دانلود فایل های دانشگاهی - تحقیق - پایان نامه - پروژه
دانلود فایل های دانشگاهی -متن کامل- تحقیق - پایان نامه - پروژه - همه رشته ها -فرمت ورد-نمونه رایگان
دانلود فایل های دانشگاهی -متن کامل- تحقیق - پایان نامه - پروژه - همه رشته ها -فرمت ورد-نمونه رایگان
جمعه 99/09/07
در این بخش در حدود پاسخگویی به این سؤال خواهیم بود که ضمان دارنده وسیله نقلیه موتوری زمینی مذکور در قانون بیمه اجباری با کدام یک از مبانی فقهی ارائه شده در ارتباط با مفهوم مسئولیت مدنی انطباق و همگامی دارد:
بند اول:قاعده لاضرر
یکی از مشهورترین قواعد فقهی که در بیشتر ابواب فقه شامل عبارات و معاملات به آن استناد میشود قاعده لاضرر است که مستند بسیاری از احکام فقهی محسوب میشود. فشرده و چکیده این قاعده عقلی و فقهی، که از حدیث نبوی «لاضرر و لاضرار فیالاسلام» استنباط شده است، بنابر یک تفسیر آن است که هیچ ضرر و زیانی نباید بدون تدارک و جبران باقی بماند. بررسی موارد استعمال واژههای ضرر و ضرار در منابع اسلامی نشان میدهد که: «ضرر» شامل کلیه خسارات و زیانهای وارد به دیگری است ولی «ضرر» مربوط به مواردی است که شخص با بهره گرفتن از یک حق و جواز شرعی به دیگری زیان وارد سازد.[۱]
لزوم جبران ضرر قدیمیترین بنیادی است که در مسئولیت مدنی از دیرباز به جا مانده و همه قواعد دیگر از این منبع سرچشمه گرفتهاند. بنیادی که امروزه از مجازات مقصر فاصله گرفته و در نظریههای مدرن، جبران خسارت نام گرفته است. زیرا خطرهای تازهای که در نتیجه پیشرفتهای صنعت و فرآوردههای آن ایجاد شده است، جملگی ناشی از تقصیر نمیباشند، تکیه گاه نتیجه فعالیتهای شروع و مفید اقتصادی میباشند. بنابراین عدالت ایجاد میکند که ضررهای ناشی از این فعالیتهای مشروع و مفید جبران شده و از حمایت از حقوق زیاندیدگان نیز غافل نماند. در حقوق اسلام، قاعده لاضرر اجرا کننده همین نقش است[۲]
قاعده لاضرر علاوه بر آن که در موارد ضرر شخص به عنوان دلیل ثانوی میتواند دایرهی ارائه اولیه را محدود سازد، حاکی از خط مشی کلی در تشریع احکام اولیه است. بدیگر سخن، این قاعده مفید آن است که اولاً احکام الهی اعم از وضعی و تکلیفی بر مبنای نفی ضرر بر مردم وضع گردیده اند و ثانیاً چنانچه شمول قوانین و مقررات اجتماعی در موارد خاصی موجب زیان بعضی توسط بعضی دیگر گردد، آن قوانین مرتفعند.[۳]
این همان ضرری است که در شکلگیری مسئولیت نوعی دارنده وسیله نقلیه بر اساس قانون بیمه اجباری نقش بسزائی ایفا کرده است. توضیح این که اگر چه اصولاً مسئولیت مدنی در حقوق ایران مبتنی بر تقصیر است و هرکس مسئول زیانهایی است که به عمد و یا در نتیجه بی احتیاطی به دیگران وارد میسازد. [۴] منتهای مراتب چون اثبات تقصیر دارنده در حوادث رانندگی نظر به پیچیده بودن مسأله، امری دشوار و زمان بر است و در عمل موجب میگردد تا بسیاری از زیانها جبران نشده باقی بمانند، لذا قاعده لاضرر ایجاب می کند که از مسئولیت مبتنی بر تقصیر دارنده عدول کرده و حکم به مسئولیت نوعی و بدون تقصیر او شود تا از این طریق خسارت جبران نشدهای باقی نماند. بنابر مطالب فوق، قاعده لاضرر به عنوان یکی از مبانی عمده مسئولیت نوعی دارنده وسیله نقلیه، بر اساس قانون بیمه اجباری، قابل توجه میباشد.
بند دوم: قاعده اتلاف
از جمله قواعد مشهور فقهی که در مورد ضمان و مسئولیت مدنی به آن تمسک جستهاند، قاعده اتلاف است. مفاد قاعده اتلاف در عبارت: «من اتلف مال الغیر فهو له ضامن» مندرج است. یعنی هر کسی مال دیگری را تلف کند، ضامن است.
در اتلاف محور مسئولیت، از بین بردن مال دیگری است و این امر ملازمه با تصرف در آن مال ندارد.[۵] به علاوه در مسئولیت ناشی از اتلاف تفاوتی بین صورت عمد و غیر عمد نمیباشد.[۶] از این رو شخصی که با عمل خود موجب تلف مال دیگری شود ضامن و ملزم به جبران خسارت وارده شده به او میباشد، اعم از این که عامداً و عالماً چنین کرده باشد یا بدون قصد، عملش چنین نتیجهای داده باشد. نکتهی دیگری که در ارتباط با مسئولیت ناشی از اتلاف به ذهن میرسد این است که، همین که رابطه علیت عرفی بین کار شخص و تلف موجود باشد، برای فاعل ایجاد مسئولیت میکند و لزومی به احراز تقصیر وی نمیباشد.[۷] بنابراین در ارتباط با اتلاف در سیستم حقوقی اسلام یک مسئولیت مطلق پذیرفته شده است، مسئولیتی که در آن نه به عمد مسئول حادثه و نه به تقصیر او توجه میشود. بلکه ملاک، ورود خسارت به دیگری است. از آنجا که بر اساس قانون بیمه اجباری، مسئولیت دارنده وسیله نقلیه، مسئولیت نوعی و بدون تقصیر است، از قاعده اتلاف میتوان به عنوان یکی از مبانی و ارکان فقهی مؤثر در شکلگیری این مسئولیت یاد کرد.
بند سوم: قاعده تسبیب
در حقیقت تسبیب نوعی از اتلاف است. به این تعبیر که در اتلاف شخص مستقیماً و بالمباشر، باعث اتلاف مالی میگردد، ولی در تسبیب عمل مسبب معالواسطه سبب میشود که مال غیر از بین برود. به عبارت دیگر در تسبیب شخص به طور مستقیم مباشر تلف کردن مال نیست، بلکه مقدمات تلف را فراهم میکند، یعنی کاری انجام میدهد که در نتیجه آن کار، به علل دیگری تلف واقع میشود.[۸]
نکته مهمی که باید در ارتباط با تسبیب در نظر داشت این است که بر خلاف اتلاف وجود عنصر تقصیر یا بیاحتیاطی در شکلگیری مسئولیت مدنی ناشی از تقصیر ضروری میباشد. بنابراین در صورتی که سبب مرتکب تقصیر و بیاحتیاطی نشده باشد، ضامن نیست. بنابراین در حقوق ما اگر خسارت مستقیم نباشد و به اصطلاح ناشی از تسبیب باشد، مسئولیت مطلق پذیرفته نشده است. از آنجا که مسئولیت دارنده در قانون بیمه اجباری مبتنی بر تقصیر نمیباشد، و دارنده وسیله نقلیه حتی در فرضی که مرتکب تقصیر و بی احتیاطی نشده باشد بابت خسارات وارد به اشخاص ثالث مسئول شناخته میشوند لذا به عقیده نگارنده، قاعده تسبیب نمیتواند مبنای مناسبی برای شکلگیری این مسئولیت تلقی گردد.
بند چهارم: قاعده «من له الغنم فعلیه الغرم»
بر اساس این قاعده هر کسی از منافع و ثمرات شیء استفاده کند میبایست از عهده غرامتها و خساراتی که از مجرای آن شیء به دیگران وارد شود، برآید. در اینجا مسئولیت مبتنی بر ترک وظیفه مسئول در رابطه با افراد یا اشیایی است که تضمین کارکرد صحیح آن ها به عهده اوست.[۹]
این قاعده به طور محسوسی با «نظریه تضمین حق» قرابت و پیوند دارد. چراکه بر اساس نظریه اخیر به جای توجه و ارزیابی کار فاعل زیان به منافع از دست رفته زیاندیده و حقوق ضایع شده او دقت میشود و تمام تلاش در جهت تضمین این حقوق معطوف میگردد. بر اساس این نظریه، هر کس حق دارد در جامعه خود به شیوهای سالم و ایمن زندگی کند و حقوق انسانی او مورد تضمین قرار گیرد و هیچ کس حق ندارد سلامت و ایمنی و حقوق دیگر همنوعان خود را به خطر اندازد. به محض این که حقی از بین رفت و زیانی به کسی وارد شد، عامل زیان باید آن را جبران کند و همین الزام و تعهد به جبران زیان است که مسئولیت مدنی نامیده میشود.[۱۰]
لذا طبق این نظر، تقصیر مبنای مناسبی بر این مسئولیت مدنی دارنده در حوادث رانندگی نیست و آنچه دراین ارتباط اهمیت دارد، تضمین جبران خسارت زیاندیده است بدون اینکه به تقصیر دارنده توجه شود.
در نتیجه میتوان بر آن بود که قاعده «من له الغنم فعلیه الغرم» که صورت قدیمی و سنتی نظریه تضمین حق میباشد، میتواند به عنوان یکی از مبانی مسئولیت دارنده وسیله نقلیه بر اساس قانون بیمه اجباری تلقی گردد. رانندهای که با رعایت همه مقررات، در جاده حرکت میکند بیگمان حق رانندگی دارد ولی رهگذری هم که در اثر حادثه راننده صدمه میبیند نیز حق حیات دارد و این حق را به استناد حق راندن اتومبیل نمیتواند نادیده گرفت. زیرا پایمال کردن حق حیات و سلامت دیگران جزو مفاد و لوازم حق راندن اتومبیل نیست. پس هرکس از مزایای اتومبیل برخوردار شد باید ضامن خسارتهایی باشد که از قبل استفاده از این وسیله به دیگران وارد میشود.
بنابراین در پایان و به عنوان نتیجه میتوان بیان کرد، از آنجا که قانون بیمه اجباری برای دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی یک نوع مسئولیت نوعی و بدون تقصیر در نظر گرفته است مبنای این مسئولیت را بر اساس قاعده اتلاف و قاعده «من له الغنم فعلیه العزم» توجیه می کند. همچنین از آنجا که در قانون مزبور هدف اصلی جبران خسارت زیاندیده از حوادث رانندگی است، قاعده لاضرر از این حیث میتواند مبنایی موجه برای مسئولیت مدنی دارنده تلقی گردد.
[۱] . محققداماد، سید مصطفی، ۱۳۸۳، قواعد فقه بخش مدنی، مرکز نشر علوم اسلامی، چاپ یازدهم ،ص ۱۴۱
[۲] . زمانی جباری، افسانه، اسکندرجوی، مرضیه، بررسی تطبیقی مبانی فقهی و حقوقی قانون بیمه اجباری با رویکرد به دیدگاه امام خمینی (ره) ، ص ۱۴۹
[۳] . محققداماد، سیدمصطفی، قواعد فقه (بخش مدنی)، ص ۱۵۱
[۴] . کاتوزیان، ناصر، وقایع حقوقی، ص ۳۹
[۵] . محققداماد، سید مصطفی، قواعد فقه (بخش مدنی)، ص ۱۱۲
[۶] . رهپیک، حسن، ۱۳۷۶، حقوق مدنی، الزامات بدون قرارداد، انتشارات اطلاعات، چاپ اول ،ص ۱۲
[۷] . کاتوزیان، ناصر، وقایع حقوقی،ص ۲۹
[۸] . زمانی جباری، افسانه، اسکندر جوی،مرضیه، بررسی تطبیقی مبانی فقهی و حقوقی قانون بیمه اجباری با رویکردی به دیدگاه امام خمینی (ره) ص ۱۴۹
جمعه 99/09/07
بند دوم: ماهیت قرارداد بیمه اجباری در ارتباط با شخص ثالث زیاندیده
چنانکه پیشتر بیان شد، به اعتقاد عدهای از حقوقدانان قرارداد بیمه اجباری در ارتباط با شخص ثالث زیاندیده یک تعهد به نفع شخص ثالث محسوب میشود.[۱]
اما باید توجه داشت که تحلیل حق زیاندیده در برابر بیمهگر به تعهد به نفع شخص ثالث درست نیست زیرا بیمهگر در قرارداد بیمه اجباری قصد متعهد شدن در برابر ثالث را ندارد.
اگرچه شخص ثالث زیاندیده از این قرارداد به گونهای منتقع میشود ولی طرف مستقیم تعهد نیست.[۲]
توضیح اینکه تعهد به نفع شخص ثالث، یک تعهد تابع قرارداد اصلی است و از این تابعیت چنین نتیجه میشود که در صورتی شخص ثالث از آن سودی برد که دو طرف به صداقت قصد ایجاد تعهد به نفع او را کرده باشند یا تراضی بر این مبنا قرار گیرد و کافی نیست که تعهد یکی از دو طرف قابلیت سود رسانی به دیگری را داشته باشد. به بیان دیگر سودی که به شخص ثالث میرسد باید هدف قرارداد باشد نه اثر ساده آن[۳]. در قرارداد بیمه اجباری نیز بیمهگر به طور مستقیم قصد متعهد شدن در برابر ثالث زیاندیده را ندارد. لذا در ارتباط با وی نمیتوان قرارداد مزبور را تعهد بنفع شخص ثالث توجیه کرد. هر چند که زیاندیده از رهگذر این قرارداد منتفع شده و زیانهای وارد به خویش را جبران نماید. گفتیم که مهمترین دلیلی که حقوقدانان علاقمند به تعبیر قرارداد بیمه اجباری به عنوان تعهد به نفع شخص ثالث، به ان استناد میکنند، حق مراجعه مستقیم زیاندیده بر بیمهگر است. در حالی که اگر این قرارداد حاوی تعهد به نفع شخص ثالث نباشد، علیالقاعده زیاندیده نباید حق مراجعه مستقیم به بیمهگر را داشته باشد. [۴]
در پاسخ به این ایراد باید چنین گفت: که گاه قطع نظر از مفاد تراضی، قانونگذار به دلیل ارتباط نزدیک دو طلب به طلبکاری حق میدهد که به مدیون بدهکار خود به طور مستقیم رجوع کند.
چنانکه در قانون بیمه اجباری، به شخص ثالث که از فعالیت اتومبیل صدمه دیده است حق داده شده که به بیمهگر مسبب حادثه رجوع کند، در حالی که طرف قرارداد بیمه دارنده است، نه شخص زیان دیده.[۵]
این امر ضمن این که جنبه کاملاً استثنائی دارد و بر اساس نظم عمومی و بنا به درخواست قانونگذار ایجاد شده است، موجب تغییر ماهیت قراداد بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه و تبدیل آن به نفع شخص ثالث نمیشود.
گفتار دوم : اصول حاکم بر بیمه شخص ثالث
قانون بیمه اجباری در قالب مواد خود اصولی بنیادین را مطرح میکند که تحت عنوان اصول حاکم بر بیمه اجباری قابل مطالعه میباشند. این اصول عبارتند از اصل مسئولیت دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی، اصل اجباری بودن بیمهی شخص ثالث، اصل جانشینی و اصل حسن نیت.
در زیر به بررسی هرکدام از این اصول خواهیم پرداخت.
بند اول: اصل مسئولیت دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی
ماده نخست قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی مصوب ۱۳۸۲ مقرر میدارد.:
«کلیه دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی و ریلی اعم از اینکه اشخاص حقیقی یا حقوقی باشند مکلفند وسایل نقلیه مذکور را در قبال خسارت مدنی و مالی که در اثر حوادث وسایل نقلیه مزبور و یا یدک و تریلر متصل به آن ها و یا محمولات آن ها به اشحاص ثالث وارد میشود حداقل به مقدار مندرج در ماده ۴ این قانون نزد یکی از شرکتهای بیمه که مجوز فعالیت در این رشته را از بیمه مرکزی ایران داشته باشند، بیمه نمایند.»
از نظر ژرفساختی و مبنای فکری و عملی، این اصل متکی بر نظریه خطر و تضمین حق است[۶] که در گفتار مربوط به مبانی مسئولیت دارنده وسیله نقلیه به تفصیل از آن بحث نخواهیم کرد. به موجب این اصل کلیه دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی و ریلی مسئول جبران پیامدهای زیانبار حوادثهای ناشی از کاربرد این گونه وسایلاند و زیان دیده نیازی به تحمیل دلیل برای اثبات تقصیل دارنده وسایل نقلیه ندارد.[۷]
در واقع قانون بیمه اجباری، دارندگان وسایل نقلیه را به سبب استفاده از مزایا و فایدههای اینگونه وسایل و خطری که متقابلاً با بهره گرفتن از آن ها برای افراد جامعه و اموال ایشان ایجاد میکنند، مسئول جبران خسارات ناشی از آن ها میداند.[۸]
بند دوم: اصل اجباری بودن بیمه مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه
قانونگذار در ماده نخست بیمه اجباری علاوه بر بیان اصل مسئول بودن دارندگان وسایل نقلیه، اصل کلی دیگری را نیز بیان میگند. این اصل که از عنوان قانون مورد بحث نیز قابل برداشت است، اصل اجباری بودن مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری است. این اصل در واقع مکمل اصل قبلی است و بدون آن مشکلی از زیاندیدگان حوادث رانندگی حل نمیشد. زیرا بر فرض که به موجب اصل قبلی، زیاندیده از اثبات تقصیر دارنده وسایل نقلیه معاف باشد، دارایی هر دارنده، اتومبیل همیشه توانایی تحمل و جبران خسارت وارد به زیاندیدگان را ندارد و در مواردی که عامل زیان توانایی مالی داشته و قادر به جبران خسارتها باشد مراجعه به او و درخواست غرامت مستلزم طی تشریفات طولانی رسیدگی قضایی است.
بنابراین با اجباری شدن بیمه مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه جبران خسارتها تسهیل یافت و به تحقق عدالت اجتماعی کمک شایانی میشود. قانونگذار در جهت نیل به این هدف و اطمینان از بیمه شدن کلیه وسایل نقلیه موجود در کشور ماده ۱۹ و تبصرههای ذیل آن را به عنوان ضمانت اجراهای تخلف از این وظیفه قانونی در نظر گرفته است. به موجب این ماده:
حرکت وسایل نقلیه موتوری زمینی بدون داشتن بیمه نامه موضوع اینقانون ممنوع است. کلیه دارندگان وسایل مزبور مکلفند سند حاکیاز انعقاد قرارداد بیمه را هنگام رانندگی همراه داشته باشند و درصورت درخواست مأموران راهنمایی و رانندگی و یا پلیس راه ارائه نمایند. مأموران راهنمایی و رانندگی و پلیس راه موظفند وسایل نقلیه فاقد بیمهنامه موضوع این قانون را تا هنگام ارائه بیمهنامه مربوط در محلمطمئنی متوقف نموده و راننده متخلف را به پرداخت جریمه تعیین شده ملزم نمایند. آئیننامه مربوط به نحوه توقیف وسایل نقلیه فاقد بیمه نامه شخص ثالث ظرف سه ماه پس از تصویب این قانون توسط وزارتکشور با همکاری وزارتخانههای راه و ترابری و دادگستری و بیمه مرکزی ایران تهیه و به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید.
تبصره ۱- بیمه مرکزی ایران و شرکت های بیمه موظفند ترتیبی اتخاذ نمایند که با الصاق برچسب یا استفاده از ابزارهای مناسب دیگر، امکان شناسایی وسایل نقلیه موتوری زمینی فاقد بیمه نامه موضوع این قانون، برای مأموران راهنمایی و رانندگی و یا پلیس راه تسهیل گردد. دارندگان وسایل نقلیه مذکور ملزم به بهکارگیری ابزارهای فوق میباشند.
تبصره ۲- دادن بار یا مسافر و یا ارائه هرگونه خدمات به دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی فاقد بیمهنامه شخص ثالث معتبر، از سوی شرکتها و مؤسسات حمل و نقل بار و مسافر درون شهری و برون شهری ممنوع است. نظارت بر حسن اجراء این تبصره بر عهده وزارتخانههای کشور و راه و ترابری میباشد تا حسب مورد شرکتها و مؤسسات متخلف را به مراجع ذی صلاح معرفی و تا زمان صدور رأی از ادامه فعالیت آنها جلوگیری بهعمل آورند.
تبصره ۳- ارائه هر گونه خدمات به دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی فاقد بیمه نامه شخص ثالث معتبر، توسط راهنمایی و رانندگی، دفاتر اسناد رسمی و سازمانها و نهادهای مرتبط با امر حمل و نقل ممنوع میباشد. دفاتر اسناد رسمی مکلفند هنگام تنظیم هرگونه سند در مورد وسایل نقلیه موتوری زمینی موضوع اینقانون، مشخصات بیمه نامه شخصثالث آنها را در اسناد تنظیمی درج نمایند.
مسئلهای که در ارتباط با اصل اجباری بودن بیمه شخص ثالث مطرح میشود این است که باتوجه به عقد بودن بیمه از یک سو و لزوم رعایت شرایط مذکور در ماده ۱۹۰ قانون مدنی از سوی دیگر (که از جمله شرایط اساسی برای صحت هر معامله را قصد و رضای طرفین دانسته و ضمانت اجرای فقدان این ارکان را عدم نفوذ و یا بطلان دانسته است)، اجبار دارندگان این گونه وسایل به انعقاد قرارداد بیمه اجباری چگونه توجیه میشود؟
در توجیه این مسئله عدهای چنین استدلال کردهاند که در هر قرارداد علاوه بر شرایط اساسی برای صحت آن، وجود شرایط دیگری نیز لازم است و از این شرایط به عنوان عوامل خارجی مؤثر در صحت و نفوذ قرارداد یاد کردهاند. این عوامل عبارتند از قانون، نظم عمومی و اخلاق حسنه[۹].
امروزه دیگر اصل آزادی قراردادی هیچگاه به طور مطلق مورد قبول واقع نشده است و به هر اندازه دخالت دولتها در امور اقتصادی و اجتماعی فزونی یابد، آزادی اراده نیز به منظور حفظ منافع عمومی محدود میشود. به عبارت دیگر در اثر دخالت روز افزون دولت در امر اقتصاد، حمل و نقل از یک سو و خطراتی که ماشینآلات و محمولات پیچیده صنعتی برای افراد جامعه بوجود آوردند از سوی دیگر، مفهوم نظم عمومی، گسترش یافت و اختیار اشخاص در تنظیم شرایط و آثار معاملات کاسته است[۱۰]. بنابراین ملاحظات نظم عمومی گسترش یافته به وسیله قانون که به تعبیر برخی از حقوقدانان اخلاق حسته نیز چهره خاصی از آن است[۱۱]، حکم میکند که انعقاد برخی قراردادها به افراد خاصی تحمیل شود. این توجیه، با عقیدهی نویسندگانی که مبنای اجبار دارنده وسیله نقلیه را درانعقاد قرراداد بیمه اجباری «حکم حکومتی» دانستهاند همگام است. بر اساس این دیدگاه تنها حکم حکومتی و مصلحتی که از تکلیف ناشی میشود و به اجبار در عقد بیمه اعتبار و ارزش میبخشد حکم حکومتی تعلیماتی است که ولی امر در سایه قوانین شریعت و رعایت موافقت آن ها به حسب مصلحت زمان آغاز و بر طبق آن ها مقرراتی وضع میکند و به اجرا در میآورد. حکم حکومتی فیالجمله نافذ و مطاع است و ملاک صدور آن مصلحت است. وضع نهاد حقوقی بیمه اجباری نیز در پی مصالح اجتماعی و اقتصادی صورت پذیرفته است و اجبار در آن بر اساس این مصالح قرارداده شده است[۱۲].
امروزه خسارتهای مربوط به استفاده از وسایل نقلیه زیانهای سنگین و غیر قابل جبرانی را بر جامعه وارد میسازد. در بسیاری از موارد، دارنده وسیله نقلیه مسئول خسارت، به علت فقر قادر به جبران خسارت نیست و حتی در نظر گرفتن مسئولیت بدون تقصیر ونوعی برای او با این اوضاع دردی از زیاندیده درمان نخواهد کرد.
بنابراین حتی مترقیانهترین رژیم مسئولیت مدنی بدون وجود یک عامل تأمین و تضمین مناسب نمیتواند دربرگیرنده آثار مفید و مؤثری در جهت حمایت از حقوق زیاندیدگان این حوادث باشد. به همین جهت قانون گذار با اجبار دارندگان وسایل نقلیه به انعقاد قرارداد بیمه اجباری بار جبران خسارت را بر روش شرکتهای بیمه که توانایی و تخصص لازم را در این زمینه دارند گذاشته است که از این طریق هم تضمین مناسبی برای زیاندیدگان در جهت جبران خسارت وارده به آنها فراهم شود و هم دارندگان معسر و کم درآمد را از جبران خسارات هنگفت ناشی از استفاده از وسایل نقلیهشان رهایی بخشد و این چیزی جز رعایت مصلحت و نظم عمومی نیست که امروز در تمام نظامهای حقوقی جهان به عنوان عامل خارجی محدود کننده آزادی قراردادی، دارای ارزش و اعتبار است.
بند سوم: اصل جانشینی
یکی از اصولی که با مواد قانون بیمه اجباری ۱۳۸۷ عجین شده و به نحوی از آنها دریافت میشود، اصل جانشینی است. در تعریف این اصل گفتهاند: اصلی است که بموجب آن فردی حق قرار گرفتن در جای دیگری را پیدا میکند تا خودش کلیه حقوق آن شخص و ابزار اجرای آن حقوق را بدست آورد[۱۳]. این یک اصل حقوقی مبتنی بر حقوق عرفی است، که خود برآمده از اصل غرامت است و به بیمهگر حق رجوع به مسئول حادثه را اعطا می کند. به طور اصولی، در مواردی که شخص موجب زیان دیگری میشود، زیاندیده حق مراجعه به او را پیدا میکند.
حال اگر زیاندیده غرامت خود را از بیمهگر دریافت کند، چون به حق خود رسیده است، باید حق مراجعه خود را به بیمهگر واگذار کند. از این رو بیمهگر به نمایندگی و جانشینی بیمهگذار، به مسئول حادثه مراجعه و خسارت پرداختی را مطالبه میکند.[۱۴]
اصل جانشینی مختص بیمههای خسارت (اشیاء و مسئولیت) باشد و در بیمههای اشخاص قابل اعمال نمیباشد البته در بیمههای مسئولیت، اصل جانشینی فقط در بیمه مسئولیت اجباری ناشی از قانون قابل اجرا است. [۱۵]
موادی از قانون بیمه اجباری که حاوی اصل جانشینی میباشند به طور خلاصه عبارتند از:
جمعه 99/09/07
از تاریخ تصویب بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی ۱۳۴۷ تاکنون، مسأله ماهیت و چیستی بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه مورد مناقشه بوده است. عدهای آن را تعهد به نفع شخص ثالث دانستند و عدهای آن را قراردادی میان بیمهگر و بیمهگذار دانسته که شخص ثالث از آن متنفع میشود.
مبحث اول: ماهیت و مبانی بیمه شخص ثالث
یکی از مواردی که در این فصل به آن خواهیم پرداخت بررسی ماهیت بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه است.
از سوی دیگر از دیرباز اصولی برای بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه مطرح شده است که دقت در آن ها برای شناسایی بهتر این نوع بیمه ضرورت دارد. در این فصل این اصول را از نظر خواهیم گذراند.
گفتار اول: ماهیت بیمه شخص ثالث
در بررسی ماهیت قرارداد بیمه اجباری به این سؤال مهم پاسخ خواهیم داد که آیا این قرارداد حاوی نوعی تعهد به نفع شخص ثالث است یا خیر؟
در پاسخ به این سؤال از بدو تصویب قانون بیمه اجباری ۱۳۴۷ تا امروز دو دیدگاه عمومی حقوقی وجود داشته است دیدگاهی که این قرارداد را استثنائی بر قاعدهی نسبی بودن اثر قراردادها دانسته و آن را نوعی تعهد به نفع شخص ثالث میداند و دیدگاهی دیگر که آن را تعهدی میان بیمهگر و بیمهگذار میداند و زیاندیده را تنها به عنوان منتفع از قرارداد میان طرفین اصلی مینگرد. آن دسته از اندیشمندان که معتقدند قرارداد بیمه اجباری، تعهد به نفع شخص ثالث است[۱]، برای اثبات ادعای خود چنین استدلال میکنند: از آنجا که به طور اصولی، تحول و دگرگونی بنیادی شرایط اقتصادی و اجتماعی موجب دگرگونی مناسبتها و پیوندهای حقوقی افراد جامعه میشود، راه حلها و قواعد حقوقی ناگزیر میباید با مصالح ِژرف ساختی جامعه هماهنگ و همگام شوند. درواقع گسترش فعالیتهای تولیدی و اقتصادی و بایستگی و ضرورت تسهیل و سرعت بخشیدن به معاملات بازرگانی (اصل سرعت گردش ثروتها و خدمات)، دولتها را به سمت یافتن راه حل های حقوقی متناسب با شرایط جدید جامعه کشانیده است. به همین دلیل، نمونههایی از قراردادهای جدید تهیه و عرضه شده است تا با توجه به شرایط موجود در جامعه در برگیرنده مصالح افراد باشند و نسبت به افراد خارج از قرارداد نیز مؤثر واقع شوند.[۲] اینان معتقدند که خروج تعهد به سود ثالث از حالت استثنایی همزمان با تحولات اقتصادی و اجتماعی، تحولی در حقوق ایران است که با تصویب قانون بیمه اجباری ۱۳۴۷ به صورت یک اصل و قاعده حقوقی درآمده است.
مهمترین دلیلی که پیروان این نظر را به خویش معطوف ساخته است را باید در حق مراجعه مستقیم زیان دیده به بیمه گرد جستجو کرد. به عقیده اینان از آنجا که مهمترین اثر تعهد به نفع شخص ثالث، حق مراجعه مستقیم ذینفع به متعهد قرارداد اصلی است[۳] پس در این جا نیز با توجه به چنین حقی برای زیاندیده، با نوعی تعهد به نفع شخص ثالث مواجهیم[۴] در مقابل این دیدگاه، عدهای از حقوقدانان بر این عقیدهاند که قرارداد بیمه اجباری در ارتباط با زیان دیده حادثه تعهد به نفع شخص ثالث محسوب نمیگردد. بلکه قراردادی است میان بیمه گر و بیمهگزار، زیاندیده تحت شرایطی میتواند از این قرارداد منتفع شود.[۵]
برای توضیح این مسأله لازم است متذکر شویم که اصولاً در قرارداد بیمه اجباری، با دو نمونه از اشخاص ثالث مواجهیم: ۱) شخص ثالث بیمه شده ۲) شخص ثالث زیان دیده
بنابراین برای بررسی ماهیت قرارداد بیمه اجباری، بایستی این قرارداد را در ارتباط با هر یک از این اشخاص ثالث به صورت جداگانه مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم:
بند اول: ماهیت قرارداد بیمه اجباری در ارتباط با شخص ثالث بیمه شده
آنچه مسلم است در قرارداد بیمه اجباری، بیمه گذار همواره بیمه شده نمیباشد. چنانکه در این قرارداد ممکن است بیمهگذار، دارنده وسیله نقلیه و یا مالک آن باشد، در حالی که بیمه شده، راننده وسیلهی نقلیه باشد. در حقوق ایران تا پیش از تصویب قانون جدید بیمه اجباری، تعهد بیمه گر مبنی بر جبران خسارت به سود راننده ایجاد نمیشد. امّا با وجود این بر اساس قانون بیمه اجباری ۱۳۴۷ مسئولیت مدنی دارنده با رانندگی شخص دیگر از بین نمیرفت و در هر حال دارنده مسئول خسارتهایی بود که از این رهگذر به اشخاص ثالث وارد میشد. مسئولیت دارنده و به تبع آن بیمهگر در این فرض به خاطر شمول تعهد قرارداد بیمه اجباری به مسئولیت راننده نبوده، بلکه به دلیل گستردگی مسئولیت دارنده (بیمهگذار) بر اساس ماده ۱ قانون بیمه اجباری سابق در برابر زیان دیدگان حوادث رانندگی بود. لذا در زمان حکومت قانون سابق، قرارداد بیمه اجباری در ارتباط با راننده، یک تعهد به نفع شخص ثالث محسوب نمیشد.[۶]
این یکی از ایرادات اساسی قانون سابق بود که تحت پوشش بیمه بودن مسئولیت راننده (در فرضی که غیر از دارنده و بیمه گر بود) را تصریح نکرده بود و همین امر موجب گردیده بود تا برخی دادگاهها به استناد اثر نسبی عقد، مسئولیت او را تحت پوشش ندانند.[۷]
از آنجا که راننده نمیتواند برای شخص خود جدا از وسیله نقلیه معین، بیمه شخص ثالث تهیه نماید، نامنصفانه بودن این نتیجه بیشتر روشن میشود.
امّا به موجب تبصره ۲ ماده ۱ قانون اصلاح قانون بیمه اجباری این نقیصه بر طرف شده است و قرارداد بیمه اجباری مسئولیت راننده را نیز تحت پوشش قرار داده است. این تبصره چنین بیان میکند:
«مسئولیت دارنده وسیله نقلیه مانع از مسئولیت شخصی که حادثه منسوب به فعل یا ترک فعل او است نمیباشد در هر حال خسارت وارده از محل بیمه نامه مسبب حادثه پرداخت میگردد.»
شمول مسئولیت راننده تحت قرارداد بیمه اجباری از تبصره ماده ۲ قانون جدید نیز قابل برداشت است. بر اساس این تبصره: «خسارت وارد به زیاندیده در هر حال از محل بیمه نامه وسیله نقلیه مسبب حادثه پرداخت میشود.»
بنابراین بر اساس قانون جدید کافی است وسیله نقلیه موضوع بیمه نامه مسبب حادثه بوده باشد، تا تعهد بیمه گر در جبران خسارت زیاندیدگان آن حادثه فعلیت یابد.
با توجه به مطالب فوق و با عنایت به تغییرات مثبتی که به موجب قانون جدید در ساختار بیمه اجباری بوجود آمد، میتوان قائل به این عقیده بود که در حال حاضر قرارداد بیمه اجباری در رابطه با راننده، یک تعهد به نفع شخص ثالث محسوب میشود. زیرا وی که نه در انعقاد قرارداد بیمه نقشی داشته و نه تعهدی مبنی بر پرداخت حق بیمه به بیمهگر بر
جمعه 99/09/07
مفهوم دارندهی وسیله نقلیه یکی از مفاهیم مبهم و مورد انتقاد موجود در قانون بیمه اجباری ۱۳۴۷ بود، به نحوی که تعیین مصادیق آن همواره با ابهاماتی روبرو بود.
ماده ۱ قانون بیمه اجباری سابق، دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی اعم از اینکه اشخاص حقیقی یا حقوقی باشند را مسئول جبران خسارات بدنی و مالی اشخاص ثالث قرار داده بود، بی آنکه در ماده یا تبصرهای به تبیین مفهوم دارنده بپردازد. به همین خاطر از همان ابتدای تصویب قانون مزبور این سؤال مطرح بود که آیا مراد قانونگذار از دارنده مالک وسیله نقلیه است یا متصرف آن و یا شامل هر دو می شود؟[۱]
از جمع مواد ۱ و ۳ قانون سابق به خوبی بر میآمد که مقصود از دارنده، مالک اتومبیل است. چرا که ماده ۱ دارنده را موظف به بیمه نمودن مسئولیت خویش در برابر اشخاص ثالث کرده بود و مادهی ۳ مقرر میداشت: “از تاریخ انتقال وسیله نقلیه کلیه تعهدات ناشی از قرارداد بیمه به منتقلالیه وسیله نقلیه منتقل میشود و انتقال گیرنده تا پایان مدت قراردادبیمه بیمهگذار محسوب خواهد شد و مکلف است ظرف پانزده روز از تاریخ انتقال وسیله نقلیه به خود مراتب را به طریق اطمینان بخشی با ذکرمشخصات کامل خود به بیمهگر اعلام کند.”
اما بر اساس این مواد، معلوم نبود که دارنده محسوب شدن مالک به دلیل حق عینی او بر وسیلهی نقلیه است یا به خاطر سلطه و تصرف فیزیکی که بر آن دارد؟
برای دستیابی به پاسخ این سؤال چارهای جز تکیه بر اصول کلی حقوقی و تمرکز در راهحلهای اتخاذ شده در نظامهای حقوقی دیگر وجود نداشت. در حقوق فرانسه مسئولیت ناشی از حوادث رانندگی تنها متوجه افرادی است که در ایجاد آن دخیل بوده اند. بنابراین در این نظام حقوقی دارنده وسیله نقلیه لزوماً مالک آن نیست و کسی ریسک وسیله نقلیه را برعهده دارد که آن را در اختیار دارد و بعبارت بهتر نگهدارندهی آن است.[۲]
در حقوق انگلیس در مواردی که مالک اختیار و کنترل و بهره برداری از اتومبیل را به دیگری واگذار می کند، مسئول خسارات ناشی از آن نیست.[۳] همین عقیده با اختلافهایی در حقوق کشورهای ژرمن و مشخصاً آلمان پذیرفته شده است.[۴]
به این نحو مشخص شد که در نظامهای حقوقی مختلف دارنده وسیله نقلیه لزوماً مالک آن نمی باشد بلکه در مواردی که اختیار و کنترل و انتفاع از آن به دیگری واگذار شده است هم او باید به عنوان دارنده شناخته شود.
به این ترتیب حقوقدانان ایرانی نیز همین دیدگاه را در خصوص مفهوم دارنده مذکور در قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی ۱۳۴۷ قابل اعمال دانسته و بر این عقیده شدند که مراد از دارندهی وسیله نقلیه همان متصرف و نگهدارندهی آن است. اما از آنجا که در اغلب موارد وسیله نقلیه در اختیار مالک است لذا اطلاق عنوان دارنده به او ناظر به مورد اغلب است.
پس برای اینکه کسی دارنده وسیله نقلیه تلقی شود کافی است بر آن تصرف داشته باشد و داشتن حق عینی بر وسیلهی مزبور به هیچ وجه در این ارتباط مؤثر نیست.[۵]
تمییز مفهوم دارنده بر اساس قانون بیمه اجباری مصوب ۸۷ چندان دشوار نیست. تبصره یک ماده ۱ قانون در تعریف دارنده بیان میدارد: “دارنده از نظر این قانون اعم از مالک و یا متصرف وسیله نقلیه است و هر کدام که بیمهنامه موضوع این ماده را تحصیل نماید تکلیف از دیگری ساقط میشود.”
بنابراین در قانون جدید به صراحت متصرف وسیله نقلیه دارنده آن محسوب گردیده است و در صورت بروز خسارت از جانب وی او مسئول جبران خسارت خواهد بود.
با این وجود معلوم نیست که منظور از عبارت “مالک یا متصرف” مذکور در تبصرهی فوق آن است که هم مالک و هم متصرف به استقلال و به صورت هم عرض دارنده محسوب میشوند یا اینکه منظور آن بوده که در برخی حالات مالک و در برخی دیگر متصرف دارنده محسوب میشوند؟
به نظر میرسد با عنایت به مطالبی که در خصوص تبیین مفهوم دارنده در زمان حکومت قانون سابق گفته شد، دارنده علیالاصول کسی است که مدیریت و کنترل وسیلهی نقلیه را بر عهده داشته و بر آن تسلط دارد. بنابراین باید عقیده دوم را در ارتباط با تبصره ماده مذکور پذیرفت . در فرضی که مالک، وسیله نقلیه را به بنگاه اجاره میدهد دارنده را همان مستاجر دانست.[۶] سؤالی که در این ارتباط مطرح می شود این است که آیا لغت متصرف مذکور در تبصرهی ۱ مادهی یک قانون جدید شامل غاصبین و سایر متصرفان غیرقانونی نظیر سارقان نیز میگردد. پاسخ این سوال را باید در تبصرهی ۲ مادهی یک قانون مذکور جستجو کرد. به موجب این تبصره، “مسؤولیت دارنده وسیله نقلیه مانع از مسؤولیت شخصی که حادثه منسوب به فعل یا ترک فعل او است نمیباشد. در هر حال خسارت وارده از محل بیمهنامه وسیله نقلیه مسبب حادثه پرداخت می گردد.”
لذا کافی است وسیلهی نقلیه سبب وقوع حادثه باشد. تا خسارتهای به وجود آمده از محل بیمه نامهی آن قایل پرداخت باشد. در واقع قانون بیمهی اجباری ۱۳۸۷ بیمهی موضوع خود را بیش از آنکه وابسته به شخص سازد به وسیلهی نقلیه وابسته کرده است. فلسفهی این بینش را باید حمایت هر چه بیشتر از زیان دیدگان حادثه رانندگی دانست چرا که اگر غاصب و سارق وسیلهی نقلیه را متصرف ندانیم و به این بهانه شرکت بیمه از جبران خساراتی که توسط آن ها به بار آمده شانه خالی کنند، در فرد اعسار و عدم تمکن ایشان خسارات وارد به اشخاص ثالث جبران نشده باقی می ماند لذا تحت پوشش قرار دادن مسئولیت متصرف غیرقانونی توسط بیمه را باید راه حلی در جهت تضمین هر چه بیشتر حقوق اشخاص زیان دیده محسوب کرد. که در قانون جدید براساس قسمت دوم تبصره ۲ ماده یک مورد تصریح واقع گردیده است. منتهای مراتب از آن جا که غاصب نباید از قبل امر غیرقانونی خود امتیازی به دست آورد بیمه گر پس از جبران خسارت از زیان دیدگان حق رجوع به او را دارا می باشد.[۷] نکتهی قابل توجه دیگر دایره شمول و قلمرو لغت مالک در تبصره یک مادهی مذکور است. لفظ مالک این سؤال را به ذهن متبادر میسازد که آیا مقصود از مالک تنها مالک به موجب سند رسمی است یا مالکین به موجب اسناد عادی و قولنامهها نیز در قلمرو لغت مالک قرار میگیرند. به نظر میرسد پس از بحث پیشین و قرار دادن متصرفین غیر قانونی در قلمرو لغت متصرف مذکور در ماده، شکی در خصوص مالک دانستن مالکین به موجب سند عادی یا قولنامه نمیماند. چرا که گذشته از اینکه این دیدگاه در جهت سیاست حمایت از زیاندیدگان تصادفات رانندگی است، مطابق عرف و قانون نیز این اشخاص مالک محسوب میشوند.
[۱] . کاتوزیان، ناصر، ۱۳۸۲،حقوق مدنی، وقایع حقوقی، شرکت سهامی انتشار، چاپ ششم، ص ۱۴۶٫
[۲] . کاتوزیان، ناصر، مسئولیت خاص دارنده اتومبیل، ص۳۱٫
[۳] . بابایی، ایرج، حقوق بیمه، ص۱۲۸٫
[۴] . عبدی مصباح، یونس، مقایسه تطبیقی بیمه شخص ثالث در حقوق ایران و انگلستان، ص۹٫
جمعه 99/09/07
۲- تعریف اصطلاحی شرط
۲-۱ فقها
فقها در حقوق اسلامی در بیان معنای اصطلاحی شرط نظرات گوناگونی را ابراز داشته اند:
-گروهی معتقدند شرط، چیزی است که عقد یا ایقاع بر آن معلق می شود، یعنی شرط قیدی برای اصل عقد میگردد، به گونهای که انشاء یا منشا- برحسب دیدگاه های مختلف – معلق به حصول شرط می شود. به عبارت دیگر، نفس التزام معلق بر چیزی ( شرط ) میگردد،[۱] همانند بیع معلق.
– گروهی دیگر شرط را عبارت است از التزام دیگر در ضمن التزام عقدی؛ بدون اینکه « ملتزم به » (شرط) قیدی برای اصل عقد باشد. به عبارت دیگر، تعهدات فرعی و التزام در ضمن معامله را شرط یا شرط ضمن عقد مینامند، همانند اینکه شخص کالایی را خریداری می کند و در ضمن آن انجام دادن عملی را به عهده فروشنده میگذارد. شروط ضمن عقد مختلف هستند و به طور کلی به شرط فعل، شرط نتیجه و شرط صفت تقسیم شده اند.
– عدهای دیگر معتقدند شرط آن است که صحت عقد منوط به وجود یا تحقق آن باشد. به عبارت دیگر، هریک از شرایط انعقاد و صحت عقد را نیز شرط گویند، همانند شرط اهلیت متعاقدین، شرط تعقیب ایجاب به قبول، شرط قبض و… این گونه شروط بطور کلی بر سه قسمند: شروط امضای عقد توسط شارع، شروط امضای عقد توسط عقلا، شرط اصل اعتبار به گونه ای که مفهوم به طور بر سه قسمند: شروط امضای عقد توسط شارع، شروط امضای عقد توسط عقلا، شرط اصل اعتباربه گونه ای که مفهوم عقد وجودا یا عدما دائر مدار آن است.[۲]
– فقیه دیگری معتقد است شرط به مفهومی که در باب مسئولیت مدنی و ضمان قهری بیان شده عبارت است از چیزی که تاثیر موثر متوقف برآن باشد[۳].
واژه شرط علاوه بر کاربرد در قلمرو عقود و ایقاعات، در باب مسئولیت مدنی و ضمان قهری و نیز در بخش جزایی حقوق اسلامی مورد استفاده فقیهان قرار گرفته است. در این چارچوب، اصطلاح شرط در ردیف «علت» و «سبب» قرار گرفته و فقیهان به بررسی تاثیر علت، سبب و شرط در وقوع حادثه و ایجاد خسارت و نیز میزان مسئولیت هریک پرداخته اند. در این راه فقها به حق از دقت های فلسفی و عقلی چشم پوشیده وبه رابطه سببیت عرفی آنها با ورود خسارت مورد نظر توجه کرده اند.
«علت» در اصلاح فلسفی چیزی است که «معلول» زائیده آن است و امری است که از وجودش وجود معلول و از عدمش معلول لازم آید. از این دیدگاه بین علت و سبب تفاوتی نیست[۴].
در اصطلاح فقهی، «علت» چیزی است که فعل به آن نسبت داده می شود و «سبب» چیزی است که عدمش موجب عدم حادثه است، ولی از وجود آن الزاما حادثه تحقیق نمییابد. به تعبیر دیگر، «سبب» چیزی است که تلف به همراه آن و به واسطه آن، اما یه علت دیگری حاصل میگردد. به گونهای که اگر سبب نبود، علت تاثیری نمی داشت. در این اصطلاح «شرط» آن است که تاثیر موثر متوقف برآن است، اما در علت حادثه مدخلیتی ندارد.[۵] به عبارت دیگر، شرط زمینه ساز تاثیر علت است، اما داخل در آن نیست.
بدین ترتیب مشاهده میکنیم که مفهوم اصطلاحی سبب و شرط به هم نزدیک است و گاه در منابع فقهی در یک معنا به کار رفتهاند.
۲-۲ حقوقدانان
اگرچه در بین فقها در مورد تعریف شرط اختلافاتی مشاهده می شود اما در بین حقوقدانان در معنای اصطلاحی آن اختلافی نیست. قانون مدنی که در بخش های زیادی تقریبا دوره ای ساده از فقه امامیه به زبان فارسی است در فصل چهارم از قسمت دوم از کتاب دوم با عنوان در بیان شرطی که ضمن عقد می شود دسته بندی منظمی ارائه کرده است و منظورش از شرط در معنای اصطلاحی آن همان شرط ضمن عقد یا ضمن العقد است.
بر این اساس بعد از تصویب قانون مدنی حقوقدانان در تعریف شرط اختلافی نداشتند چراکه مبنای بحث آنان هم پیرامون قانون مدنی (به عنوان قانون مادر) است. بنابراین حقوقدانان[۶] شرط ضمن عقد را تعهدی مرتبط به عقد اصلی دانسته اند به طوری که رابطه تعهد و عقد اصلی مانند رابطه اصل و فرع است و با انتفاء اصل فرع هم به تبع آن از بین میرود. در این رابطه در مباحث آینده به تفصیل بیشتری بحث میکنیم.
گفتار دوم: اقسام شرط
در یک تقسیم بندی کلی شروط تقسیم می شوند به شروط صحیح و شروط باطل. شروط صحیح خود به سه قسم شرط صفت، شرط نتیجه و شرط فعل تقسم شده اند. شروط باطل هم بر دوگونه است فقط باطل و باطل و مبطل که در ذیل احکام آن را به نحو اختصار بیان میکنیم.
۱-شروط صحیح
قبلا متذکر شدیم که شروطی را که در ضمن عقد گنجانده می شود « شروط ضمن عقد » مینامند. شروط ضمن عقد گاهی مرتبط با محتوای عقدند، مثل شرط تحویل مبیع در محل خاص، یا شرط بیمه مبیع و امثال آن و گاه مفاد شروط هیچ ارتباطی با محتوای عقد ندارد، مثل آنکه در ضمن عقد بیع منزل شرط شود که بایع یا مشتری یک دست لباس برای دیگری بدوزد.
از نظر فقهای امامیه، اصل برآن است که هرگونه شرطی در هر قراردادی صحیح و لازم الاجرا است. به تعبیر دیگر در فقه امامیه «اصل آزادی شروط» همانند اصل آزادی قراردادها در حقوق معاصر از اصول مسلم است مقتضای اصل مزبور آن است که چنانچه مواردی از شروط ضمن عقد غیر صحیح محسوب شوند، استثناء بر اصل هستند و نیاز به دلیل خاص دارند.[۷]
مرحوم محقق ثانی (ره) در شرح خود بر قواعد علامه حلی برای لازم الوفا بودن شروط ضمن عقد به دلایل زیر تمسک می کند.[۸]
الف) اصل منظور از اصلا در کلام ایشان اصل اباحه است. زیرا به نظر محقق کرکی مقتضای اصل آن است که هرگونه التزامی در ضمن عقد نه تنها صحیح که لازم الوفاست، مگر خلاف آن به موجب دلیل شرعی ثابت گردد.
ب) عموم «المومنون عندالشروطهم»
ج) عمومات وفای به عقد
شروط صحیح ضمن عقد خود بر سه قسم است: ۱) شرط صفت؛ ۲) شرط نتیجه؛ ۳) شرط فعل
۱-۱- شرط صفت
به موجب این شرط، در ضمن عقد مقرر می شود که در عوضین یا یکی از آن دو وصف خاصی داشته باشد. مانند آنکه خانهای فروخته شود و در ضمن عقد، شرط شود که دارای مساحت معینی باشد یا مصالح به کار رفته در آن از نوع خاصی باشد. شرط صفت در موردی متصور است که نسبت به عین معین باشد نه کلی.
نکته دیگری که در مورد شرط صفت باید بیان شود آن است که شرط صفت همواره به وجود صفتی در موضوع معامله مربوط است و بنابراین ملزم شدن مشروط علیه در ضمن عقد به ایجاد صفتی در موضوع معامله، شرط صفت محسوب نمی شود. بلکه این موضوع از اقسام شرط فعل است.
طبق ماده ۲۳۵ قانون مدنی، « هرگاه شرطی که در ضمن عقد شده شرط صفت باشد و معلوم شود که آن صفت موجود نیست کسی که شرط به نفع او شده است خیار فسخ خواهد داشت. »
به عبارت دیگر در صورت فقدان وصف مبیع معین، عمل به شرط ممکن نیست. اگر در مورد مبیع کلی فی الذمه، وصف خاصی شرط شده باشد متعهد باید فرد دارای آن وصف را به متعهد له تسلیم کند، مگر آنکه فرد کلی با آن وصف، دیگر در خارج موجود نباشد.
۱-۲- شرط نتیجه
شرط نتیجه، اشتراط تحقق اثر یک عمل حقوقی در ضمن عقد است. اعم از آن که آن عمل حقوقی، عقد باشد یا ایقاع. مثل شرط خیار برای دوطرف یا یکی از آنان و یا برای اجنبی در ضمن عقد بیع و یا وکیل بودن بایع از طرف مشتری یا بالعکس در انجام دادن یک عمل و یا ملکیت یک عین معین برای یکی از طرفین عقد و یا برای اجنبی در اصطلاح فقها به این گونه شروط، شرط غایت هم گفته شده است.
قانون مدنی ایران در ماده ۲۳۴ « شرط نتیجه » را چنین تعریف کرده است. «شرط نتیجه آن است که تحقق امری در خارج شرط شود» طبق این ماده شرط نتیجه در صورتی صحیح است که حصول نتیجه، موقوف به سبب خاصی نباشد. در این صورت نتیجه به نفس اشتراط حاصل می شود. برای مثال نمی توان در ضمن معامله ای شرط کرد که خریدار در تصرف خود غاصب باشد زیرا غصب یک واقعه حقوقی است نه نتیجه یک عمل حقوقی.
۱-۳ شرط فعل
شرط فعل آن است که در ضمن عقد انجام دادن و یا ترک یک فعل مادی یا حقوقی بر یکی از متعاملین و یا بر شخص ثالث خارجی شرط شود. مثل انکه در ضمن عقد شرط شود بایع خانه را تعمیر کند و یا مشتری ملزم شود آن را وقف کند و یا برای درک ثمن ضامن یا رهن بدهد و یا اینکه مبیع را تا مدت یکسال نفروشد و یا بایع مبیع را قبل از حمل بیمه کند و در نکاح شرط شود که زوج همسر اولی خود را طلاق دهد.
هرگاه مشروط علیه از وفای به شرط تخلف کند، مشروط له می تواند به دادگاه مراجعه و اجبار مشروط علیه را تقاضا نماید.(ماده ۲۳۷ ق.م)
در این صورت دادگاه حکم به انجام شرط خواهد کرد و در صورت امتناع اگر فعل مشروط قائم به شخص مشروط علیه نباشد. یعنی بتوان آن را به وسیله شخص دیگری انجام داد. چنانکه فعل مشروط نقاشی یا تعمیر ساختمان است که دیگران نیز میتوانند انجام دهند، یا انتقال مال معین است که انجام آن بوسیله دیگری نیز امکان پذیر است. در این صورت برابر ماده ۲۳۸ ق.م قاضی می تواند به خرج ملتزم موجبات آن فعل را فراهم کند. اما اگر بدان گونه مشروط قائم به شخص مشروط علیه باشد، یعنی دیگری نتواند آن را بدان گونه که موردنظر بوده انجام دهد، مثل خلق یک اثر هنری بوسیله یک هنرمند برابر ماده ۲۳۹ ق.م مشروط له حق فسخ معامله را خواهد داشت.[۹]
۱- شروط باطل
شروط باطل طبق قانون مدنی بر دو قسم است ۱- شروطی که باطل است ولی مبطل عقد اصلی نیست.
۲- شروطی که باطل و موجب بطلان عقد است. در توجیه این تقسیم بندی باید گفت شرط باطل اگر به ارکان اصلی عقد لطمه نزند فقط خود شرط باطل است و مبطل نیست ولی اگر همین شرط باطل در عقد تاثیر کند به گونه ای که به ارکان اساسی عقد خلل وارد کند و به تعبیر دیگر باعث شود عقد یکی از شرایط اساسی را فاقد شود در این صورت شرط هم باطل و هم مبطل است.
۲-۱ شرطی که باطل است ولی مبطل عقد نیست
برابر ماده ۲۳۲ ق.م شروط ذیل باطل است ولی مفسد عقد نیست:
۲-۱-۱ شرطی که انجام آن غیر مقدور باشد. مقصود از گنجاندن شرط در قرارداد آن است. بر همین مبنا اگر انجام شرط مطلقا غیرمقدور باشد باطل تلقی می شود مثلا شرط شود یک متعهد یک روزه ۱۰۰۰ کیلومتر بدود. بی شک این شرط غیرمقدور و باطل است چرا که دوندگان حرفه ای جهان هم نمی تواندد در یک روز چنین مسافتی را بدوند.
چون این شرط ضمن عقد به ارکان عقد لطمه نمیزند نمیتوان گفت که آن را باطل میسازد. اینجا باید اشاره شود که اگر بعد از وقوع عقد، شرط غیرمقدور گردد یا مشروط له بعدا از