دانلود فایل های دانشگاهی - تحقیق - پایان نامه - پروژه
دانلود فایل های دانشگاهی -متن کامل- تحقیق - پایان نامه - پروژه - همه رشته ها -فرمت ورد-نمونه رایگان
دانلود فایل های دانشگاهی -متن کامل- تحقیق - پایان نامه - پروژه - همه رشته ها -فرمت ورد-نمونه رایگان
پنجشنبه 99/09/06
هاست. اما تجارب دیگری نیز وجود دارند. که موجب بروز پرخاشگری می شوند برای مثال برانگیختگی هیجانی گاه بر اثر ناراحتی های جسمانی تشدید می گردند. در یک بررسی، افرادی که در اطاق خنک کار کردند پرخاشگری بروز ندادند ولی پس از اینکه هر دو گروه سر مشقی از پرخاشگری را دیدند گروه اول بیش از گروه دوم پرخاشگری نشان دادند (بارون ولاتن[۱] ۱۹۷۲، ۹۰؛ هیلگارد ۱۹۸۳، ۷۸). حتی تحریکی ناشی از محرکها نامطبوع نباشد در صورت وجود پرخاش انگیز می تواند پرخاشگری را افزایش دهد. با وجود بررسیهایی که تا کنون در مورد علل پرخاشگری صورت گرفته است عوامل بسیاری را می توان پیدایش پرخاشگری دانست که به طور خلاصه می توان از عوامل زیر نام برد.
اگر چه والدین ممکن است آگاهانه اقدام به آموزش پرخاشگری به کودکانشان برای «دفاع از خود» بکنند ولی اکثر خانواده ها منکر آموزش پرخاشگری به کودکا نشان هستند. گاهی والدین رفتار پرخاشگرانه کودک را تایید می کنند ویا حداقل اجازه ادامه آن را به فرزند خود می دهند (الیور[۲] ۱۹۹۳، ۸۱).
بررسیهای انجام گرفته بیانگر اینست که والدینی که از تنبیه بدنی غیرمعمول استفاده میکنند احتمالاً کودکان پرخاشگری و خشنی خواهند داشت (ارون وهیو سمال ۱۹۴۸، ۸۸؛ پاترسون ۱۹۸۲ به نقل از اتکینسون ۱۹۸۳، ۳۹).
پاترسون[۳] ۱۹۸۲ بر اساس مشاهداتی از خانواده های کودکان پرخاشگر و غیرپرخاشگر بیان کرد که کودک به گونه ای مناسب رفتار می کرد نیز غالباً اورا تنبیه می کردند (اتکینسون ۱۹۸۳ ترجمه براهنی و همکاران ۱۳۷۳، ۱۹). هنگامی که کودک به خاطر رفتار پرخاشگرانه تنبیه می شود ممکن است رفتار وی در حضور تنبیه کننده کاهش یابد ولی رفتار ها واحساسات خود را جابه جا می کند وحتی تنبیه نتیجه عکس میدهد. افرادی که از تنبیه بدنی برای کنترل پرخاشگری کودک خود استفاده می کنند در واقع ممکن است الگویی آشکار از رفتار پرخاشگرانه به او ارائه دهند (گریج و کرمیس[۴] ۱۹۹۵، ۶۰)، پاترسون (به نقل از پتیت ۱۹۹۷، ۱۵) معتقد است که کودکان تربیت می شوند تا پرخاشگرشوند ووالدین تربیت شده اند تا آنها را به این کار تشویق کنند.والدین تنها اعضای خانواده نیستند که به رشد پرخاشگری کمک می کنند.کودکان در تعامل با خواهر ها وبرادران خود یاد می گیرند که پرخاشگرانه رفتار کنند.
خواهران وبرادران کوچکتر با ناله کردن ،اذیت کردن یا کتک زدن خود به رفتارهای پرخاشگرانه دامن می زنند وکودکان بزرگتر به نوبه خود یاد می گیرند این رفتار های آزاردهنده را به گونه ای پرخاشگرانه تلافی کنند (هتر ینگتون و پارک ترجمه طهوریان و همکاران ۱۳۷۳، ۴۶).
برخی بررسیها نشان می دهند که پاسخهای پر خاشگرانه ممکن است از طریق تقلید آموخته شوند. کودکان کودکستانی که انواع رفتار های پرخاشگرانه یک فرد بزرگسال را در برابر یک عروسک بادی بزرگ دیده بودند، بعداً بسیاری از اعمال، از جمله الگوهای نامتداول رفتار پر خاشگرانه او را تقلید کردند. با گسترش آزمایش، دو روایت فیلمبرداری شده از پرخاشگری نیز درآن گنجانده شد (یکی از فیلمها رفتار پرخاشگرانه یک فرد بزرگسال را نسبت به عروسک نشان می داد؛ در فیلم دیگر یک شخصیت کارتونی همان رفتار را جلو گر می ساخت). نتایج این بخش از آزما یش نیز بسیار در خور توجه بود. میزان پرخاشگری در برابر عروسک در کودکانی که هر یک از دو فیلم را دیده بودند به اندازه کودکانی بود که رفتار واقعی فرد بزرگسال را نسبت به عروسک تماشا کرده بودند. بدین ترتیب مشخص می شود که مشاهده سر مشقهای پرخاشگری زنده یا فیلمبرداری شده احتمال بروز پرخاشگری را افزایش می دهد (کاپلان و سادوک ۱۳۸۸، ۴۵).
در پژوهشی که بر روی کودکان انجام گرفت مشخص شد. کودکانی که پاسخهای پرخاشگرانه را با تماشای سرمشقهای پرخاشگری آموخته بودنددر مواردی این پاسخها را بیشتر بروز می دادند که با چنین اعمالی در آنان تقویت می شدویا مشاهده می کردند که سر مشقهای پر خاشگری تقویت می گردند. پاسخهای پرخاشگرایانه ممکن است از راه مشاهده آموخته شوند و در پرتو پی آمدهایی که دارند تقویت گردند.
پژهشگران تعدادی کودک کودکستانی را به مدت ده هفته زیر نظر گرفتند وموارد پرخاشگری در روابط شخصی و نیز رویداد هایی را که بلا فاصله به دنبال پرخاشگری صورت می گرفت یادداشت کردند. این رویدادها عبارت بودند از: تقویت مثبت (فرد مورد پر خاش گریه می کرد یا کز می کرد)، تنبیه (فرد مورد پرخاش حمله می کرد)، و واکنشهای خنثی (فرد مورد پرخاش، پرخاشگری را نادیده می گرفت). تقویت مثبت رایج ترین واکنش در برابر اعمال پرخاشگرانه کودکانی بود که به طور کلی رفتارهای پرخاشگرانه زیادی نشان می دادند. کودکان غیر فعالی که بارها قربانی پرخاشگری می شدند ولی گهگاه پرخاش متقابل آنان با موفقیت همراه بود به تدریج رفتار دفاعی خود را کاهش دادند و شروع به حمله کردند. روشن است که پی آمدهای پرخاشگری نقش عمده ای در شکل گیری رفتار ایفا می کنند (پرسون، لیتمن و بریکر[۵] ۱۹۶۷ به نقل از اتکینسون ۱۹۸۳، ۱۱۳).
پنجشنبه 99/09/06
تحقیقات بسیاری که در زمینه تاثیر فیلمها بر روی کودکان انجام شده است، نشان می دهد که فیلمها تاثیر مستقیمی روی بازی کودکان ونقشها یی که هنگام بازی بر عهده می گیرند، دارند. تاثیر شدید فیلم روی کودکان از آن جهت است که برای کودک ،فیلم چیزی جز واقعیت نیست. به عبارتی، کودک برای فیلمها جنبه تصوری و خیالی نیست از نظر او آنچه که می بینید جزیی از واقعیت است، خصوصاًهنگامی که محتوای آن برای کودک جذاب باشد (ساروخانی ۱۳۶۸).
اخیراً توجه بر این مسئله بیشتر شده است که بازیهای ویدئوی ممکن است آثار آزارنده بیشتری نسبت به تلویزون داشته باشند و این به خاطر شرکت فعال کودک در بازیهاست (گرینفیلد، راتر و بومن[۱] ۱۹۸۴ به نقل از اسکات[۲] ۱۹۹۵، ۵۴). سارژن[۳] (۱۹۸۷ به نقل از اسکات ۱۹۹۵، ۱۹۷) اظهار میدارد که بازیهای ویدئویی یکی از ریشههایی هستند که باعث ایجاد خشونت در آمریکا می شوند زیرا کودکان خودشان در بازی شرکت میکنند وبا جسم وروحشان در حال نابودی دشمن هستند.طبق تحقیقات انجمن شیکاگو[۴] واجرای همان تحقیقات در فنلاند، لهستان واسترالیا، نتایج جالبی به دست آمده که عبارتند از: مشاهده برنامه های تلویزونی پرخاشگرانه کودک را پرخاشگر خواهد کرد و دیگر اینکه کودکان پرخاشگر خود نیز علاقه مند به مشاهده بیشتر جنین برنامه هایی هستند. احتمال دیگری نیز وجود داردوآن اینست که چون کودکان پرخاشگر مورد علاقه دیگران نیستند، وقت بیشتری را مقابل تلویزیون می گذرانند، دیدن این برنامهها به این کودکان می فهماند که رفتار آنان درست است. آنان با مشاهده این برنامه ها تکنیکهای جدید رفتارهای قهر آمیز را فرا می گیرند و دیگر اینکه کودکان پرخاشگر در فراگیری ضعیفند وبرای روبرو شدن با دنیا، منابع اندکی در اختیار دارند.
آنان به شدت مایلند خود را در قالب شخصیتهای تلویزونی بیابند و بدین ترتیب درسهای پرخاشگرانه تلویزونی را سریعتر می پذیرند. جدایی از همسالان و گذراندن وقت بسیار، در مقابل تلویزون، می تواند ناکامیهای تحصیلی فرد را افزایش دهد. بدین ترتیب کودک در چرخه ای قرار می گیرد، بدین گونه که با پذیرش رفتار پرخاشگری، به دنبال آن عدم محبوبیت، افزایش ضعف تحصیلی، سپس گذراندن وقت بسیار در برابر تلویزیون و مجدداً افزایش پرخاشگری و این روند ادامه می یابد (نلسون وایزرائل ۱۳۷۲، ۱۵۰).
بر اظهارات سیگال وآبرامز[۵] (۱۹۹۸) دانش آموزان دارای اختلالات رفتاری و هیجانی بیشتر از دانش آموزان دیگر درگیر پر خاشگری می شوند زیرا که پرخاشگری آنان ناشی از نقص در مهارت های شناختی و اجتماعی است. این دانش آموزان اغلب احساس تهدید می کنند، حتی زمانی که تهدید واقعی وجود ندارد. احتمالاً این دانش آموزان هنجارهای اجتماعی را غلط تفسیر می کنند. نقص مهارت های شناختی در این کودکان اغلب شامل ضعف در کنترل تکانه، سطح تحمل پایین در مقابل ناکامی، توانایی محدود برای تعمیم و بینش ضعیف نسبت به احساسات خود و دیگران می باشد. نقص این مهارتها ی شناختی و اجتماعی منجر به سطح بالایی از ناکامی در بسیاری از تعاملات اجتماعی می گردد.
مسلماً عوامل متعدد دیگری در بروز پرخاشگری دخالت دارند که فقر، تراکم جمعیت و ارزشهای گروه فرهنگی فرد از آن جمله اند که بحث در مورد هر یک از موارد در این پژوهش مقدور نمی باشد (کاپلان و سادوک ۱۳۸۸، ۵۳).
یکی از قدیمی ترین عقاید در مورد پرخاشگری این است که یافتن فرصتهایی برای عمل پرخاشگری موجب کاهش گرایشهای پرخاشگرانه خواهد شد. اصطلاح مورد پذیرش عموم برای این فرایند «تخلیه هیجانی» است.
در مراکز بالینی اعتقاد گسترده ای به تخلیه هیجانی وجود دارد ودر بسیاری از بخشهای بیمارستانهای روانی، کیسه های مشت زنی و در اتاقهای بازی درمانی عروسکهای پوشالی ،تخته های ضربه خور،تفنگها وچاقو های اسباب بازی وجود دارد. لیکن شواهد تحقیقی که از این حمایت کنند نه بسیار زیاد ونه قانع کننده هستند (کاپلان و سادوک ۱۳۸۸، ۶۱).
[۱] . Greenfield.Rotter&Bowman
پنجشنبه 99/09/06
پرخاشگر ی از طریق سر مشق دهی و توضیحات وتشویق یا تعلیم رفتارهای گوناگون مساله گشایی از قبیل همکاری یا رعایت نوبت از راه های کاهش پرخاشگری شناخته شده است (چیتندن[۱] ۱۹۴۲، زاهاوی و آشر ۱۹۷۸ به نقل از هترینگتون ۱۳۷۳، ۳۸).
براون و الیوت[۲] (۱۹۶۵) اظهار داشتند که اگر معلمان کودکستانی پرخاشگر ی را نادیده وبه رفتارهای مبتنی بر تشریک مساعی و آرام پاداش بدهند می توانند از میزان پرخاشگری بکاهند. به خنده انداختن فرد راه موثردیگری برای کنترل پرخاشگری است. البته مزاح واکنشی است که با پرخاشگری ناسازگار است.تماشای یک کارتون خنده دار می تواند پرخاشگری را در دانش آموزان خشمگین کاهش دهد (به نقل از اتکینسون ۱۹۸۳، ۷۳).
غالباً میتوان با افزایش آگاهی فرد حمله کننده از عواقب زیان آوری که پرخاشگری او برای قربانی دارد، از میزان پرخاشگری کاست. بارون (۱۹۷۸) در یافت بزرگسالانی که صدای آه وناله ناشی از درد و اندوه قربانی خود را می شنیدند، کمتر از آزمودنیها یی که در معرض این نوع باز خورد قرار نمی گرفتند پرخاشگر بودند.
پرخاشگری تا حدودی تحت کنترل محیط است وتغییرات در چگونگی سازمان بندی دنیای اجتماعی وفیزیکی کودکان اغلب می تواند برسطح پرخاشگری تاثیر بگذارد. فشار روحی، ازدحام و رقابت به خاطر منابع ناکافی می تواند پرخاشگری را افزایش دهد (هترینگتون ۱۳۷۳، ۲۰).
دستکاری محیط وتقلیل شرایط محرومیت زا،رنج وکمبود می تواند موجب کاهش پرخاشگری شود (خدیوی زند ۱۳۷۴ به نقل ازمحمدی ۱۳۷۷، ۱۴۲).
صاحبان نظریه تحلیل روانی معتقدند فشارهای درونی که نا محسوس وغیر قابل رویت هستند علت اصلی رفتارهای غیر عادی میباشند (افروز ۱۳۷۷، ۱۷۴). راههایی که افراد بتوانند به کمک آنها سریعاً به هیجانات و تعارضاتی که اساس مشکل آنها میباشد، دست یابند و به کمک آنها تصاویر درونی فرد قابل رویت گردند موجب کاهش اختلال میشوند (تاچر و زاپوتسکی واشتین بر ۱۹۹۹، ۱۸۵). دو (۱۹۹۴) مدیر موسسه هنر و نمایش درمانی گزارش می کند که پانزده مورد از مراجعانی که دارای رفتارهای پرخاشگرانه و غیر عادی بودند به کمک هنر درمانی بهبود یافتهاند، بنابر (۱۹۹۰) مشغول کردن کودکان به فعالیتهایی نظیر نقاشی با انگشت، آب بازی، کار کردن با خمیر وگوش دادن به موسیقی یا داستان می تواند درکاهش اختلالا ت رفتاری آنان از جمله پرخاشگری موثر باشد (گرین وراین هارت ۱۹۹۵، ۱۲۳).
۱-باید واکنش سنجی و احساس سنجی، عکس العملهای خود را در پیش آمدها باز شناسیم ودر صورتی
که بیتناسب وافراطی بود، آنها را کنار بگذاریم و به جایشان واکنشهای سالمتری متناسب با موضوع قرار دهیم .باید با تعمق بیشتر در یابیم کجای وجود ما اشکال دارد، آن گاه در فکر چاره باشیم.
۲-باید قبول کنیم تنها راه حل مشکلات شدن نیست. زیرا وقتی دچار خشم می شود به علت تحولات درونی، رفتار وگفتار مان عنان گسیخته می شود ودر نتیجه بی انصاف ،خود خواه وبی منطق می شویم.
۳-انسان وارسته وخود یافته در لحظاتی که خشم سراغش میآید، سعی می کند به جای تندی یا پرخاشگری قدری تامل کند واز خود بپرسد آیا تمام تقصیرها به گردن طرف مقابل است یا خود در این ماجرا سهمی داشته است؟ اگر حین خشم یک لحظه به خود بیائیم وبه خویشتن بگوئیم:
«نکند علت خشم لجام گسیخته ام حالات روحی خودم است» خواهیم دید قدری وضعیت از حالت قرمز به حالت زرد، سپس سبز در می آید.
۴-گاهی برنده شدن در دعوایی مهم تر از کشف حقیقت می شود یعنی بعضیها میل دارند با سرازیر کردن خشم خود، در هر پیش آمدی برنده شوند. در حالی که اگر بتواند عصبا
پنجشنبه 99/09/06
۲- احساس همدلی وهمدردی خود را به فرد خشمگین نشان دهد و به او وعده دهید خواسته های به حقش انجام خواهد شد، ولی نصیحت نکنید.
۳- هر گز وبه هیچ عنوان برای آدم عصبانی بابت زشت بودن خشمش داد سخن ندهید.
۴- اگر تقصیر با شماست عذر خواهی کند ومعتهد شویدموضوع مورد بحث دیگر تکرارنشود.
۵- آدم عصبانی نیاز داردخود راتخلیه کند.به جای هر گونه بحث وجدلی اجازه بدهید تمام هیجاناتش فرو کش کند.
۶- با لبخند همراه با مثابت و مهربانی با او رو به رو شوید.
۷- لحن کلام خود را آرام وشمرده کنید.
۸- به او نزدیک شوید و وانمود کنید درکش میکنید و آمادهاید حرفهای منطقیاش رابشنوید.
۹- اجازه بدهید هنگام خشم هر چه میخواهد بگوید (کیهان نیا ۱۳۸۴، ۱۲۳).
اوّلین علائمی که بر روی کاغذ رسم می کند، بیشتر بر اثر ضربه زدن مداد بر روی کاغذ به وجود میآید. گاهی این ضربات آن چنان مهم است که باعث پاره شدن کاغذ می شود.بنا به تحقیق لون و فلد برتین کودک مدّتی معمولاً شش ماه پس از شروع به خط نگاری ،رابطه ای رابین حرکات دست خود و آثار و علائمی که پدید می آورد کشف می کند او به مفهوم علل ومعلول پی می برد .در این مرحله کودک حرکات دستش را تغییر می دهد ومی تواند خطوط عمودی وافقی یا مدور ترسیم کند.
خط خطی کردن بی نظم و نا مفهوم برای کودک نوعی بازی است که از آن لذّت میبرد و در سنین دو تا سه سالگی برای شکل هایی که می کشد اسم می گذارد. این بدان معنی است که او می خواهد با محیط اطراف خود ارتباط مفهومی پیدا کند (صرافان ۱۳۸۷، ۱۴۴).
کودکان معمولاً در یک سالگی مداد به دست می گیرند ولی به جای خط کشیدن بیشتر با مدادی روی کاغذ می کوبند در ۱۸ تا ۲۰ سالگی به طور کامل موفق به خط کشیدن می شوند. خطهای افقی قبل از خطوط عمودی ظاهر می شوند. در دو سالگی خطوط دایره ای ویا زاویه دار ظاهر می شوند.در سن دو سال ونیمه قدرت عضلانی کودک بیشتر می شود.وهنگام که خطی را رسم می کند،با چشم نیز مراقب آن تا آن خط از محدوده تعیین شده خارج نگردد.بنا به پژوهش ژزل[۱] کودک در این سن قادر است در یک قسمت کاغذ موضوعی را نقّاشی وقسمت دیگر را اختصاص به مطلب دیگری بدهد و یا با در نظر گرفتن مرکز کاغذ نقّاشی متعادلی ترسیم می کند. در سه سالگی خط نگاری کودک برای لذّت بردن نیست بلکه مایل است احساسات درونی خود رادر ارتباط با تجربههای زندگی کوتاه مدّتش به دست آورده بیان کند .بنا به نظریه الشوکر و هاتویک[۲] کودک در سه سالگی خطوط عمودی را بیش از خطوط افقی ترسیم می کند به گفته همین پژوهشگران خطوط عمودی بیانگر اظهار وجود کودک است. توسعه آن نشان میدهد که کودک از وجود خودش آگاه است (صرافان ۱۳۸۷، ۱۴۲).
پنجشنبه 99/09/06
مستقیماً منعکس می سازد پیکره های بزرگ تر از حد متوسط را میتوان نشانهای از پارهای خصوصیات شخصیتی همانند خشونت یا خود بزرگ پنداری دانست.نقاشی های ریز و خیلی کوچک تراز حد متوسط قابل برای گروه سنی کودک، ممکن است نشانه ای از بی کفایتی، احساس حقارت، احترام اندک به خود، اضطراب یا افسردگی باشند.این تعادل ظاهراً ساده اندازه پیکره با احترام به خویشتن را، حتی براساس نظریه روانکاوی، نمیتوان پایدار نگه داشت. نقاشی بزرگ از پیکره انسان ممکن است حاصل بی کفایتی در وجود شخص نیز باشد، که در آن صورت نقاشیهایی بزرگ بازتابی از دفاع جبرانی خواهد بود (همر ۱۹۵۸، ۱۴۲). نقاشی هایی که در آنها بردهان تاکید می شود غالباً به عنوان تجسمی از شهوت دهانی تفسیر می شود. حذف دهان از نقاشی را نیز میتوان نشانهای از علا قه به ارضای دهانی احتمالاً انکار هوس پر خوری تلقی کرد (فرامرزی ۱۳۸۶، ۱۲۳).
پیاژه ازنقاشی به عنوان سر چشمه مدارک لازم برای نظریه ای که درباره باز نمایی رشد یابنده جهان توسط کودک داشت استفاده کرد. نقاشی از نظر پیاژه، در نیمه راه بین بازی نمادین و تصویرهای ذهنی قرار داشت. به گفته پیاژه، بخشی از نقاشی کودک، از لحاظ کیفیت انجام شدن محض خود عمل نقاشی و فراهم آوردن فرصتهایی برای درون سازی، با بازی وجه مشترک دارد. به همین دلیل، پیاژه خط خطی کردن های اولیه کودکان بسیار نورسیده را بازی محض به شمار آورد. در اینجا می توان متذکر شد که توجیه استفاده از هنر برای درمان ،به توجیه درون سازی توسط پیاژه شباهت دارد تا جایی که کودکان از نقاشی خود برای باز آفرینی رویدادی مهم از لحاظ شخص خودشان استفاده می کنند. پیاژه نقاشی را بر خلاف دیگر شکلهای بازی، تلاشی برای باز نمایی دنیای واقعی ونیز می دانست که به همین علت دارای وجوه مشترک بسیار با شکل گیری و ظهور تصویرهای ذهنی است (فرامرزی۱۳۸۲، ۱۲۴).
کودکان معمولاً کشیدن علائمی بر صفحه کاغذ رازحدود هیجده ماهگی به بعدآغاز می کنند. بیشتر پژهشگران، این خط خطی کردن ها حر کاتی هدف ناهماهنگ نیست،بلکه نشان دهنده آگاهی نسبت به الگو و افزایش هماهنگی چشم به دست است. بنا به گزارش کلوک ،کودکان برای رسیدن به درجهای از توازن بصری است که به خط خطی کردن کاغذ میپردازند ویا یک خط را بالا خطی که قبلاً کشیده اند می کشند. موریس (۱۹۷۶) گزارشی از الگو های مشابه نقاشی توسط شمپانزه ها با بهره گرفتن از رنگ وکاغذ ارائه داده است. به نظر میرسد که خط خطی کردن، هم برای شمپانزه ها وهم برای کودکان کاملاً جذاب است.لوکه وهم پیاژه این خط کشیدن های اوّلیه را صرفاً بازی وتمرین می دانستند لوکه (۱۹۲۷،۱۹۱۳) که نقاشی دختر خود را وسیعاً بررسی کرده بود، این مرحله را تحت عنوان «واقعگرایی تصادفی» مشخص میکند. کودکان عموماً پس از اتمام کار به تفسیر نقاشی خود می پردازد. آرنهایم (۱۹۵۴) خاطز نشان کرد که نخستین بسته ای که توسط کودکان کشیده می شود «دایره اوّلیه» تقریباً می تواند جایگزین کلیه اشیاء موجود در محیط کودک باشد. آرنهایم ادعا می کندکه دایره سادهترین طرح بصری برای کودکان خردسال است (مخبر ۱۳۷۰، ۱۲۵).
از حدود سن دو سال و نیمگی آشکار می شودکه کودکان نقاشیهای خود را باز نمایی چیز ی تلقی میکنند. گاهی پیش از کشیدن نقاشی مقاصد خود را بیان می کنند و به عقیده کلوگ، اشکال تفکیک نشده و نامنظمی که کودکان میکشند بتدریج به صورت دایره های، مربع، مثلثها و صلب ها قابل تشخیص میشوند این شکل ها که به صورتی طرح گونه کشیده می شوند غالباً روی یکدیگر قرار می گیرند وبه چیزی تبدیل می شوند که کلوگ آنها را«ترکیب»می خواند.وی شمار کثیری از این خط خطی های شبیه به هم را «مجموعه» می نامد. به نوشته نقاشی کلوگ،یکی از نمونه های متداول ترکیب دراین مرحله از نقاشی، «ماندالا» است. صلیبی که روی یک دایره قرار گرفته است که به نضر او شکل خوبی است که کودکان ذاتاً از آن لذّت میبرند (مخبر۱۳۷۰، ۱۴۲).
هر چه کودکان بزرگتر می شوند، نقاشیهای آنها نیز واقعگرایانه تر میشوند. امّا نقاشیهای کودکان در فاصله سنی پنج تا هشت سالگی هنوز شامل عناصری است که کودک بر وجود آنها آگاهی دارد، حتی اگر به طور طبیعی قابل رویت نباشد. به این لحاظ حاصل کار آنها نقاشی «شفاف بینی» یا «اشعه ایکس»نامیده می شود. این خصوصیت مربوط به