به کار میباشد. بیشتر این مطالعات در ارتباط با سه نگرش، پای بند شغلی، رضایت شغلی و تعهد سازمانی میباشد (رابینز[۵]، ۱۹۹۱). در علوم رفتاری درباره تعهد سازمانی به منزله یکی از انواع تعهد (تعهد به حرفه، تعهد به اتحادیه، تعهد به کار و ….) پژوهشهای فراوانی صورت پذیرفته است (ساروقی، ۱۳۷۵، ص ۲۶).
تعیین هویت، وابستگی، احساس وفاداری و احساس تعلق تلاشهای هستند که نگرش تعهد سازمانی و مفهوم پیوند احساس کارکنان به سازمان را تعریف میکنند. پیشتر در اواخر دهه ۱۹۷۰ پذیرش کمی در خصوص آنچه که باید تعهد سازمانی را توصیف یا اندازهگیری کند وجود داشت. این مفهوم هم بعنوان نگرش (بوکانان و همکاران، ۱۹۷۴: شلدن، ۱۹۷۱) و هم بعنوان رفتار (بیکر[۶]،۱۹۶۰: هربینیاک، آلوتو ۱۹۷۲، سالانسیک، ۱۹۷۷: وینر، جکمن، ۱۹۷۷) مورد آزمون قرار گرفته است. در حالیکه در تعریف ارائه شده توسط مکتب فکری رفتار سازمانی منطقی، تعهد عبارت از نگرش یا مجموعه از مفاهیم رفتاری است (پورتر و همکاران، ۱۹۷۴).
موضوع تعهد سازمانی نگرشی، تعیین هویت کارکنان با سازمان است (مودی، پورتر و استیز، ۱۹۸۲).
از لحاظ راه حلهایی که بوسیله مکتب روان شناسی اجتماعی پیشنهاد شده است، این مکتب، تعهد را بعنوان نیرویی مورد لحاظ قرار میدهد که کارکنان را در سازمان پیوند میدهد و بر مفهوم سرمایهگذاری و عوامل موقعیتی تاکید میکند که موجبات تغییر را با احتمال کمتری امکان پذیر میسازند (بیکر، ۱۹۶۰: کیسکر[۷] و ساکامورا[۸]، ۱۹۶۶: استاو[۹]، ۱۹۷۷). کانون مطالعات مربوط به تعهد رفتاری، رفتار کارکنان و شرایطی است که فعالیتهای آتی را منحصر یا محدود میسازند.
| ||||||
| ||||||
(منبع : غلام رضا خاکی – نقش تعهد سازمانی و بهرهوری – نامه پژوهش ۵٫)
سوال درباره اینکه تعهد چگونه ایجاد میشود از طریق اتخاذ انحصاری یک موضوع تئوریکی نمیتواند کاملاً پاسخ داده شود بعنوان یک سوال بزرگ تر در رابطه با اینکه چرا تعهد اتفاق میافتد هنوز با احتیاط مورد لحاظ قرار میگیرد. پژوهشگران پشنهاد کردهاند که تعهد ممکن است تابعی از ارضاء نیاز فردی در داخل متن شغلی باشد (هال ۱۹۷۷). در حالیکه تعهد رفتاری و نگرشی بعنوان دو پدیده جدا از هم مورد بررسی قرار گرفته است دیدگاه های رو به رشدی وجود داشته که تمایز میان این دو تصنعی باشد بدلیل اینکه نگرشها و رفتارها بطور معنیداری بهم وابسته میباشند. اینکه کارکنان در مورد یک هدف رفتاری معین چگونه رفتار میکنند، فکر میکنند یا احساس میکنند همگی بهم وابسته میباشند. درحقیقت مباحثات اخیر تعهد که این وابستگی را مورد تاکید قرار میدهند، معتقدند که تعهد رفتاری و نگرشی ممکن است دو مرحله از فرایند کلی مشابه باشد (مودی و همکاران ۱۹۸۴).
همانطوریکه مودی، پورتر و استیرز میگویند: بجای رابطه علی (Causalarrow) بین رفتارها و نگرشهای تعهدی که ممکن است یک جهته یا دو طرفه باشد، مفیدتر آن است که این دو را بعنوان متغیرهای بهم وابسته مورد بررسی قرار دهیم. اینکه آیا فرایند تعهد با نگرشها یا رفتارها و شروع میشود مساله مهمی نیست بلکه آثار متقابل دقیق نگرشها و رفتارها از اهمیت بیشتری برخوردار است.
مودی و مک دید (۱۹۷۹) ارتباطی را بین تعهد رفتاری و نگرشی پیشنهاد میکنند آنها رفتارهای سازمانی مرتبط را بیان میکنند که متعهدانه هستند (مثل شکلگیری انتخاب آزاد و مشکلات لغو کردن) و ممکن است بر نگرشهای مرتبط با این رفتار منجر شود (مثل : باور در ارزشها و اهداف سازمانی).
پففر و سالانسیک (۱۹۷۸) با بهره گرفتن از مدل پردازش مربوط به اطلاعات اجتماعی، معتقدند فردی که نسبت به رفتارش متعهد میشود، نگرشهایی را مرتبط با آن رفتار در خود بوجود میآورد. این عقیده بوسیله مطالعات گزینهای شغلی حمایت میشود که در آن افراد تا حدودی در یافتهاند که باید نگرش شان را در خصوص اختیار مشاغل انتخاب شده و انتخاب نشده و پس از انتخاب تعدیل کنند (دکی[۱۰]، ۱۹۷۲ : ریلی[۱۱] و کالدول[۱۲]، ۱۹۸۱) تحقیقات تعهد نگرشی بر آن فرایندهای متمرکز شدهاند که باور کارکنان را نسبت به اهداف سازمانی، هزینه فعالیت و دوام عضویت پرورش میدهد. مطالعات تعهد سازمانی برای شناسایی پیش نیازهای مانند: ویژگیهای فردی، ویژگیهای شغلی و تجارب کاری طراحی شده است که با رفتارهایی مانند: جابجایی[۱۳]، غیبت[۱۴] و عملکرد[۱۵] ارتباط پیدا میکند.
این نتایج پیشنهاد میکنند کارکنانی که سطوح بالایی از تعهد را نشان میدهد به احتمال زیاد با یک حالت حمایتگرانه نسبت به اهداف و اثربخشی سازمانی کار میکنند. تعهد در این مفهوم ممکن است بعنوان ترکیبی از پیوندهای روانی نسبت به سازمان ظاهر شود.
ضمن اینکه تعهد، نگرشهای وفاداری، تعیین هویت، (هال واشنیدر، ۱۹۷۲) درگیری[۱۶] (بوکانان، ۱۹۷۴) و وابستگی (گوفمن[۱۷]، ۱۹۶۱) را نیز منعکس میسازد.
با تعریف ارائه شده در این روش، ارزیابی تعهد ممکن است ما را به پیشگویی فعالیت و عملکرد کارکنان قادر سازد (انگل[۱۸] و پری[۱۹]، ۱۹۷۸ . مودی و همکاران، ۱۹۷۴).
برای مطالعه تعهد به عنوان یک نگرش انتقاداتی وارد شده است. این انتقادات بحث میکنند که تعهد نگرش ممکن است واقعاً از نگرشهای متعدد متفاوتی بوجود آید .ضمن اینکه تعهد بعنوان سازه نگرشی ساده عمل میکند ممکن است به محققان اجازه ندهد که آن جنبههای از تعهد را شناسایی کنند که با آن مرتبط هستند و یا سبب پیامدهای بر جستهای میشوند (هال، ۱۹۷۷ و استاو، ۱۹۷۷) این منتقدین همچنین اشاره میکنند که به راستی تعهد یک سازه چند بعدی است و ممکن است بوسیله چندین عامل ایجاد شود (انگل و پری، ۱۹۷۸).
در مقایسه با تعهد نگرشی، مطالعات تعهد رفتاری عواملی متعددی را شناسایی کرده است که کارکنان را به پیامدهای ویژهای محصور و یا متعهد میسازد. این عوامل عبارتند از:
۱- تعداد فعالیتهای که انجام میشود
۲- اهمیت این فعالیتها برای کارکنان
۳- رضوح رفتار
۴- ادراک از روحی خواست و اراده
پیامدهای معمولی تعهد رفتاری این است که شکلگیری نگرشهای حمایتی رفتار را تشویق کرده چنین رفتارهای کمتر انعطاف پذیر میسازد.
از ۴ مشخصه رفتار مبتنی بر تعهد، قدرتمند ترین آنها، از روی خواست و. اراده است. اگر فردی عناصر تهدید و یا مساله آفرین را درک کند هیچ احساس مسولیتی برای چنین پیامدهای احتمالاً تحقق پیدا نخواهد کرد (اتزیونی[۲۰]، ۱۹۶۱).
سالانسیک (۱۹۷۷) پیشنهاد میکند هر ویژگی از موقعیت شغلی فرد که موجب کاهش احساس پاسخگوی شود، تعهد را نیز میتواند کاهش دهد. از زاویه انگیزه و سهم (مارچ[۲۱] و سیمون[۲۲]، ۱۹۵۸) مسئولیت پیش بینی شده باید مشارکت یا دخالت رفتاری بیشتری را نشان دهد. این رفتار، به نوبه خود باید به افزایش تعهد رفتاری منتهی شود همانطوریکه ناسازگاری بین رفتار و نگرش منتج میشود.
این چار چوب با تحقیقات رفتاری سازگار است که تطبیق نگرشهای توجیه کننده رفتار را اثبات میکند. (بم[۲۳]، ۱۹۷۴، دکی، ۱۹۷۲، به نقل از رادمنش، ۱۳۸۱، ص ۴۱).
گذشته از هر تعریفی درباره تعهد بعنوان نگرش یا رفتار، ایجاد تعهد بعنوان وابستگی مبادلهای (تبادل مهارتها و رفتارهای برای منابع سازمانی) تعریف شده است (گودمن[۲۴]و دین[۲۵] ۱۹۸۱: مودی و همکاران، ۱۹۸۲: پورتر و همکاران، ۱۹۷۵) اگر این مبادله رضایت بخش ادارک شود، تعهد افزایش مییابد و اگر این مبادله غیر رضایتبخش ادارک شود تعهد کاهش مییابد. با در نظر گرفتن مباحثاتی از این جنبهها (باندورا، ۱۹۸۷) توضیح میدهد: « این جنبه از تعهد اشاره میکند که کارمند فقط دریافت کننده منفعل اطلاعات نیست بلکه بطور فعالانه اطلاعات را از طریق زیر جستجو میکند: علائم محیطی، استفاده از ارزیابی روابط پیامدهای رفتار، فرضیات علی، مسولیت پذیری و انتظارات از پیامدهای که با نگرشهای او تطبیق پیدا میکند تا با محل کار تناسب لازم را برقرار سازد. بعلاوه افراد انتظاراتی را از رابطه پیامدهای رفتار، خود تاثیری و توانایی برای انجام موفقیت آمیز کار
پنجشنبه 99/09/06
اندرو(۲۰۰۵) می گوید که امروزه یک گرایش جهانی به بازاریابی ،وفاداری به وجود آمده است.شرکتهای بسیاری در اغلب صنایع،به مطالعه،ارزیابی و اجرای راهبردهای وفاداری و برنامه هایی با هدف پرورش و روابط قوی با مشتریان خود می پردازند.دافی(۱۹۹۸) معتقدند که دلایل چنین تاکیدی بر وفاداری مختلف است.قطعا تکثیر و خرد شدن انوع رسانه ها دستیابی به مشتریان جدید و جذب آنهارا مشکل تر ساخته است،که این امر شرکتهارا بیش از پیش ترغیب می کند که برای حفظ مشتریان فعلی تلاش کنند.علاوه بر مشکلات مربوط به دستیابی مشتریان از طریق رسانه ها ،مشتریان امروزی بسیار پر مشغله اند،که در نتیجه زمان و اشتیاق کمتری را برای استفاده و تعبیر و تفسیر همه پیامهایی که دریافت می کنند،دارند.این امر هم شامل بازارهای صنعتی هم بازارهای مصرفی می شود.از نظر دانکن و موریارتی(۱۹۹۷) تحقیقات نشان داده است که سرمایه گذاریهای نسبتا زیادی به منظور جذب مشتریان جدید برای یک نام تجاری،در مقایسه با حفظ مشتریان فعلی نیاز است.این تحقیقات نشان داده است که جذب یک مشتری جدید ۶ تا ۸ برابر بیشتر از حفظ یک مشتری فعلی هزینه بر است.وفاداری مشتری به سازمان مقوله ای است که از عوامل و شرایط متعدد و متنوعی از درون و بیرون سازمان تاثیر می پذیرد.که میزان اثرگذاری آنها با توجه به نوع سازمان ،از سازمانی به سازمان دیگر متفاوت است.شناخت دقیق این عوامل و تعیین میزان اثرگذاری هر یک از آنها،در کمک به مدیران جهت تصمیم گیری درست،از اهمیت زیادی برخوردار است.از طرف دیگر منافع سازمان محدودند و اگر مدیریت به دنبال طراحی برنامه هایی برای حفظ مشتریان خود است باید با توجه به عوامل تاثیرگذار بر وفاداری و اهمیت هر یک از این عوامل،این منابع محدود را تخصیص دهد.از نظر دافی(۱۹۹۸) تلاش برای تعریف وفاداری بیش از آنچه که تصور می شود مشکل است مشکل اصلی تشخیص این نکته است که آیا وفاداری یک متغیر رفتاری یا متغیر مربوط به نگرش است.واژه وفاداری مفاهیمی چون علاقه،مهر،رستی و صداقت،یا تعهد را به ذهن متبادر می سازد.استفاده از معیار رضایت،به عنوان یک معیار نماینده وفاداری،بسیار رایج بوده،چرا که فرض بر این است که رضایت بر نیات خرید تاثیر مثبت دارد.اما تحقیقات بر این دلالت دارند که ساده انگارانه است که فرض کنیم مشتریان ناراضی از دست می روند و مشتریان راضی وفادار باقی می مانند.در واقع ریچهلد نشان داده است که صرفه نظر از راضی یا خیلی راضی بودن،بسیاری از مشتریان ریزش می کنند.مجددا نشان داده شده است که بسیاری از مشتریانی که که ظاهرا از یک نام تجاری خاصی رضایت دارند،خرید از آن نام تجاری را تکرار نکرده یا نامهای تجاری دیگری را خریده اند.چنین رفتارهایی ممکن است به دلیل متغیرهایی مانند انتخاب،راحتی،قیمت و درآمد باشد.این امر نشان می دهد معیارهای وفاداری مبتنی بر نگرش شاخصها معیارهای ضعیفی به منظور پیش بینی رفتار مشتری هستند.به علاوه این امر در مفهوم وفاداری صددرصد ایجاد تردید می کند و در عوض نشان می دهد که مشتری ممکن است به دو یا سه نام تجاری در هر طبقه از کالا وفاداری داشته باشد. (خورشیدی، کارگر،۱۳۸۸)
بر اساس مروری بر ادبیات مرتبط با حوزه وفاداری،تعاریف مختلفی برای وفاداری گفته شده است اما با بینشی دقیق تر می توان دو رودکرد عمده را برای آن شناسایی نمود که عبارتند از:وفاداری رفتاری و وفاداری نگرشی.سلسن،آیس و بریک ام (۲۰۰۷) معتقدند که در ادبیات گذشته وفاداری، بسیاری از پژوهشگران تنها بر جنبه رفتاری وفاداری تکیه می کردند به عنوان مثال از نظر نیومن و وربل ،مشتریان وفادار عبارتند از افرادی که یک برند خاص را مجددا خریداری می کنند،فقط به آن برند توجه می کنند و به دنبال هیپگونه اطلاعاتی در خصوص برندهای دیگر نیستند.تلیس وفاداری را با تناوب خرید مجدد یا خرید حجیم از یک برند خاص اندازه گیری می کند.کریستسن و آنت(۲۰۰۱) می گویند به تازگی وفاداری از رویکرد نگرشی نیز مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته است.الیور از جمله افرادی است که تعریف جامع و مانعی از وفاداری گفته است.بر اساس تعریف الیور وفاداری مشتری یعنی تعهد قوی برای خرید مجدد و دائم یک محصول در آینده با وجود آثار محیطی و تلاشهای بازاریابی مختلف برای ایجاد تغییر جهتهای بالقوه به سمت برندهای دیگر.( ونوس،ظهوری ،۱۳۹۰)
پنجشنبه 99/09/06
باشند، ترکیب مناسبی از بدهی و سهام از دیدگاه حاکمیت شرکتی موضوع حایز اهمیتی است. جنسن و مک لینگ(۱۹۷۶) دو نوع تضاد شناسایی کردند: تضاد بین سهامداران و اعتباردهندگان و تضاد بین مدیریت و سهامداران. بنابراین، هزینه های نمایندگی را میتوان به دو دسته هزینه های نمایندگی مرتبط با بدهی و هزینه های نمایندگی مرتبط با سهام تقسیم کرد. دلیل اصلی شکلگیری تضاد بین سهامداران و اعتباردهندگان آن است که قرارداد بدهی این فرصت را برای سهامداران فراهم می آورد که در صورت به موفقیت رسیدن پروژه های سرمایهگذاری، بخش اعظم سودهای تحصیل شده را تصاحب کنند. با این وجود، اگر طرح های سرمایه گذاری با شکست مواجه شوند، به خاطر مسئولیت محدود سهامداران، امکان دارد اعتباردهندگان حتی اصل طلب خود را وصول نکنند. از سوی دیگر، تضاد بین مدیریت و سهامداران به این علت رخ می دهد که مدیریت شرکت منابع در دسترس را به خوبی مدیریت نکرده و حتی این منابع را صرف منافع شخصی و افزایش رفاه خود می کنند. آن ها برای حل تضاد منافع، سه راهحل زیر را پیشنهاد کردند:
(شکل ۲-۲) ساختار سرمایه بهینه با توجه به نظریه نمایندگی
در این نمودار AT E برابر کل هزینه های نمایندگی، AS E برابر هزینه های نمایندگی مرتبط با سهام و ABE برابر هزینه های نمایندگی مرتبط با بدهی است. هنگامی که نسبت بدهی به کل دارایی برابر صفر می باشد کل هزینه های نمایندگی صرفا شامل هزینه های نمایندگی مرتبط با سهام است. با این وجود، در زمانی که نسبت بدهی به کل دارایی برابر یک می شود(تمامی پروژه های سرمایه گذاری از طریق بدهی تامین شوند) کل هزینه های نمایندگی صرفا شامل هزینه های نمایندگی مرتبط با بدهی میگردد. هم چنین، کل هزینه های نمایندگی مرتبط با بدهی می گردد. هم چنین، کل هزینه های نمایندگی زمانی به حداقل می رسد که نسبت بدهی به کل دارایی بین دو عدد صفر و یک قرار گیرد. به عبارت دیگر، در زمانی که پروژه های سرمایه گذاری از طریق ترکیبی از بدهی و سهام تامین شوند(چن و استرنج، ۲۰۰۵).
این شکل از نظریه موازنه ایستا بیان می دارد زمانی که شرکت دارای وضعیت مالی و نتایج عملیاتی مطلوبی است، حق کنترل شرکت مختص سهامداران می باشد. با این وجود، در شرکت هایی که دارای وضعیت مالی و نتایج عملیات مطلوبی نیستند؛ حق کنترل باید از سهامداران به اعتباردهندگان انتقال یابد. در دفاع از دیدگاه کنترل شرکت، دو الگو ارائه شده است که در مورد نحوه پیدایش تضاد بین سهامداران و اعتباردهندگان و نقش بدهی در حل این تضاد منافع، با یکدیگر هم اختلاف دارند. الگوی اول توسط استولز[۱](۱۹۹۰) ارائه شده است. بر اساس این الگو منشاء پیدایش تضاد منافع بین مدیریت و سهامداران، توزیع یا عدم توزیع سود تحصیل شده است. به عبارت دیگر، مدیریت شرکت همواره تمایل دارد تا وجوه و منابع داخلی در دسترس را صرف توسعه و پیشرفت شرکت کند؛ در حالیکه ممکن است سهامداران توزیع سود را بر انباشت و سرمایه گذاری آن در شرکت ترجیح دهند. در این جا می توان از طریق برقراری توازن بین منافع بدهی(جلوگیری از سرمایه گذاری در پروژه های نامطلوب) و هزینه های بدهی(جلوگیری از سرمایهگذاری در پروژه های مطلوب) به ساختار سرمایه بهینه دست یافت(چن و استرنج،۲۰۰۵). دومین الگو، توسط هریس و راویو(۱۹۹۱) ارائه شده است. به نظر این دو محقق، مدیران همواره خواستار تداوم عملیات شرکت هستند و در زمانی که از دیدگاه سرمایه گذاران، تصفیه و انحلال شرکت به عنوان بهترین گزینه تلقی می شود؛ تضاد شکل میگیرد. در این هنگام، نقش بدهی وادار ساختن مدیریت شرکت به انحلال آن است. بر این اساس، می توان از طریق برقراری توازن بین تصمیمات انحلال شرکت به عنوان مزیت بدهی و هزینه های ناشی از مداقه بیشتر در زمینه انحلال یا تداوم عملیات شرکت به عنوان هزینه بدهی، به ساختار سرمایه بهینه دست یافت(هریس و راویو،۱۹۹۱).
۲-۲-۶-۴- زمان بندی بازار سرمایه و ساختار سرمایه
مدیران شرکت ها با بهره گرفتن از عدم تقارن اطلاعاتی، بین خود و سرمایه گذاران برون سازمانی به زمان بندی بازار سرمایه اقدام می کنند. بر اساس مفهوم عدم تقارن اطلاعاتی، شرکت هایی که به افزایش وجوه و منابع مورد نیاز از طریق منابع خارجی دست می زنند با مشکل انتخاب ناسازگار مواجه هستند. لوکاس و مک دونالد[۲](۱۹۹۰) الگوی زمان بندی انتشار سهام را بر مبنای عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیریت و سرمایه گذاران، ارائه کرده اند. در این الگو فرض بر این است که شرکت ها پس از تجربه افزایش غیرعادی و با اهمیت
پنجشنبه 99/09/06
۲-۲-۱۶-۲- مشکلات
۲-۲-۱۷- روش های تامین مالی
معمولا روش های تامین مالی در دو گروه تامین مالی کوتاه مدت و بلند مدت مورد مطالعه قرار می گیرند.
۲-۲-۱۷-۱- تامین مالی کوتاه مدت
تامین مالی کوتاه مدت، نوعا برای پشتیبانی سرمایه گذاری موقت در دارایی های جاری مورد استفاده قرار می گیرد. معمولا مدیر مالی پس از برنامه ریزی سرمایه گذاری در دارایی های جاری و پیش بینی منابع مورد نیاز واحد اقتصادی در سال آینده، باید به فکر تامین مالی برنامه خود باشد و در مورد شیوه تامین مالی تصمیم گیری کند. معمولا برای تامین مالی سرمایه گذاری موقت در دارایی های جاری، از وام کوتاه مدت استفاده می شود.
۲-۲-۱۷-۲- تامین مالی میان مدت و بلند مدت
در عرصه مدیریت مالی، دوره کوتاه مدت معمولا به بدهی هایی مربوط می شود که سر رسید آن در فاصله ای کمتر از یک سال است. اما، اصطلاح ترتیبان تامین بلند مدت به طور دقیق تعریف نشده است. برخی از واحدهای اقتصادی دوره میان مدت را برای تاریخ های سر رسید بیش از یک سال و کمتر از ۱۰ سال به کار می برند. اما، اصطلاح دوره بلند مدت در مورد سررسیدهای بیش از ۵ سال نیز در برخی موارد به کار می رود. بنابراین، فواصل زمانی ۵ تا ۱۰ سال با دقت کافی تعریف نشده است. برای بعضی اشخاص ممکن است وام ۸ ساله میان مدت و برای برخی دیگر بلند مدت محسوب شود(رحیمیان،۱۳۸۶).